لطمه ای که آندره ژید  از حافظ خورد!
لطمه ای که آندره ژید  از حافظ خورد!

تعدادی از پژوهشگران معتقدند: در کتاب «مائده‌های زمینی»، حافظ برای ژید منبع الهام بوده و نشانه‌های شعر فارسی را در این اثر می‌توان دید. شاید یکی از دلایلی که مائده‌های زمینی ژید در سال‌های آغاز انتشار موفق نبود، به دلیل ناآشنایی فرانسویان و به‌طور کلی غربیان با ادبیات شرق به‌ویژه شعر فارسی بود. به گزارش […]

تعدادی از پژوهشگران معتقدند: در کتاب «مائده‌های زمینی»، حافظ برای ژید منبع الهام بوده و نشانه‌های شعر فارسی را در این اثر می‌توان دید. شاید یکی از دلایلی که مائده‌های زمینی ژید در سال‌های آغاز انتشار موفق نبود، به دلیل ناآشنایی فرانسویان و به‌طور کلی غربیان با ادبیات شرق به‌ویژه شعر فارسی بود.
به گزارش ایسنا، دوشنبه، اول اسفندماه هفتاودومین سالروز درگذشت «آندره ژید»، نویسنده‌ نام‌دار فرانسوی و برنده‌ نوبل ادبیات بود؛ چهره‌ای برجسته که این جمله منسوب به او مشهور شده است: بکوش تا عظمت در نگاهت باشد نه در آنچه می‌نگری…
«آندره ژید» که نوشته‌هایش بر نسل جوان بعد از جنگ جهانی دوم تأثیر شگرفی گذاشت، متولد ۲۲ نوامبر ۱۸۶۹ در پاریس بود.
اولین رمان ژید «یادداشت‌های روزانه‌ی آندره والتر» بود که در سال ۱۸۹۱ منتشر شد. دو سال پس از آن، به آفریقای شمالی رفت و با «اسکار وایلد» آشنا شد. در ادامه، دوستی او با «استفان مالارمه» موجب شد به مکتب سمبولیسم رو بیاورد که در نتیجه‌ آن، آثاری چون «سفر اورین» و «شعرهای آندره والتر» را منتشر کرد. او در دهه‌ ۲۰، الهام‌بخش نویسندگانی چون «آلبر کامو» و «ژان پل سارتر» شد. آندره ژید در سال ۱۹۴۲ فرانسه را به قصد قاره‌ آفریقا ترک کرد و در تونس ماندگار شد. سفر او به آفریقا تغییرات بسیاری در او ایجاد کرد که حاصل آن، آثاری چون «مائده‌های زمینی»، «ضداخلاق»، «در تنگ» و «دخمه‌های واتیکان» بود. این نویسنده در سال ۱۹۴۷ جایزه‌ی نوبل ادبیات را دریافت کرد.
با آغاز جنگ جهانی اول، ژید کتاب‌های «اگر دانه نمیرد»، «کوریدون» و «سکه‌سازان» را نوشت و در کتاب «اگر دانه نمیرد» به بیان واقعیات زندگی خود پرداخت.
ژید فرانسوی در عرصه‌ مبارزه با استعمار نیز بسیار فعال بود و کتاب‌های «بازگشت از کنگو» و «بازگشت از چاد» را در این‌باره نوشت. این نویسنده برنده نوبل ادبیات روز ۱۹ فوریه‌ی ۱۹۵۱ در سن ۸۱ سالگی در پاریس درگذشت.
یکی از معروف‌ترین کتاب‌های او، «مائده‌های زمینی»، کتابی است در ستایش شادی و شوق به زندگی، که ژید در آن، خداوند را در همه‌ی موجودات هستی متجلی می‌بیند. در این کتاب، حافظ برای ژید منبع الهام و الگوی تمام کمال بوده است و خطوط مشخص و برجسته شعر و ادب فارسی را در این اثر به خوبی می‌توان پیدا کرد و شاید یکی از دلایلی که مائده‌های زمینی  ژید در سال‌های آغاز انتشار موفق نبود، به دلیل ناآشنایی فرانسویان و به‌طور کلی غربیان با ادبیات شرق به‌ویژه شعر فارسی بود.
آندره ژید در مقاله‌ای درباره «مائده‌های زمینی» می‌نویسد که «از میان شاعران ایرانی حافظ و خیام را بیش از دیگران می‌پسندم و بیشترین الهام را از این دو گرفته‌ام و خودم به تاثیر رباعیات خیام و غزلیات حافظ بر مائده‌های زمینی آگاه هستم و منکر بازتاب اندیشه‌های حافظ و خیام در خود و آثارم نمی‌شوم و این تاثیرپذیری من از آنان شاید به دلیل نزدیکی افکار و عقایدمان باشد. من در خلال دیوان شرقی گوته حافظ را شناختم و از طریق ترجمه انگلیسی فیتز جرالد با «منطق الطیر» عطار و «سلامان و ابسال» جامی و با رباعیات خیام و دنیای ذهنی و روحی او آشنا شدم و از خیام آموختم که دم را غنیمت شمرم و قدر لحظه‌ها را از یاد نبرم.»
او نخستین باب کتابش را با این غزل حافظ آغاز می‌کند: «بخت خواب‌آلود ما بیدار خواهد شد مگر…» و به شیوه حافظ که در بسیاری از غزلیات با ساقی سخن می‌گوید، به گفت‌وگو با ناتانائل (Nathanaël)، همزاد خویش، می‌پردازد؛ اشخاص اصلی کتاب دو تن هستند: «منالک» (Ménalque) و «ناتانائل» که این دومی در اصطلاح عهد عتیق به معنای خداداد یا یزدان‌بخش است. به‌ گفته حدیدی، منالک از بسیاری جهات همان «پیر خرابات» حافظ است و «ناتانائل»، جانشین ساقی و شاهد و گاه «مغبچه» اوست.
ژید که حافظ را الگوی خود قرار داده و از او درس‌های بسیاری آموخته، در وجود حافظ هنرمندی را می‌دیده است که با ریاکاری‌ها، کوته‌نظری‌ها، و تعصبات در جدال بوده است؛ او «مناک» را که از شخصیت‌های اصلی «مائده‌های زمینی» و ضداخلاق است، با رفتاری این‌گونه می‌آفریند. رند و منالک هر دو بر این باور هستند که همواره باید در زندگی شاد بود؛ غمی جز غم عشق به دل راه نداد؛ دیندار بود و حد لاابالی‌گری را نگه داشت؛ با ریاکاری به مبارزه پرداخت؛ دم را غنیمت شمرد؛ از لحظه‌های زندگی بهره گرفت؛ از دریای ناپیدای کرانه عشق گذشت؛ با نوشیدن شراب، مست از جام می، به ستایش زندگی پرداخت و به زیبایی‌های خداوند جهان‌آفرین اندیشید.
دستیابی به شادی، مبارزه با ریاکاری‌های مذهبی و جست‌وجوی عشق، خطوط برجسته اندیشه حافظ به شمار می‌روند که توجه ژید را به سوی خود جلب کرده‌اند. در وجود حافظ، ژید هنرمند بزرگی را می‌دید که به او می‌آموخت از هر لحظه زندگی کام گیرد؛ بی‌آنکه فرصت کمال‌ بخشیدن و بارورساختن وجود خویش را از دست دهد. شوری که از هر غزل حافظ بر می‌خواست، راز نوعی مستی بی می‌ را بر ژید هویدا ساخت که تا پایان همراه وی باقی ماند.
میان ژید و حافظ پیوندهای بسیاری را می‌توان یافت؛ وجود اشارات قرآنی، توجه به عشق الهی و جذبه عرفان حقیقی، طبیعت‌گرایی، اعتقاد به وحدت وجود، مرگ‌اندیشی، زیبایی‌دوستی، عدم وابستگی، کاربرد واژگان عرفانی، شناخت خدا از راه دل و مستی معنوی، مضامین مشترک عرفانی مائده‌ها و دیوان حافظ است.