مأموریت در میان دود و خون
مأموریت در میان دود و خون
پس از سفر دو روزه اخیر که هم خطیر بود و هم خطرناک، یکی از کانال‌های خبری از علی لاریجانی با عنوان آقای خویشتن‌دار نام برد و قطعاً منظور وی از این نام‌گذاری این است که به‌رغم همه جفاهایی که برخی دوستان طی چند سال اخیر به وی کردند از اتهام اصلاح‌طلب بودن و انتساب زندگی اشرافی تا دروغِ فرار از کشور و پناهنده شدن به سوییس، وی هرگز آرامش خود را از دست نداد، نه مواضع تند و ساختارشکنانه گرفت که اتهام اصلاح‌طلب بودن، بر وی بچسبد و نه مانند برخی بزرگان برای مراحل درمان خود به فلان کشور اروپایی رفت که برای مردم این گزاره تأیید شود که زندگی اشرافی دارد و در تجملات غرق است نه حتی در پاسخ دادن به این سلسله دروغ‌ها، ناشکیبایی کرد که مخالفان و دشمنان حسودش به هدف خود برسند که موفق شدند وی را عصبانی کنند.

علی لاریجانی، در موضع خود نشست و مطالعه کرد و نوشت و گاه با اظهارنظرهای خود، نقشه بدخواهان را که نزد مردم نیز کارنامه‌ای مشکوک دارند، به هم ریخت مانند کنایه ظریف و ماندگار «خالص‌سازان» که به طیف جبهه پایداری زد و تا سال‌ها مانند داغ بر پیشانی آنان باقی و برقرار خواهد ماند.
آخرین اقدام علی لاریجانی از این دست کارهای ماندگار، انتشار کتاب «عقل و سکون در حکمرانی» است که در این کتاب تلاش کرد از نگاه عقلِ عملی به مفهومی به نام «توسعه ملی» و حکمرانی خوب «good governance»که دغدغه چند نسل انسان معاصر ایرانی است، نگاه کند نه آرمان‌های پوشالی و گزاره‌هایی که پایه‌ای در واقعیت‌های سیاسی «real politics» ندارد.
این فیلسوفِ سیاستمدار طی چند دهه حضور در سپهر سیاست در جمهوری اسلامی، خود را به‌خوبی معرفی کرده و هر کس که وی را بشناسد، می‌داند ترکیبی هماهنگ از دانش و تجربه مدیریتی است و خود نیز به چنین ترکیبی از مدیران در حکمرانی باور دارد.
وی ضمن این‌که فلسفه خوانده است و جزو سیاسیون اهل مطالعه و سخنور است همچنین کرسی‌های مدیریتی چون وزارت فرهنگ و ارشاد، ریاست سازمان صدا و سیما، عضویت در شورای عالی امنیت ملی و دبیری این شورا، سه دوره ریاست بر مجلس شورای اسلامی که هم ازنظر کیفی و هم ازنظر کمّی درخشان بود در کارنامه خود دارد و با وجود همه این موارد، همچنان یک چهره ملی با توان بالای اجماع‌سازی است و احتمالاً ریشه ردصلاحیت وی و عناد گروه‌های تندروی اصولگرا چون جبهه پایداری را نیز باید در همین نقاط قوت، جست‌وجو کرد.
آنچه که موجب شد به علی لاریجانی بپردازیم، سفر دو روزه وی در میانه دود و خون به سوریه و لبنان بود، سفری که با دستور رهبر معظم انقلاب انجام شد، همان رهبری که به اندازه کافی درایت دارد که هرگز برای چنین سفری، پرچم جمهوری اسلامی ایران را دست افرادی چون سعید جلیلی و حمید رسایی نمی‌سپارد، البته منظور ما تحقیر و تخفیف این افراد نیست که آنان نیز اگر در جایگاه خود بمانند، می‌توانند به اندازه قامت خود، موثر باشند اما زمانی که تلاش می‌کنند به قیمت چنگ انداختن به چهره افرادی چون لاریجانی که سرمایه‌های فکری و مدیریتی کشور هستند، بزرگ شوند و رشد کنند، موجب خشم مردم می‌شوند.
سفر دو روزه فرستاده ویژه رهبر انقلاب به سوریه و لبنان، با اهدای پیام رهبری به مقامات این دو کشور به پایان رسید و علی لاریجانی ساعاتی قبل به تهران بازگشت. وی طی دو روز گذشته در سفر به سوریه دیدار‌هایی با رییس‌جمهور و رییس مجلس این کشور داشت و در لبنان نیز با نبیه بری رییس مجلس این کشور دیدار کرد.
نماینده ویژه رهبری در نشستی خبری هدف از این سفر را اعلام حمایت جمهوری اسلامی از ملت لبنان و مسئولان این کشور در هر شرایط اعلام و تاکید کرد: ما از هر موضوع مهمی که مسئولان و مقاومت لبنان بپذیرند، حمایت می‌کنیم.
فرستاده ویژه رهبر انقلاب همچنین از طرح موضوع توافق ۱۷۰۱ در دیدار رییس مجلس لبنان خبر داد و گفت: آقای نبیه بری توضیحات خوبی در این زمینه ارائه کردند.
حضور علی لاریجانی بدون حادثه هم نبود و زمانی که وی با رییس شورای عالی امنیت ملی سوریه، نشست داشت، جنگنده‌های رژیم صهیونیستی به ساختمانی در مجاورت محل جلسه، حمله کردند و خوشبختانه وی و هیأت همراه آسیبی ندیدند و از محل دور شدند.
همین خطر در لبنان نیز در کمین بود که خوشبختانه اتفاقی نیفتاد و وی پی از انجام این مأموریت دشوار به کشور بازگشت. شاید برخی افراطیون اصولگرا و جبهه پایداری را خوش نیاید اما سرمایه‌ای چون علی لاریجانی، اگر از دست برود، به آسانی قابل جبران نیست و اگر نیز بخواهیم مانند وی را پرورش دهیم، به چند دهه زمان نیاز داریم.
مخالفان علی لاریجانی که خود را از بندگان صالح روزگار می‌دانند و تنها محفل سیاسی را به‌عنوان پیروان ولایت قبول دارند نباید فراموش کنند رهبری برای چنین مأموریتی وی را فرستاد ضمن این‌که ترور شخصیت یک انسان مانند تخریب یک ساختمان است و به هیچ طرح و برنامه‌ای نیاز ندارد اما ساختِ فردی چون علی لاریجانی، امری مهم و کاری عظیم است که از دست آنان ساخته نیست و کافی است به رجال بزرگ خود نگاهی بیندازند و ببینند که این افراد در برابر فردی چون علی لاریجانی، هیچ وزنی ندارند، شاید به این حقیقت برسند که لازم است حرمت این سرمایه‌ها را حفظ کرد، هر چند نقدهایی بر افرادی چون لاریجانی داشته باشند و چه بسا این نقدها وارد هم باشد، اما بین نقد و پرده‌دری دره‌ای ژرف وجود دارد