سرویس اجتماعی اصطلاح کودکان بازمانده یا محروم از تحصیل را، حتما بارها و بارها در رسانههای مختلف شنیدهایم و تا حدودی هم به زوایای امر و مسائل و مشکلاتی که باعث ایجاد چنین عارضهای در سطح جامعه میشود، همچنین پیامدهای قطعی و احتمالی آن اندیشیدهایم. شاید بتوان گفت جامعترین تعریف از گروه «کودکان محروم از […]
سرویس اجتماعی
اصطلاح کودکان بازمانده یا محروم از تحصیل را، حتما بارها و بارها در رسانههای مختلف شنیدهایم و تا حدودی هم به زوایای امر و مسائل و مشکلاتی که باعث ایجاد چنین عارضهای در سطح جامعه میشود، همچنین پیامدهای قطعی و احتمالی آن اندیشیدهایم. شاید بتوان گفت جامعترین تعریف از گروه «کودکان محروم از تحصیل»، آن دسته از جمعیت در سن مدرسه (یعنی ۶ تا ۱۸ سال) را در بر میگیرد که در طول سال تحصیلی در چرخه آموزشی کشور وارد نمیشوند یا به دلایلی خواسته یا ناخواسته از این چرخه کنار میروند.
بر اساس اصل ۳۰ قانون اساسی «دولت موظف است وسایل آموزشی و پرورشی رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم کند.» همچنین با پیوستن جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون حقوق کودک و حقوق پناهندگان میتوان این انتظار را داشت که این وظیفه منحصر به اتباع ایرانی نخواهد بود. در حال حاضر دولت به واسطه نهاد آموزش و پرورش مسوولیت مستقیم فراهم کردن این شرایط و امکانات را برای آموزش همگانی رایگان بر عهده دارد.
ولی این نکته که آموزش و پرورش تا چه حد به عنوان یک نهاد مسوول، نقش نهادی خود را دغدغهمندانه در قبال این گروه هدف نه چندان کوچک ایفا کرده، جای بررسی و تفحص دارد.
سیاست آموزش و پرورش
در قبال کودکان بازمانده از تحصیل
«کارکرد اصلی نهاد آموزش و پرورش، سازماندهی «خود» فردی و تولد و شکلدهی به «خود اجتماعی» است». این جمله «امیل دورکیم»، نظریهپرداز نامدار فرانسوی، کارکرد آموزش و پرورش را از دیدگاه اندیشمندی به تصویر میکشد که به حوزه آموزش و پرورش و کارکردهای آن توجه ویژهای داشته است. اما باز هم این مساله که تا چه حد این کارکرد در جامعه ما نمود عینی و عملی داشته، جای بررسی و تحقیق دارد.
به نظر میرسد که اگرچه در جامعه ما، آموزش و پرورش متولی اصلی پدیده «کودکان بازمانده از تحصیل» است، ولی انگار آموزش و پرورش این وظیفه خود را فراموش کرده و فقط بر روی کودکانی متمرکز است که در حال حاضر دانشآموز هستند. کمک کردن به کودکان بازمانده از تحصیل و شرایط تحصیل آنها را فراهم کردن یک اتفاق مهم است و مانع بروز انواع آسیبهای اجتماعی میشود و آینده آنها را از فقر جدا میکند.
آسیبهای اجتماعی علت و معلول دارند، فقر فرهنگی میتواند زمینه ساز انواع آسیبها باشد. فقر مالی همیشه چندعاملی است، چه بسا بسیاری از افراد موفق در مقطعی از زندگی خود سختی و فقر را حتی در شدیدترین حالت آن تجربه کردهاند.
محرومیت کودکان از آموزشهای ضروری و تحمیل چهره خشن فقر و نداری به آنها آسیبهای جبران ناپذیری در زندگی فردی و اجتماعی آنها دارد. آسیبهایی که رد آن در جای جای آسیبهای اجتماعی هویداست.
هر سال اول مهر که میشود، در کنار ثبتنام دانشآموزان مقاطع مختلف تحصیلی، بحث ثبتنام کودکان کار در مدارس دولتی دغدغهای است که حامیان حقوق کودکان باید با آن دست و پنجه نرم کنند.
کودکانی که امسال آمارشان با توجه به افزایش مهاجرتها از افغانستان به ایران بعد از روی کار آمدن طالبان افزایش چشمگیری داشته و هنوز بستر آموزشی مناسبی برای آنها فراهم نشده است.کمبود فضاهای آموزشی و موانع قانونی برای ثبتنام این بچهها باعث شده تا موضوع ثبتنام آنها امسال چالش مهم پیشروی تشکلهای مردمی شود.
حالا با وجود این چالشها آموزش و پرورش از پیشنهاد استقرار اتوبوسهای آموزشی در چهارراهها برای بهرهمندی کودکان کار از برنامههای تقویتی آموزشی خبر میدهد؛ موضوعی که بهگفته معاون آموزش متوسطه اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران اگر عملیاتی شود، اتوبوسها ساعتهایی از روز را سر چهارراهها توقف میکنند و به کودکان کار آموزش میدهند.
البته با وجود مشکلاتی که در زمینه ثبتنام کودکان کار در مدارس وجود دارد و آموزش و پرورش هم به خوبی به آنها واقف است شرط استفاده از مزایای آموزشی اتوبوسهای سر چهارراه ثبتنام کودکان در مدارس است. علیجانی میگوید: «اگرچه این طرح در حد پیشنهاد است و هنوز نهایی نشده اما درصورت اجرا باید دانشآموزان در مدرسه ثبتنام کرده باشند و بعضا در این اتوبوسها رفع اشکال کنند.»
بهگفته معاون آموزش متوسطه اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران در ۲سال کرونا که آموزشها بهصورت مجازی دنبال شد آمار ترککنندگان تحصیل در حد قابلقبولی کاهش یافته بود این یعنی ترککنندگان تحصیل که عمدتا کودکان کار هستند چون بهصورت مجازی ادامه تحصیل دادهاند نیازی به ترک تحصیل نداشتند.
جدی نگیرید
حسین صابری از فعالان حوزه حقوق کودکان میگوید: طرح استقرار اتوبوس آموزشی سرچهارراهها اگر در حد ایده و طرح است بهتراست دیگر جدی گرفته نشود، چرا که این طرح عایدیای برای کودکان کار نخواهد داشت. بچههایی که سرچهارراه مشغول کار کردن و نان درآوردن هستند قطعا یا وقت مدرسه رفتن را ندارند یا چون به مدرسه راه پیدا نکردهاند الان اینجا هستند بنابراین اتوبوسهای آموزشی که در حد رفع اشکال قرار است به این کودکان کمک کند دردی از کودکان کار دوا نمیکند و بیشتر این طرح نمادین است.
او با اشاره به فراوانی تعداد کودکان کار در سایه افزایش مهاجران در ایران میگوید: «اول مهر امسال ما با حجم انبوهی از کودکان روبهرو هستیم که بهدلیل مهاجرت و نداشتن شرایط ثبتنام در مدارس قطعا راهی خیابانها میشوند تا به جای درس خواندن برای خانه نان آوری کنند. هرچند که در کنار این کودکان مهاجر کودکان بازمانده از تحصیل ایرانی هم کم نیستند.»
صابری ادامه میدهد: «ما سالیان سال شاهد سوادآموزی کودکان کار زیادی در مدارس خودگردان و خیریهای بودیم که با وجود بچهها زمان کمی را در این مدارس به تحصیل مشغول میشوند اما نتایج خوبی میگیرند و این حکایت از استعداد و توانایی این بچهها دارد که متأسفانه فرصتی برای نمایشش ندارند.»
بهگفته او با ایجاد بسترهای آموزشی برای کودکان کار میتوان زمینه وقوع بسیاری از جرائم اجتماعی را هم کاهش داد. در واقع وقتی ما بچهها را به سمت درس خواندن و آینده روشن تشویق میکنیم میتوانیم امید داشته باشیم که آنها هم به آینده فکر و برای رسیدن به اهدافشان تلاش میکنند.
ثبتنام بیقید و شرط کودکان
مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان نیز با موضعگیری در برابر این پیشنهاد آموزش و پرورش میگوید: «آموزش و پرورش بهتر است به جای صرف هزینههای هنگفت برای استقرار اتوبوسهای آموزشی سرچهارراهها ثبتنام بیقید و شرط کودکان را در مدارس قبول کند.»
طاهره پژوهش با اشاره به قوانین موجود درخصوص ادامه تحصیل تمام کودکانی که در چارچوب خاک ایران زندگی میکنند، میگوید: «طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تمام کودکانی که به سن مدرسه میرسند باید در فضای دولتی و رایگان امکان آموزش و ادامه تحصیل را داشته باشند علاوه بر این کنوانسیون حقوق کودک و فرمان رهبری در سال۹۴ هم بر این مهم تأکید دارند. این در حالی است که متأسفانه هر سال در ابتدای مهرماه ما باتعدادی از دانشآموزان روبه روییم که شرط حضور در مدرسه را ندارند.»او ادامه میدهد: «اگر آموزش و پرورش اجازه ثبتنام همه کودکان را در مدارس بدهد ما دیگر کودکی که نیاز به اتوبوسهای آموزشی سرچهارراه باشد نداریم. حتی اگر کودکان بهدلیل شرایط خانوادگی نیازمند کار کردن باشند در فضای مدرسه میتوانند خود را به درس و مشق برسانند.»
مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان تأکید میکند: «اگر آموزش و پرورش به فکر ایجاد بسترها و زیرساختهای آموزشی لازم برای تحصیل این بچهها نباشد باید منتظر افزایش تعداد آنها در چهارراهها و پیاده راههای خیابان باشد، آن وقت با تعداد محدود اتوبوسهای آموزشی نمیتواند جمعیت چند صد نفری کودکان کار را آموزش دهد.»
پژوهش میگوید: «متأسفانه کودکان کاری که امروز از آنها سخن میگوییم همه از حاشیه شهر تهران برای کار کردن خود را به مناطق مختلف پایتخت نمیرسانند، بسیاری از این کودکان، ساکنان مناطق حاشیه در متن هستند یعنی ساکنان مناطق۱۲، ۱۵ و… محلههای متراکمی که بخش عمده ثبتنام نکردن مدارس ریشه در تکمیل ظرفیت مدارس دارد.»
او در ادامه پیشنهاد میدهد آموزش و پرورش به جای استقرار اتوبوسهای آموزشی بهتر است در مدارس حاشیه در متن شهر که اغلب بچهها تجربه کار بیرون از خانه را دارند از مددکاران اجتماعی کمک بگیرد و با استقرار مددکار اجتماعی بستری را فراهم کند که این کودکان در کنار تامین نیازهای اقتصادی خانواده به درس و ادمه تحصیلشان هم پایبند باشند.
به اعتقاد مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان برای ساماندهی کودکان کار مهمتری مسئله شناخت وضعیت آنهاست تا بتوان برای هرکدام متناسب با وضعیت خانواده نسبت به تدوین برنامهای مشخص اقدام کرد. پژوهش در ادامه تأکید میکند: «اگر واقعا دلنگران وضعیت کودکان کار در جامعه هستیم باید تلاش کنیم مقاولهنامه۱۸۴ را که آییننامهاش سال۸۴ نوشته شده اجرایی کنیم.
براساس این مقاولهنامه اولا تمامی کودکان کار و محروم از تحصیل باید شناسایی شوند و با متخلفان بهشدت برخورد شود و دوما کشورهای عضو در اجرای مقررات این مقاولهنامه باید از طریق افزایش همکاری و یا کمک بینالمللی مشتمل بر حمایت از توسعه اجتماعی و اقتصادی برنامههای ریشهکن کردن فقر و آموزش و پرورش همگانی برای کمک به یکدیگر
گامهای مؤثری بردارند.»
او با اظهار تأسف از اینکه ارادهای قوی برای اجرایی شدن این مقاولهنامه در کشور نیست، میگوید: «متأسفانه تشکلهای مردم نهاد توان آموزشی بالایی در حوزه کودکان کار ندارند و تا زمانی که سیاستهای اقتصادی دولتها به نفع کودکان کار تغییر نکند، ما شاهد فعالیت این کودکان سرچهارراهها هستیم.»
بدون تردید محرومیت این کودکان از آموزش، میتواند هم لطمه سنگینی به خود آنان وارد کند و هم در بلندمدت رونقدهنده انواع ناهنجاریهای اجتماعی باشد. از طرف دیگر با توجه به وضعیت ویژه این کودکان که در بسیاری از موارد در مشاغل سنگینی مشغول به کار هستند، تنها گزینه کارآمد برای وارد ساختن آنان به چرخه آموزش، آن است که روشی متفاوت با روش آموزش و پرورش رسمی طراحی شود تا بتوان از کمترین زمان برای فراگیری مهمترین مواد درسی و نکات اصلی آموزشی استفاده نمود.اما بدون تردید با فعالیت چند انجمن و «سمن» (سازمان مردم نهاد) فعال حوزه کودکان بازمانده از تحصیل، نمیتوان مشکل آموزش و عدم دسترسی کودک به امکانات تحصیلی را حل کرد؛ چرا که علاوه بر مسائل متداول سازمانهای مردمنهاد از جمله مشکلات منابع مالی و سیاسی و کسب مجوز و… شاید مرتبطترین مشکل این سازمانها در زمینه مساله آموزش کودکان بازمانده از تحصیل آن است که این سازمانها نه از طرف آموزش و پرورش و نه از طرف سایر نهادهای مسوول و مرتبط به لحاظ آموزشی به رسمیت شناخته نمیشوند که حداقل بتوانند گواهی و مدرک معتبری جهت اتمام مقاطع تحصیلی دانشآموزان به آنها بدهند تا به این وسیله شاید بتوانند امکان ادامه تحصیل راحتتر را برای آنها فراهم کنند.