رادنی دیدار «به صد امید آمد، رفت نومید / بهار- آری بر او نگشود کس در درین ویران به رویش کس نخندید / کسی تاجی ز گل ننهاد بر سر بهار آمد، نبود اما حیاتی / درین ویرانسرای محنت آور بهار آمد، دریغا از نشاطی / که شمع افروزد و بگشایدش در!» احمد […]
رادنی دیدار
«به صد امید آمد، رفت نومید / بهار- آری بر او نگشود کس در
درین ویران به رویش کس نخندید / کسی تاجی ز گل ننهاد بر سر
بهار آمد، نبود اما حیاتی / درین ویرانسرای محنت آور
بهار آمد، دریغا از نشاطی / که شمع افروزد و بگشایدش در!»
احمد شاملو
٭٭٭
شاید شاملو برای سرودن این شعر سوار بر ماشین زمان شده بود و از سال ۱۳۲۸ به هفتاد سال بعد سفر کرد و برای حال و هوای بهار امسال مردم کشورش چنین پیشگویی بزرگی کرده بود که به راستی به قول شاملو ظاهرا امسال قرار نیست کسی بر روی بهار در بگشاید!
عیدی که با عزای مردم مصادف شده را مگر می شود عید دانست زمانی که در هرکوی و برزنی بیرق سیاه آویزان شده و دل ها نیمی اش غم دارد و نیم دیگرش ترس و دلهره! ما که سال را با سیل نوروزی آغاز کرده بودیم امید داشتیم حداقل پایان سال آب خوش بر گلو بریزیم که نشد و آغاز زمستانش با برف زمینگیر شدیم و پایانش با کرونا خانه نشین!
حالا در ابتدای سال تازه مردمان کشورمان خاص ترین نوروز تمام زندگی شان را جشن که نه اما ملاقات خواهند کرد. نوروزی که قرار است به جای دید و بازدید به ندیدن و قرنطینه ختم شود و در تنهایی های مان به این فکر کنیم که چه نعمتی است با هم بودن و چه لذتی دارد یکدیگر را داشتن. به هر روی چه در باز کنیم و چه نکنیم بهار این دوست داشتنی ترین تکرار مکررات گیتی خود را به ما می رساند و ما باید پذیرایش شویم.
به رسم همه ساله می نشینیم و دوره می کنیم تمام آنچه را که در فوتبال مان گذرانیدم به امید اینکه سال تازه برای مردم کشورمان و به خصوص گیلانیان خالی باشد از همه ی بلاهای تازه و کهنه و سرشار باشد از تمام خوبی ها و اتفاقات دوست داشتنی که بی تابانه چشم انتظار فرا رسیدنشان هستیم. سال رو به پایان برای فوتبال گیلان سالی بود منحصر به فرد از لحاظ اتفاقات عجیب و غریب و شوربختانه اغلب همراه با ناکامی و اتفاقات تلخ.
نخستین آوار با سقوط تنها تیم لیگ برتری بر سقف ضعیف فوتبال گیلان فرو ریخت و پس از کش و قوس های فراوان مالکیتی و رکورد انحصاری چهارده تغییر مالکیت در ساختار، سپیدرود سرانجام از لیگ برتر به دسته اول سقوط کرد. سپیدرود با عزیزی و کریمی آنقدر بد نتیجه گرفته بود که نتایج نسبتا خوب دست نشان هم نتوانست ترمز سقوط را بکشد و در جنجالی ترین بازی لیگ برتر در مسجدسلیمان در یک مسابقه که داور از ترس جانش آن را بیشتر از صد دقیقه کش داد سر سپیدرود را گوش تا گوش بریدند و صدایی هم از هیچ جنبنده ای بلند نشد تا یکی از ریشه دارترین باشگاه های فوتبال ایران پس از دو سال وداعی غریبانه با سطح نخست فوتبال ایران داشته باشد.
این سقوط اما تمام بدختی سپیدرود نبود و پس از سقوط بحث بی پایان بلاهای مالکیتی چون ترکشی قدیمی که به نزدیکی های قلب راه پیدا کرده دوباره سر باز کرد و این تیم را در آستانه نابودی قرار داد. دو بند دریافت یک میلیارد و دو میلیاردی که علی کریمی در قراردادش با کیومرث بیات آورده را وقتی با بدهی بیش از ۴ میلیاردی گذشته سپیدرود تجمیع شود قیمت این تیم لیگ یکی را به بیش از ۷ میلیارد تومان (بدون ارقام امسال) می رساند که بسیار بیشتر از ارزش یک تیم در لیگ دسته اول است و هر خریدار عاقلی را از هزار فرسخی این تیم فرار می دهد.
از لحاظ فنی تیم ویران شده باقی مانده از لیگ برتر سپیدرود را علی نظرمحمدی تا حدی توانست جمع و جور کند اما دو باخت بدهنگام در دو دربی گیلان هواداران کم تحمل سپیدرود را واداشت تا به افشین ناظمی مدیرعامل و مرد همه کاره این فصل سپیدرود برای تعویض مربی فشار بیاورند و او با روی کار آوردن دوباره دست نشان سعی کرد تا مربی را به تیمش اضافه کند که شناخت نسبی از فضای سپیدرود داشته باشد و حالا سپیدرود در شرایطی به انتظار آغاز دوباره لیگ آزادگان نشسته است که شرایطش در جدول اصلا مناسب نیست.
داماش دیگر تیم رشتی نیز سال پرتلاطمی را از سر گذراند و شاید بتوان گفت که پر حاشیه ترین سال تاریخ این باشگاه پرهوادار بوده است. ابتدا در پلی آف صعود به لیگ دسته اول داور بی تجربه و پراشتباه مسابقه از پنالتی، گل، صحنه آفساید و هرچه که داشت بر علیه این تیم سوت زد و آش آنقدر شور شد که از رییس وقت فدراسیون تا مسئولین برگزاری مسابقات و رییس کمیته داوران همه و همه به دلجویی پسران لاجوردی شهرباران آمدند که البته نوش دارو پس از مرگ سهراب بود.
سپس فینال جام حذفی رسید تا دومین افتخار حضور در فینال به نام این تیم رشتی رقم بخورد و افتضاحی در اهواز شکل بگیرد که بدون شک تا سال ها فوتبال ایران آن را فراموش نخواهد کرد. داماشی ها که به دلیل فجایع داوری پلی آف اول نمی خواستند در فینال شرکت کنند و با هزار و وعده وعید به اهواز رفتند زمان حضور در فولادآره نا دریافتند که تمام ظرفیت استادیوم به هواداران پرسپولیس اختصاص داده شده و جا برای داماشی ها نیست و پایمردی حاجی پور و تیمش سبب شد تا برگزاری فینال چند ساعت به تاخیر بیفتد تا جا برای رشتی ها باز شود و در نهایت این فینال تاریخی با حداقل گل به سود پرسپولیس خاتمه یافت.
داماشی ها در ادامه موفق شدند سهمیه لیگ دویی خود را با لیگ یک کارون اروند عوض کنند و امسال را در لیگ آزادگان بگذارنند. آنها هم به مانند همشهری خود نتوانستند با یک مربی ادامه دهند و سیامک فراهانی که تیمش را به فینال جام حذفی هدایت کرده بود و موفق به کسب رتبه ای در میانه های لیگ شده بود جایش را با مازیار ربیعی فر تعویض کرد. داماشی ها که امسال چندین بار به دلیل عدم دریافت دستمزد اعتصاب کردند و در یک حرکت آماتور از سفر به کرمان سرباز زدند آنقدر امتیاز جمع کرده اند که برعکس قرمزهای رشت دغدغه سقوط نداشته باشند اما با این شرایط اقتصادی بدون شک دلمشغولی ادامه حیات چرا!
ملوان هم به مانند دو تیم دیگر هم استانی سالی پر از فراز و نشیب با مشکلات کشنده مالی را پشت سر گذاشت. آنها که در فصل گذشته لیگ یک به دلیل کسر ۶ امتیاز به سبب بدهی فقط توانستند برای بقا بجنگند امسال را نیز با واگذاری مشکوک به گروهی مجهول الحال تا مرز نابودی پیش رفتند و در نهایت با ورود به موقع تیم سه نفره پژمان نوری، محمد احمدزاده و مازیار زارع موفق شدند سر و سامان بگیرند و تا حدی آب رفته را به جوی برگردانند.
هرچند تعداد زیاد امتیازهایی که ملوانان در ابتدای فصل از دست دادند از یک سو و کمبود نفرات و مشکلات مالی از سوی دیگر سبب شده تا فانوس سقوط به مانند سپیدرود در دستان ملوان ماندگار شود و برای روشن نگه داشتن چراغ فوتبال در یکی از اصلی ترین فوتبال شهرهای ایران همتی مضاعف و البته کمی شانس نیاز است.
در لیگ دسته دوم کشور گیلان سه تیم چوکا، شهرداری آستارا و فومن را دارد که چوکا با هدایت فرشاد پیوس یک نفس تا صعود را در حال طی کردن است و یقینن می تواند یک سهمیه ارزشمند برای گیلان به لیگ دسته اول اضافه کند اما شهرداری فومن یک نفس تا سقوط رفته و حتا روی کاغذ هم شانسی برای ماندن در لیگ دو ندارد و این وسط اگر آستارایی ها کمی تلاش بیشتری کنند در فاصله ۵ هفته پایانی می توانند حداقل به پلی آف لیگ دسته دوم برسند.
پاس گیلان و فرهنگ ایثار آستارا دو نماینده استان در لیگ دسته سوم هستند که پاسی ها امید صعود دارند و آستارایی ها برای بقا در لیگ دسته سوم می جنگند و در لیگ استان هم سردارجنگل گوراب زرمیخ صدرنشین است. این البته تمام داستان فوتبال گیلان در سالی که گذشت نبود! گیلان مدتهاست که در رده های پایه موفقیت نداشته و تیم های ملی نوجوانان و جوانان و امید بدون گیلک ها بسته می شوند و تیم فوتسال مردان و زنانش منحل می شوند و فوتبال ساحلیش آب رفته و تیم فوتبال زنان ملوان امسال با هزار صلوات راه افتاده و هر لحظه انتظار باز ایستادنش می رود. درد بزرگ فوتبال گیلان مدیریت و مسایل مالی است. فوتبال گیلان خیلی زودتر از انتشار ویروس کرونا در کشور به ویروسی مهلک تر مبتلا شده و با دورنمای نه خیلی روشنی که دیده می شود امید بهبودی اش بسیار پایین است. فوتبال در یکی از فوتبال خیزترین نقاط کشور بیمارست و شوربختانه طبیب حاذقی در برای مدوا دیده نمی شود!