محاصره اصولگرایان با «ضدِ خاطرات»
محاصره اصولگرایان با «ضدِ خاطرات»

  گروه سیاسی جناح تمامت‌خواه و محافظه‌کار که بیشتر تلاش دارد خود را «اصولگرا» بنامد طی دو سه دهه اخیر، پای خود را در اتفاقات و رخدادهایی به تله انداخت که شاید نیازی به بسیاری از آن‌ها نبود اما نگرش تنگ و دیدگاه بسته سیاسی این گفتمان موجب شد آنان در گذشته، ناخواسته با این […]

 

گروه سیاسی

جناح تمامت‌خواه و محافظه‌کار که بیشتر تلاش دارد خود را «اصولگرا» بنامد طی دو سه دهه اخیر، پای خود را در اتفاقات و رخدادهایی به تله انداخت که شاید نیازی به بسیاری از آن‌ها نبود اما نگرش تنگ و دیدگاه بسته سیاسی این گفتمان موجب شد آنان در گذشته، ناخواسته با این رخدادها، پیوند بخورند و رفته‌رفته که غبار حوادث کنار رفت و پشت پرده بسیاری از همان اتفاقات روشن شد، پاسخی برای عملکرد خود در قبال آن رخدادهای تلخ و تاریخی ندارند در حالی‌که نسل جدید و جوان از نیروهای خودشان امروز از آنان پاسخ مطالبه می‌کنند.

شاید بسیاری از این اتفاقات در آن روزها توسط رجال شناسنامه‌دار اصولگرا انجام نشده باشد و چه بسا مانند جریان قتل‌های زنجیره‌ای، توسط افرادی خودسر در وزارتخانه دولت اصلاحات صورت گرفته باشد اما دفاع جریان سیاسی محافظه‌کار از آن و تلاش چند ساله برای مخفی کاری و دادن آدرش اشتباه موجب شد امروز در برابر افکار عمومی متهم شناخته شوند.
روز گذشته محسن مهدیان خبرنگار و دبیر سرویس خبر سابق فارس و مدیرعامل موسسه همشهری مطلبی انتشار داد که در نوع خود جالب است و این جریان سیاسی را بیشتر از قبل در مظان اتهام قرار داد.
وی در مطلب خود که در رسانه‌های اصولگرا نیز انعکاس وسیعی داشت خلاف سنت ثابت اسلاف خود عمل کرد که اساساً بسیاری از آن رخدادها را منکر می‌شدند و آن را به اصلاح‌طلبان منتسب می‌دانستند مانند آنچه که مرحوم روح الله حسینیان در برنامه «چراغ» در صدا و سیما گفته بود و آن را به اصلاح‌طلبان مربوط دانست، همه را پذیرفت و حتی مواردی جدید را به آن افزون کرد و در نهایت پرسید مگر چندتا بودند؟ و تلاش کرد این‌گونه القا کند که چون این رویدادها، نادر بودند و نظام هم ادعای عصمت نکرده است و کلیت ساختار نظام با آن همراهی نداشتند و آن را تقبیح و در مواردی با مرتکبان برخورد کردند، پس امری عادی است و نباید به آن فکر کرد و خاطر افکار عمومی را آزرد.
این فعال رسانه‌ای اصولگرا تعدادی از این خطاها را به سلیقه خود لیست کرد و نوشت: «هواپیمای اوکراینی، اختلاس‌ها، تخریب خانه زن کرمانشاهی، برجام، طبری، گرانی‌ها و بدسلیقگی در برخورد با بی‌حجابی و بی‌تدبیری در آبان… عقب‌تر برویم، ماجرای اعتراف مازیار ابراهیمی، کهریزک، کرسنت، کوی دانشگاه، قتل‌های زنجیره‌ای، ماجرای همسر سعیدامامی» با این خطاها چطور باید برخورد کنیم؟ این خطاها نشانه چیست؟ اگر همین دست خطاها در آمریکا بود برخورد ما چگونه بود؟ آیا در بوق و کرنا نمی‌کردیم؟ اساساً انقلاب کردیم که به اینجا برسیم؟ مگر چند نمونه از قتل‌های زنجیره‌ای در ۴۰سال انقلاب داشته‌ایم؟
این نگاه و نگرش یک جوان مومن انقلابی چند حفره دارد و چند ضایعه به دنبال خود می‌آورد. نخست این‌که در زمانی که این خطاها چه از طرف فرد یا افرادی خودسر یا توسط بخشی از ساختار مانند معاونت امنیتی وزارت اطلاعات در دولت سید محمد خاتمی سر می‌زند، اصولگرایان نهایت تلاش خود را کردند تا بر موضوع، سرپوش بگذارند و نگرانی افکار عمومی برای‌شان کمترین ارزشی نداشت و امروز پس از سال‌ها و پس از این‌که در اثر همین اقدامات، هزینه‌های بسیاری به نظام و کشور تحمیل شد و اعتماد عمومی به شدت آسیب دید و بخش بسیاری از نخبگان و سرآمدان کشور را ترک کردند، به چشم افکار عمومی نگاه می‌کنند و می‌گویند تعدادشان که زیاد نبود !
نکته دوم این‌که به نظر جریان اصولگرا با این استدلالِ «مگر چند تا بود» نه به دنبال جبران خطا و اشتباه که به دنبال «پاک کردن پیشانی خود» است وگرنه چه کسی است که این آیه معروف قرآن کریم را نخوانده باشد که «هر کس یک انسان را بکشد گویا که همه انسان‌ها را کشته است» یا امیر المومنین در خصوص بازکردن خلخال از پای یک زن یهودی نهیب زد که اگر مومن از این ننگ بمیرد رواست.
این فعال رسانه اصولگرا با نیم‌نگاهی به خسارت‌های عظیمی که جریان سیاسی متبوعش مستقیم یا غیر مستقیم در ایجاد یا انتشار اطلاعات ناقص در خصوص آن متهم است، تلاش کرد آن اتفاقات را خُرد و کوچک جلوه دهد نه این‌که تلاشی برای جبران آن انجام دهد.
به نظر می‌رسد اصولگرایان هر چه به جلو می‌روند با نسل جدید و پرسش‌گری مواجه می‌گردند که ضمن این‌که تمایلی به انقلاب و براندازی ندارد و تلاش دارد نظم موجود را حفظ کند، خون شهدا را پاس بدارد و از حرکت بر محور گفتمان عدالت علوی(ع) غفلت نکند اما به عملکرد برخی ساختارها انتقاد دارد و اتاق فکر این جریان سیاسی این‎روزها که پس از رسیدن به حاکمیت یکدست بر سه قوه، موفق شد اعتماد به نفس خود را بازیابد، تلاش دارد برای این ابهامات در سطح افکار عمومی پاسخی بسازد.
حقیقت عمیق‌تری در این میانه وجود دارد که اصولگرایان در گذشته خود به اتفاقات، رخدادها و خاطراتی در سپهر سیاست در سه دهه اخیر متصل هستند که برای آنان درحقیقت «ضد خاطرات» است و مرور هر کدام از آنان برای افکار عمومی به‌ویژه جوانان پرسشگر انقلابی و متعهد به نظام، موجی از ابهام ایجاد می‌کند و آنان نیز تلاش دارند با «ساده‌سازی» مشکلات و معضلاتی که هزینه بسیاری به کشور تحمیل کرد و خسارت عظیم و بعضاً غیرقابل جبرانی به شهروندان و برخی گرایش‌های سیاسی وارد کرد را امری عادی جلوه دهند و آن را در مقایسه با تاریخ چهل ساله انقلاب اسلامی ایران، ناچیز بدانند به این امید که نسل جدی و فرزندان و وابستگان آنان، متقاعد شوند یا پیگیر دلایل شرعی و قانونی موضوعاتی چون قتل و حبس و حصر مخالفان و اختلاس موافقان اصولگرایان نشوند.