مدیریتِ تخاصم؛ سفره مردم
مدیریتِ تخاصم؛ سفره مردم
قبل از این‌که وارد بدنه اصلی این نوشتار بشویم لازم است تأکید کنیم کابینه پیشنهادی مسعود پزشکیان نسبتاً کابینه مطلوبی است و آن‌گونه که خود گفته است با این کابینه می‌تواند دولت وفاق را شکل دهد و حتی برای وزارت کشور که بسیاری از اصلاح‌طلبان نقد شدید دارند نیز «اسکندر مومنی» بهترین گزینه در شرایطی است که وزیر کشور در وزارت‌خانه‌ای که درحقیقت مجرای حکمرانی در جمهوری اسلامی است، باید با ساختارهای هم‌تراز و همچنین ساختارهای بالادستی خود کار کند و چشمی هم به رضایت عمومی داشته باشد و امور را به جلو براند و درمجموع می‌توان پیش‌بینی کرد دولت چهاردهم با این وزراء هم می‌تواند از مجلس رأی بستاند و با نمایندگان تعامل کند و هم می‌تواند چهار سال ادامه دهد.

درخصوص «سید عباس عراقچی» نیز باور داریم بهترین گزینه برای وزارت امور خارجه است، فردی که هم در دولت اصولگرا و بی‌ترمز محمود
احمدی‌نژاد معاون کلیدی این وزارت‌خانه بود و هم در دولتِ نیمه‌اصلاح‌طلب حسن روحانی توانست کنار دست محمدجواد ظریف باشد و در مذاکرات برجام،
تجربه اندوزد و همواره نیز اصالت سیاسی خود را نیز حفظ کند.
این دو نکته را برای این نوشتیم که تأکید کنیم نقد ما به بخشی از گفتار و به‌تَبَع آن رویکرد سید عباس عراقچی لزوماً به معنای نفی وی و همچنین نقد کلی کابینه پیشنهادی مسعود پزشکیان نیست که طی سه روز گذشته در جدال با نمایندگان تندروی پایداری به سردمداری افرادی چون حمید رسایی و امیرحسین ثابتی‌مقدم در مجلس است تا بتواند رأی اعتماد بستاند و کار خود را آغاز کند.
سید عباس عراقچی در بخشی از سخنان خود در مجلس گفت: «اگر اروپا رفتارهای نادرست و خصمانه خود را نسبت به جمهوری اسلامی ایران اصلاح کند،
در فهرست اولویت‌های ما قرار خواهد گرفت و بالاخره، سیاست ما در مورد آمریکا، سیاست «مدیریت تخاصم» خواهد بود».
نقد ما به همین چند سطر از جملات وزیر پیشنهادی امور خارجه است که البته موجب نگرانی است مشخصاً به این خاطر که کشور در شرایط حساس کنونی
نیاز به تغییر ریل و مسیر جدید در حوزه سیاست خارجه دارد و ضروری است به سمت تنش‌زدایی حرکت کند نه مدیریت تنش و لازمه این کار گفت‌وگو و
مذاکره است.
اگر قرار است در دولت مسعود پزشکیان که خود در مناظره‌ها و برنامه‌های انتخاباتی به‌کرات بر ضرورت تعامل با جامعه جهانی از غرب تا شرق تأکید کرده
بود، وزیر امور خارجه‌اش «تخاصم» بین جمهوری اسلامی ایران و کشوری مهم چون آمریکا را اصل و تمام‌نشدنی بداند و بر ضرورت مدیریت این تخاصم
تأکید کند، به کدام یک از اهداف راهبردی مسعود پزشکیان در سیاست خارجه خواهیم رسید ؟ پاسخ روشن است، هیچ !
نکته مهم بعدی کالبدشکافی این عبارت است. اگر بخواهیم مفهوم مدیریت تخاصم را بشکافیم تا مقصود دقیق سید عباس عراقچی از آن را دریابیم باید صادقانه بگوییم مدیریت تخاصم با آمریکا یعنی نه با آمریکا گفت‌وگو می‌کنیم و نه با این ابرقدرت وارد جنگ و نبرد رودررو می‌شویم چون از توان ما خارج است
به‌ویژه با این اقتصادِ ورشکسته و نارضایتی‌های اجتماعی که ریشه اصلی آن نیز اقتصاد و معیشت است.
نکته دیگر این‌که مدیریت تخاصم امر جدیدی نیست و طی دو دهه اخیر عموماً -به‌جز یک سال آخر دولت دوم محمود احمدی‌نژاد به مسئولیت علی اکبر صالحی وزیر وقت امور خارجه و دو سال اول دولت اول حسن روحانی به مدیریت محمدجواد ظریف که مذاکرات بین تهران و واشنگتن در جریان بود- ما در حال
مدیریت تخاصم بودیم و اساساً اعمال تحریم‌ها نتیجه همین مدیریت تخاصم بوده است که به آمریکا کم‌ترین گزندی نرسانده است اما دمار از روزگار اقتصاد ملی و معیشت مردم درآورده است.
مدیریت تخاصم یعنی انباشت مشکلات، مسائل و سوءتفاهم‌ها بین ایران و آمریکا و دست به دامن واسطه‌ها شدن آن هم در زمانی که کارد به استخوان رسیده است، اشتباه نکنید، نه استخوان مردم که استخوان دولت‌مردان. یعنی هرجا دولت‌مردان نیاز داشتند بر سر موضوعی با آمریکا به تفاهم برسند فی‌المثل به مسقط پیغام بدهند که آمریکا فلان پول را آزاد کند یا دست به دامان پایتختی دیگر بشوند که آمریکا بهمان کار را انجام دهد، همین !
پاسخ طرفداران این نگرش به تحریم و فشاری که «مدیریت تخاصم» بر اقتصاد مردم و معیشت این خلق بی‌پناه وارد کرده است «مقاومت و ایستادگی» است، به همین اندازه غیرمنصفانه !
این‌که آمریکا جهان‌خوار است و حق و حقوق مظلومان جهان و ازجمله ملت ایران را زیر پای گذاشته است، درست است و این که آب ما با آمریکا و غرب در
برخی امور به یک جویبار نمی‌رود نیز البته صحیح است اما به حکم خرد دقیقاً در چنین موقعیتی باب مذاکره باید باز باشد و دیپلمات‌های دو کشور دستِ کم
به‌صورت موردی باید با هم مستقیماً در تماس باشند چه بسا در برخی جاها آنان کوتاه بیایند و در برخی موضوعات ما و در نهایت تصمیم به اعمال تحریم و
فشار بیشتر نگیرند.
کدام مرد و زن و جوان امروزی است که نداند هر زمان آنان خواستند تحریم کنند، نه دولتمردان که اقتصاد کشور به خود لرزید و دلار سیر صعودی به خود
گرفت و کسب و کارها نابود و سفره مردم کوچک شد تا به امروز رسیدیم که رفع نیازهایی چون آپارتمان ۵۰ متری و خودرو قراضه‌ای چون پراید، برای
جوان ایرانی و خانوارهای بسیاری تبدیل به رویایی دست‌نیافتنی شد. اگر سید عباس عراقچی قرار است به این مسیر برود باید گفت دقیقاً در تعارض با
وعده‌های مسعود پزشکیان است و باید دید این بار میوه مدیریت تخاصم برای سفره و معیشت مردم چه خواهد بود آن هم در کشوری که مدیران ارشد و
نمایندگانش هر روز جوانان را به ازدواج و زوج‌های جوان را به فرزندآوری توصیه و ترغیب می‌کنند و چشم خود را بر آواری که مدیریت تخاصم با ابرقدرت
جهان بر زندگی و روان شهروندانش گذاشته می‌بندند.