محو شدن تهران، در مثلث برمودایِ فقر، اعتیاد و بی‌عدالتی
محو شدن تهران، در مثلث برمودایِ فقر، اعتیاد و بی‌عدالتی
پژمان موسوی روزنامه‌نگار با انتشار پستی در شبکه اجتماعی ایسنا از یک صف طویل صبحگاهی رونمایی می‌کند که در آن مملو از فقرایی است که برای یک کاسه کوچک عدسی و یک کف دست نان در سرمای شدید، ساعتها در صف می‌ایستند تا شکم خود را سیر کنند.

پژمان موسوی روزنامه‌نگار با انتشار پستی در شبکه اجتماعی ایسنا از یک صف طویل صبحگاهی رونمایی می‌کند که در آن مملو از فقرایی است که برای یک کاسه کوچک عدسی و یک کف دست نان در سرمای شدید، ساعتها در صف می‌ایستند تا شکم خود را سیر کنند.
این هم یکی از برگ صفحات آلبوم تهران است. پایتختی که قرار بودبه ام‌القرای جهان اسلام بدل شود، اما حالا به یکی از پایتخت های جهان بدل شده که حاشیه نشین هایش در حال بلعیدن شهر هستند و فقر در دامنه‌های آن بعضا با ریودوژانیرو و کراچی و داکار تنه به تنه می‌شود.
تهران فقط ایران‌مال و زعفرانیه و باستی هیلز نیست، خیابان‌های شمالی و غربی تهران که عموما یا در اختیار نهادهای حاکمیتی و دولتی است یا جزو دارایی مسئولان خدوم نظام و آقازاده‌های آنهاست، این مناطق زیبا با خودروهای لاکچری و شهروندان از ما بهتران، تنها تکه‌ای کوچک از تهران است که روحش از آنچه در شوش و مولوی و شهرک ولی‌عصر می‌گذرد بی‌خبر است.تهران درحال بدل شدن به هیولایی زشت و بدترکیب است که تنها برای خودروها توسعه‌یافته اما کمترین ارزشی برای آدم‌ها قائل نیست. شعار تهران این است که باید گرگ باشی تا دریده نشوی، شعار این است که دودستی گوشی تلفن همراه خود را بچسب مبادا از کف‌ات برود. شعار تهران بی عدالتی محض است و آنها که با شعار عدالت بر سر کار آمدند از قضا بیشترین بی عدالتی را روا داشتند.اخیراً مرکز پژوهش‌های مجلس درباره افزایش نرخ خط فقر اعلام کرده است که این نرخ طی یک دهه از ۱۹ درصد به بیش از ۳۰ درصد افزایش یافته است، در واقع بیش از ۳۰ درصدِ جمعیت زیر خط فقر هستند و براساس معیارهای بسیار حداقلی، «فقیر» به حساب می‌آیند؛ در عین حال، بیست و پنجم خردادماه، یک عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورا، میزان خط فقر در تهران را ۳۰ میلیون تومان عنوان کرد.با توجه به داده‌های مرکز پژوهش‌های مجلس، نزدیک به سی میلیون نفر زیر خط فقر به سر می‌برند و این در حالیست که برهمان اساس، حدود ۳ میلیون خانواده دچار فقر مطلق هستند. اگر بُعد متوسطِ خانواده در کشور را براساس آخرین داده‌های مرکز آمار ایران، ۳.۳ نفر در نظر بگیریم، امروز جمعیتی بالغ بر ۹ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر در کشور دچار فقر مطلق هستند به عبارت ساده‌تر، نزدیک به ده میلیون نفر از تامین ساده‌ترین نیازهای خوراکی و مسکن، ناتوانند و نمی‌توانند کالری مورد نیاز برای زندگی روزانه را به دست آورند. اما آنچه بیشتر از فقر در تهران به چشم می‌آید بی عدالتی و فاصله طبقاتی است. مسئولانی که پیش از انقلاب در خانه های کاهگلی استیجاری زندگی می‌کردند حالا در شرایطی به سر می‌برند که قارون را به حسادت وادار می‌کند. در مقابل کسانی که صاحب مال و منال و عقبه‌ای بودند در سایه سیاست‌های نادرست حاکمیت یا مهاجرت کرده یا به خاک سیاه نشسته‌اند.تهران غرق در فاضلاب اعتیاد است و هیچ نقطه‌ای در پایتخت یافت نمی‌شود که امکان تهیه مواد مخدر در آن نباشد. کافی است سری به کوچه پس کوچه های شوش و پشت بازار بیاندازید تا با تصاویری باورنکردنی از جمعیت معتادان مواجه شوید که گُله گُله روی هم تلنبار شده‌اند و قرار است بعد از رهایی از خماری سوار موتور شوند و برای کسب هزینه مجدد اعتیاد به دل شهر بزنند.وضعیت تهران و نابرابری در آن به مراتب بدتر از تصویر مشهور کتاب‌های درسی دهه هفتاد و هشتاد است که در آن تصویر کاخ شاه در کنار بیغوله های جنوب شهر منتشر می‌شد تا نشان دهد فاصله طبقاتی و بی عدالتی در دوره پهلوی چه کیفیتی داشت است.
اما اگر قرار باشد همان تصاویر را امروز در کتاب‌های درسی چاپ کنیم نه‌تنها زیانی به پهلوی نمی‌رسد، بلکه بر ضد خود جمهوری اسلامی عمل خواهد کرد، زیرا مردم با چشم خود افزایش فقر و فاصله طبقاتی را مشاهده می‌کنند و معتقدند نه‌تنها چیزی عوض نشده بلکه بدتر هم شده است.
با توجه به شرایط مسکن، اجاره، معیشت و تورم مشاهده می‌کنیم که قشر متوسط جامعه عملا به سمت حاشیه‌نشینی در تهران و یا شهرهای همجوار سوق پیدا کرده و به همین علت ممکن است در آینده نه چندان دور شاهد مسائل اجتماعی و سیاسی متعدد باشیم.وقتی در نظر بگیریم حداقل دستمزد با تمام مزایای مزدی اگر به کارگران مشمول و بیمه شده پرداخت شود، رقمی حدود ۹ میلیون تومان خواهد بود؛ به عبارت ساده‌تر، یک‌سومِ خط فقر در تهران ده میلیون تومان است ولی مزد و مزایا، یک میلیون تومان کمتر از ثلثِ خط فقر! در این شرایط اگر فرض بگیریم در یک خانواده‌ی کارگری دو نفر شاغل باشند، یکی کارگر ساده و حداقل‌بگیر و دیگری کارگر متوسط بگیر یا معلم رسمی که ۱۲ میلیون تومان حقوق می‌گیرد، بازهم مجموعِ دریافتی این دو نفر، ۲۱ میلیون تومان می‌شود که هنوز ۹ میلیون تومان – به اندازه‌ی یک دستمزد کارگریِ کامل- کمتر از خط فقر در تهران است!!

  • نویسنده : استوری تازه بصیرآنلاین