گروه بینالملل سیدحمید حسینی، رییس اتحادیه صادرکنندگان نفت و گاز در گفتوگو با رسانهها گفت: در شرایط فعلی، نفت ایران با ۱۰ تا ۱۲ درصد تخفیف به فروش میرسد و غیر از تخفیف، هزینه بیشتری برای حمل و نقل و اسناد انتقال میپردازیم و در مجموع روزانه حدود ۱۷۰ میلیون دلار بابت عدم فروش […]
گروه بینالملل
سیدحمید حسینی، رییس اتحادیه صادرکنندگان نفت و گاز در گفتوگو با رسانهها گفت: در شرایط فعلی، نفت ایران با ۱۰ تا ۱۲ درصد تخفیف به فروش میرسد و غیر از تخفیف، هزینه بیشتری برای حمل و نقل و اسناد انتقال میپردازیم و در مجموع روزانه حدود ۱۷۰ میلیون دلار بابت عدم فروش نفت ضرر میکنیم بهاضافه ضرر تحریمهای نفتی که رقمهای نگرانکنندهای است. وی با اشاره به اعلام وزیر ادامه داد: در حوزه نفت و گاز به ۱۵۰ – ۱۶۰ میلیارد دلار منابع برای بازسازی چاههای فعلی، افزایش تولید، بازسازی زیرساختها، خطوط انتقال، خطوط لوله، نوسازی پالایشگاهها و تکمیل کردن پروژههای پتروشیمی نیاز داریم و به خاطر همین مشکلات در تولید برق مشکل داریم یعنی تابستانها، نیروگاهها ۱۰ – ۱۵ هزار مگاوات کمبود دارند، کارهای بزرگ پالایشگاهی و نیروگاهی مثل فولاد که قبلا با فاینانس انجام میدادیم، امروز منابع دولت و بودجهاش اصلا کفاف پاسخگویی به پروژههای بزرگ و صنعتی را نمیدهد.
حسینی افزود: در حال از دست دادن فرصتهای زیادی همچون فرصت ترانزیت، سوآپ و سرمایهگذاری هستیم که میتوانست از طریق ایران انجام شود، اما به دلیل تحریم، هیچکدام محقق نمیشود و ما روزانه این ضررهای عمده را میبینیم. به سخنان این فعال اقتصادی در حوزه نفت و گاز که البته درست است، به دو صورت میتوان پاسخ داد اول اینکه بگوییم ما هزینه «مقاومت در برابر نظام سلطه را میدهیم» اما به کوری چشم استکبار جهانی و ایادی داخلی و عوامل منطقهای آن با پناه بردن به راهبرد اقتصاد مقاومتی، دیر یا زود همه این مشکلات حل خواهد شد و رونق به تجارت ما باز خواهد گشت و همه این زیانهای ملی جبران خواهد شد. این پاسخ، پاسخ غالب در میان اصولگرایان و محافظهکاران است و مبنای استدلالی و امکان عملی ندارد و در حقیقت نوعی شعار برای تولید خبر است.
پاسخ بعدی که به جریان سیاسی مقابل مربوط است میگوید به همین خاطر ما سیاستِ درهای باز در منطقه و تنشزدایی با جهان را در دستور کار داشتیم و حتی یک بار با حمایت ملی موفق شدیم «برجام» را امضا کنیم اما مخالفان سیاسی و بدخواهان از واشنگتن و تلآویو تا تهران مانع شدند و هر کدام به نحوی این فرصت را به هم زدند و اجازه ندادند که «درختِ برجام» بَر بدهد.
این عده البته امروز نیز از گفتوگوهای وین استقبال میکنند و به مدیران ارشد دولت که غالباً از اصولگرایان هستند توصیه دارند که هرچه سریعتر با غرب به جمعبندی برسند تا با پیوستن ایران به بازار نفت، جلوی این زیانها گرفته شود. پاسخ هر دو گروه البته در داخل کشور، طرفداران خود را دارد طرفدارانی که در بدنه دولت نیز حضور و هر کدام بر نظر و نگاه خود اصرار دارند اما هیچ کدام متوجه تغییر ذائقه اقتصاد جهانی نیستند. دنیای غرب از حدود یک دهه قبل، هم بنا به ملاحظات اقتصادی، هم بنا به دلایل زیستمحیطی و البته در پناه جهش علم و تکنولوژی نگاه خود به سوخت فسیلی را تغییر داد و تلاش هدفمندی کرد تا به سمت سوختهای ارزان و پایدار برود تا بیش از قبل از خاورمیانه نفتخیز بینیاز شود.
بهعنوان نمونه در همین تنش لفظی چند هفته بین روسیه و اوکراین باید گفت اگر این تنش در این سطح، دو دهه قبل مثلاً در سال ۱۳۸۰ شمسی رخ میداد بیش از دهه ۵۰ به افزایش قیمت نفت خام و گاز منجر میشد چون روسیه تأمینکننده اصلی گاز اروپا و بهویژه کشوری صنعتی چون آلمان است اما تا این لحظه هیچ تغییری در بازار نفت و قیمت گاز ایجاد نشده و به باور ما نخواهد شد چون اروپا و بهطور خاص کشور بزرگ آلمان جایگزین آن را در جیب خود دارد و شاید مقامات روسیه و شخص پوتین هم از این موضوع آگاهی ندارند. حقیقت این است که چند ماه قبل آخرین نیروگاه هستهای کشور سوئد که بخش اعظمی از انرژی این کشور سردسیر با زمستانهای طولانی را تأمین میکند، در سکوت خبری خاموش شد اما این کشور خود را به گاز یا نفت خاورمیانه محتاج و متکی نکرد بلکه از حدود شش سال قبل، به سمت ایجاد مزارع کوچکمقیاس تولید برق خورشیدی در منازل شهروندان رفت و سرمایهگذاری سنگینی در این بخش انجام داد که هنوز هم با قوت و با هوشمندی در حال انجام است و تلاش دارد طی چند سال آینده خود را به سطحی برساند که بخش اعظمی از انرژی خود را در این بستر تأمین کند و برابر اجلاس گلاسکو تقریباً همه کشورهای اروپایی نیز همین وضعیت را در پیش گرفتند و به آن متعهد شدند و همین امر موجب شد ایالات متحده آمریکا، سراغ مصرف ذخایر فسیلی خود برود و از جمع بزرگترین خریدار نفت خام کشورهای خاورمیانه خارج شود و جای خود را به چین بدهد. حقیقت این است که تا نیمه هزاره سوم و بهطور مشخص طی سی تا چهل سال آینده، این تغییر ذائقه بازار جهانی ۸۰ درصد بازار مصرف نفت خام خاور میانه را فرا میگیرد و تولیدکنندگان نفت در این منطقه هرچند نفت و گاز دارند اما خریداری در بازارهای جهانی ندارند و آن روز روز مرگ اقتصادهای نفتی خواهد بود. یکی از دلایلی که امروز برخی کشورهای نفتخیز منطقه ازجمله عربستان و اردن در اقتصاد خود تجدید نظر کردند و تلاش دارند همگام با اقتصاد جهان در مسیر سوختهای جدید گام بردارند که هم ارزانتر است و هم بیپایان، همین است که آنان نیز دریافتند که اقتصاد نفتی، با سرعت در حال رسیدن به خط صفر است و در اندیشه جایگزین مناسب برای خود هستند. جای تأسف است که مدیران ما هنوز به این امید هستند که با تکیه به نفت، ارزآوری کنند و به هیچ عنوان در اندیشه رفتن به سمت انرژیهای پاک نیستند در شرایطی که چند دهه بعد، نه کشوری برای خرید نفت ما پا پیش خواهد گذاشت و نه ما سرمایهگذاری در حوزه انرژیهای خورشیدی و بادی کردیم بهویژه اینکه پهنه ایران یکی از بهترین پهنهها برای تولید مزارع انرژی خورشیدی است به دلیل داشتن بیش از ۲۱۰ روز آفتابی و استانهایی که به آفتاب تابان خود معروفیت جهانی دارند. نکته آخر اینکه از مدتها قبل صاحبان اقتصاد نفتی نگران پایان ذخایر نفت و گاز خود بودند اما به تصور ما پیش از ته کشیدن این ذخایر، ذائقه جهانی تغییر خواهد کرد و این کشورها دچار آسیب جدی اقتصادی خواهند شد مگر اینکه قدمی بردارند و کاری بکنند.