سرویس جامعه جمله – پیرو مشکلاتی که معماری پایتخت دارد و انتقاداتی که به آن وارد است، چندی پیش تصویری در فضای منتشر شد که در آن، نقشه هوایی جدید تهران و قبرستان دارالسلام در کشور عراق به چشم میخورد. هدف از ساختن این تصویر، تبیین این نکته بود که معماری تهران و قبرستان دارالسلام به یکدیگر شباهتهایی دارند. شایان ذکر است که قبرستان دارالسلام، جزو بزرگترین قبرستانهای جهان است که شرایط بسامان و ایدهآلی ندارد. مبرهن است که هدف این مقایسه، نقد معماری پایتخت کشور بودهاست.
حال «مهدی چمران»، رئیس شورای شهر تهران در حاشیه صدونودوپنجمین جلسه شورای شهر تهران در جمع خبرنگاران در ارتباط با نقشه هوایی جدید تهران و مقایسه آن با قبرستان وادیالسلام عراق در فضای مجازی، خاطرنشان کرد: «ممکن است لسآنجلس هم با یک قبرستان در افغانستان شباهت داشته باشد.»
به گزارش همشهری آنلاین، وی در ادامه افزود: «شهرسازی تهران کاملا قابل قبول ما نیست و وضعیت معماری ما ناهنجار است و آن معماری را که در دنیا حرف برای گفتن داشت، شاهد نیستیم. وقتی شهری گسترش پیدا میکند و طرحی ندارد، چنین می شود. وقتی میگوییم طرح جامع شهر باید اجرایی شود، به همین دلیل است.»
درواقع رئیس شورای شهر تهران معتقد است که این شباهت طبیعی است و محتمل است که اتفاق بیفتد؛ تا حدی که حتی ممکن است در لسآنجلس هم معماری شهری وجود داشته باشد که دارای نمونه مشابه در قبرستانهای افغانستان باشد.
فارغ از اینکه اساسا این مقایسه میتواند درست باشد یا خیر، چمران همچون تعداد قابل توجهی از مسئولان کشور، از مقایسه با نمونه خارجی ناراحت شدهاست و فارغ از موضوع معماری تهران که امری مفصل است، یک نکته مهم را باید در این خصوص مورد توجه قرار داد و آن این است که برای ما روشن نشد که میتوانیم امور کشورمان را با امورات کشورهای دیگر مقایسه کنیم یا خیر؟
زمانی که با یک کشور عقبتر از خود مقایسه کنیم، با امثال ادله چمران مواجه میشویم و وقتی هم با کشور پیشرفتهتر مقایسه کنیم، تا طوماری از مشکلات کشور پیشرفته را در برابرمان ردیف نکنند، آرام نخواهند گرفت. گویی مقایسه، تنها زمانی باید انجام شود که برایندمان از تطبیق، این باشد که خدمترسانیها در کشور ما بسیار درست و بهجاست و مسئولین ما بسیار فراتر از حد توقع ظاهر شدهاند.
شاید لازم باشد یک بار برای همیشه به این سوال پاسخ دهیم که آیا اجازه مقایسه کردن خود با کشورهای خارجی را داریم یا خیر. اگر اجازه داریم، که مسلما باید پیشرفت دیگران را هم ببینیم و ریشهیابی کنیم که چرا ما امروز اینجا هستیم و صد البته به برتریهای خود
نیز غره باشیم.
حال که صحبت از قبرستان است، گریز به این نکته نیز خالی از لطف نیست که بهشت زهرای تهران از زمان روی کارآمدن مدیریت شهرداری وقت، روزهای پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. مثلا احتمالا همه به خاطر داریم که کمتر از یکسال پیش، قبرستانهای پایتخت پیرو یک شائبه مطرح شده در فضای مجازی، در صدر اخبار قرار گرفتند. پیرو این خبر واصله، نگرانیها از دریافت مالیات از قبرهای با سن بالا افزایش یافته بود اما در نهایت با توضیحات مقامات شهرداری تهران تکذیب شد و توضیح داده شد که قرار است فقط مالیات بر ارزش افزوده مراحل تدفین افزایش پیدا کند؛ که البته این هم مهم تامل و بررسی داشت.
همچنین شهریورماه سال گذشته، درحالی که چندهزار نفر در بهشت زهرا حضور داشتند، دربانان، همه درها را قفل کردند. مردم سرگردان به دنبال راهی برای خروج میگشتند اما با بسته بودن همه دربها مواجه شدند. به دنبال سردرگمی و اعتراض مردم گرفتار در پشت درهای بسته و تماس با برخی مقامات و مسئولین کشوری و انعکاس موضوع، سرانجام «علیرضا زاکانی»، شهردار تهران ناگزیر از برکناری «سعید غضنفری» از مدیریت بهشت زهرا شد.
روشن است که گاهی لازم است برای یادآوری کارهایی که باید انجام شوند، مجبوریم از نمونههای مشابه خارجی وام بگیریم و این نشان میدهد که مثال چمران در برابر تصویر منتشر شده در فضای مجازی، اصلا منطقی نیست. شباهت احتمالی معماری لسآنجلس و قبرستانهای افغانستان، تفاوتهای تهران و دارالسلام نجف را افزایش نمیدهد و هرچقدر هم که شرایط شهرهای آمریکا اسفبار باشد، چیزی از توقع ما کم نخواهد کرد.
- نویسنده : ارسالی از سرویس جامعه