خانم مینا بابایی، دبیر آموزش پرورش شهرستان ورامین، اردیبهشت ماه ۱۳۴۹، در یک خانواده کاملا علمی و موفق به دنیا آمد. وی فرزند سوم خانواده و همسر دکتر سعید فرزانگان دارو ساز موفق و نمونه شهرستان ورامین است. پدر وی کارمند بازنشسته بانک کشاورزی و جزء اولینهایی بود که توانست مدرک دیپلم را در […]
خانم مینا بابایی، دبیر آموزش پرورش شهرستان ورامین، اردیبهشت ماه ۱۳۴۹، در یک خانواده کاملا علمی و موفق به دنیا آمد. وی فرزند سوم خانواده و همسر دکتر سعید فرزانگان دارو ساز موفق و نمونه شهرستان ورامین است. پدر وی کارمند بازنشسته بانک کشاورزی و جزء اولینهایی بود که توانست مدرک دیپلم را در آن زمانها اخذ کند و مادرش کارمند بازنشسته آموزش و پرورش و معلمی که سالیان سال با عشق برای دانش آموزان تدریس کرده است. خانم مینا بابایی، دو خواهر و برادر دارد که هر کدام در عرصههای علمی بسیار موفق عمل کرده اند. وی کارشناس میکروبیولوژی و کارشناسی ارشد بیوسیستماتیک جانوری است. گفت وگویی اختصاصی با این معلم نمونه ترتیب داده ایم که از نگاهتان میگذرد:
مدرس درس زیست شناسی هستم
دوران مدرسه را در شهرستان ورامین سپری کردم و بعد از اتمام دوران لیسانس در سال ۱۳۷۲ به عنوان کارشناس آزمایشگاه در دانشگاه آزاد اسلامی ورامین مشغول به کار شدم و همزمان در دبیرستان سماء ، وابسته به دانشگاه آزاد تدریس میکردم اما بنا به شرایط ازدواجم دیگر ادامه به تدریس در دانشگاه نبودم و به همین خاطر سال ۷۹ توانستم به آموزش و پرورش ورود پیدا کنم و درس زیست شناسی را تدریس و استخدام رسمی آموزش و پرورش شوم.
در دوران کودکی دوست داشتم دندانپزشک شوم
در دوران کودکی همیشه دوست داشتم یک روزی دندانپزشک شوم و بسیار عاشق دندانپزشکی بودم شاید به این دلیل که برادر و خواهر بزرگم دانش آموخته رشته داروسازی و پزشکی بودند و طبیعی است من هم دوست داشتم در یک رشته و تخصصی از علم پزشکی مشغول به فعالیت شوم که میسر نشد. اما جالب است که یکی از بازیهای کودکانه من معلم بازی بود و همیشه خط کش به دست و صدا کردن و تدریس نمادین که برایم خاطره انگیز بود.
قامت معلم شدن را بسیار دوست دارم
من ابتدا به عنوان کارشناس رشته میکروبیولوژی در دانشگاه مشغول به کار بودم و زیاد به معلمی علاقه مند نبودم اما تحت شرایط خاصی وارد آموزش و پرورش شدم اما بعد از گذشت بیست سال بسیار خوشحال هستم که به عنوان یک مدرس زیست در قامت معلمی به دانش آموزانم درس میدهم. به طور کلی فصول جانوری را بیشتر از فصلهای گیاهی دوست دارم و علاقه من بیشتر به سمت ساختار دستگاه سازنده بدن انسان است و خیلی از تدریس این مباحث لذت میبرم.
بسیار مسئولیت پذیر هستم
رمز موفقیت خودم را در این میدانم که در انجام کارها بسیار جدی هستم و هر وقت به من کاری سپرده میشود سعی کرده ام به نحو احسنت آن کار را به اتمام برسانم چرا که روحیه مسئولیت پذیری بسیار بالایی در من وجود دارد که باید شروع هر پروژه و کاری را به حد ایده آل برسانم.
خاطره ای از یکی از دانش آموزانم…
نزدیک به بیست سال است که تدریس میکنم و بهترین خاطره من از زندگی حرفه ای ام باور کنید قبولی دانش آموزانم در رشتههای مورد علاقه دانشگاهیشان است که بسیار من را خوشحال میکند و این جزء خاطرات شیرین من است اما اگر بخواهم خاطره ای را اشاره کنم این بوده است که ما برای تشریح قلب گوسفند، نیاز به یک قلب از این حیوان داشتیم که پدر یکی از دانش آموزان فراموش میکند و نیمه شب به مغازه قصابی دوست خود به تهران میرود و به سختی این قلب را تهیه و در اختیار فرزندش قرار میدهد. وقتی دانش آموزم این مطلب را به من گفت این حرکت زیبای پدرش بسیار روحیه مسئولیت پذیری را به من و دخترش آموخت و این خاطره در ذهن من ماندگار شده است.
همیشه شاگرد ممتاز بوده ام
در تمام دوران مدرسه جزء شاگردان ممتاز بودم و همیشه نمراتم بالا بود چرا که با عشق و علاقه درس میخواندم و بسیار علاقه مند به دروس اختصاصی مثل زیست شناسی، فیزیک، شیمی و ریاضی بودم و درسی نبود که از آن متنفر باشم چرا که هدفم فقط گرفتن نمرات بالا و ممتازی در همه دورهها بود.
پرنیان دخترم یک هنرمند به تمام معنا است
در سال ۱۳۷۴ ازدواج کردم و همسرم داروساز و در حال حاضر مدیریت داروخانه را به عهده دارد و ماحصل زندگی مشترک ما وجود یک دختر فعال و کوشا به نام پرنیان که دانشجوی رشته دامپزشکی دانشگاه تهران است. جالب است پرنیان بسیار علاقه مند به حوزه هنر از جمله نقاشی و موسیقی است و به زعم خود یک هنرمند بسیار توانا و تمام معنا است.
تشکر ویژه
جا دارد از والدین عزیزم و همسر نازنینم و خانواده خوبم و آن دسته از اساتیدی که به من کمک کردند کمال تشکر را داشته باشم. همچنین تشکر ویژه از آقای حامی کوماهی دارم که چنین فرصت زیبا و خاطره انگیز را برای معلمان فراهم آورده اند.