سام ستارزاده / زیبنده درون زمین، زننده خارج از زمین؛ این شاید دقیقترین توصیف باشد از دیدار پایانی فصل پرپیچوخم فوتبال کشورمان. فصلی که با یک تعویق بیهوده آغاز شد، زیر سایه بحران اقتصادی باشگاهها و جهانگیری کووید-۱۹ ادامه یافت و پروندهاش با یک لبخند به قرمزهای تهران و تبریز بسته شد. شرح حال […]
سام ستارزاده /
زیبنده درون زمین، زننده خارج از زمین؛ این شاید دقیقترین توصیف باشد از دیدار پایانی فصل پرپیچوخم فوتبال کشورمان. فصلی که با یک تعویق بیهوده آغاز شد، زیر سایه بحران اقتصادی باشگاهها و جهانگیری کووید-۱۹ ادامه یافت و پروندهاش با یک لبخند به قرمزهای تهران و تبریز بسته شد. شرح حال فینال جام حذفی، آئینه آنچه بود که در لیگ نوزدهم بر ما گذشت و میتواند در فصلهای آینده هم تکرار شود. البته اگر به این رخدادها بیندیشیم و از آنها عبرت بگیریم، خواهیم توانست از تبدیل شدن آنها به روزمرگیهای مشمئزکننده فوتبال ایران جلوگیری کنیم.
۱- با دشمن فرضی گلاویز نشویم
پس از راهیابی استقلال به فینال حذفی، سرمربی پرسپولیس و مالک تراکتور هر دو از ارادهای که برای قهرمان ساختن استقلال وجود دارد، میگفتند. نه یحیی گلمحمدی اشتباهات فنی محرز خود در شهرآورد ۹۳ را برعهده گرفت و نه محمدرضا زنوزی ضعف مدیریت تیمش در اجرای برنامههای درازمدت را به روی خودش آورد. قهرمانی تراکتور خط بطلانی بود بر تئوری پوچ توهم توطئه که اغلب باشگاههای داخلی هرگاه تلاشها و هزینههای هنگفتشان برای موفقیت در تورنمنتی ناکام ماند، به آن چنگ میزنند. به یاد داشته باشیم که خطوط تولید دشمن فرضی اگر در اقتصاد و سیاست آوردهای نداشتهاند، در ورزش نیز نتیجهای بهتر از کاشتن باد و درو کردن توفان به بار نخواهند آورد.
۲- هزینه قطری، فوتبال بحرینی
ساکت الهامی را بابت فتح جام حذفی ستایش میکنیم اما بابت نمایش آهودلانه نیمه دوم شاگردانش، خیر. دلیلش هم روشن است. ۱۰، ۱۵ سال پیش، اتلاف بیرویه وقت توسط بازیکنان بحرین و امارات را به سخره میگرفتیم اما اکنون یک نمونه در لیگ برتر داریم که با ثبت رکورد ۲۳ دقیقه فوت وقت در یک نیمه، اعراب را نیز به حیرت واداشته؛ آن هم تیمی که سه کاپیتان مجرب تیم ملی را در اختیار دارد. تراکتور سهمیه مستقیم آسیای سال بعد را گرفت و الهامی هم در سمتش ابقا خواهد شد. آیا قرار است تراکتور مقابل الهلال و الدحیل طوری بازی کند که جوجه اردک زشت لیگ قهرمانان آسیا لقب گیرد؟ امیدوارم که جوابش «خیر» باشد.
۳- او، عقاب درونش را گم کرده
شکی نیست که سیدحسین حسینی مقصر شماره یک شکست استقلال بود؛ به طوریکه سایر پسران آبی هم نتوانستند لغزشهایش را جبران کنند اما قبل از هر قضاوتی، باید بهخاطر داشته باشیم که همین حسینی، سابقه ۸۷۲ دقیقه گل نخوردن متوالی در لیگ را دارد؛ آنهم نه یک دهه قبل، بلکه همین دو سال قبل. شماره یک آبیها سن بالایی هم ندارد که بخواهیم او را تمام شده بخوانیم. مشکل حسینی، فقدان مهارت نیست؛ بلکه فقدان انگیزه است. دروازهبان دوم گمنام استقلالیها، جایگاه حسینی را تضمینکرده و او را اشباع ساخته و حاصلش، همین بود که مجیدی در انتهای لیگ و حذفی برداشت کرد. اکنون هم فروش حسینی مرهم قفس توری آبیپوشان نیست؛ بلکه نوشداروی ارزانتری هم یافت میشود.
۴- بلندگوی نیمار، جشن سعادتمند
با جمله «صد درصد میبریم» که از مدیرعامل استقلال نقل شد، تراکتور پیش از سوت آغاز فینال از آبیها پیش افتاد. همانطور که بلندگوی پرزرق و برق نیمار در لیسبون سرود قهرمانی پخش نکرد، تمام تدارکات جشن قهرمانی که سعادتمند پیش از انجام بازی وعده آنها را داد هم بیسرانجام ماندند. کادر مدیریتی تراکتور همین که وارد این کریخوانیهای پوچ با رقیب مستقیمش نشد و حمایت کرد تا درون مستطیل سبز، شخصیت حرفهای تیم رونمایی شود، هم شایسته قدردانی بود و هم شایسته بردن جام قهرمانی به موزه افتخاراتش. بهترین توصیف در این مورد را هم همین جمله بیان میکند: «برندههای بزرگ روی کسب پیروزی تمرکز میکنند و بازندههای بزرگ روی جشن پیروزی».
لینک کوتاه : https://jomlehonline.ir/?p=112229