نیلوفر منصوری دبیر گروه اجتماعی روزها و سال های جنگ تحمیلی با وجود اینکه، جوانی بسیاری از مردمان این سرزمین را گرفت و غصه ها، اندوه ها و خسارت های زیادی که هنوز با گذشت چندین دهه ترمیم نیافته اند، برجای گذاشت؛ اما زمینه ساز ادبیاتی شد که راویان به رشادت های انسان های آزاده […]
نیلوفر منصوری
دبیر گروه اجتماعی
روزها و سال های جنگ تحمیلی با وجود اینکه، جوانی بسیاری از مردمان این سرزمین را گرفت و غصه ها، اندوه ها و خسارت های زیادی که هنوز با گذشت چندین دهه ترمیم نیافته اند، برجای گذاشت؛ اما زمینه ساز ادبیاتی شد که راویان به رشادت های انسان های آزاده پرداختند. داستان ها و رمان هایی از واقعیات جنگ و احساسات جان برکفان خلق شد که یاد و خاطره شهدا نه تنها برای این عصر که برای همیشه زنده نگه می دارد. کتاب های خاطره نگاری و مستندنگاری با محوریت جنگ تحمیلی و دفاع مقدس با گذشت سال ها از اتمام جنگ، همچنان با چاپ های متعدد
می رسد که نشان می دهد، مردم این سرزمین قدردان سربازانی هستند که جان خود را در ازای آزادی این مملکت از دست دادند؛ بنابراین در طول این چند دفعه نه تنها فراموش نشده که به اشکال مختلف نیز به آن می توان پرداخت.
به مناسبت فرا رسیدن هفته دفاع مقدس با یکی از شاعران و نویسندگان ادبیات جنگ و دفاع مقدس گفت و گو کرده ایم. حمید شاهپوری، سیر ادبیات داستانی جنگ را رو به رشد میداند. از این نویسنده توانا، دو کتاب به نام های «طعنه خاک» و «ریشه در آسمان» در زمینه ادبیات دفاع مقدس منتشر شده است. علاوه بر کسب افتخاراتی در جشنواره های شعر و داستان نویسی به عنوان محقق، پژوهشگر و ویراستار نیز فعالیت دارد. آنچه در ادامه میآید، گزارشی از گفت و گوی ما است:
چه عاملی کمک کرده تا نویسنده شوید و علاقه شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟
من از زمانی که دست و چپ راست خودم را خوب شناختم و دوران کودکیام را به یاد میآورم، خاطرم هست که میتوانستم بخوانم و بنویسم. در واقع قبل از اینکه به مدرسه بروم با زحماتی که پدرم در خانه کشید خواندن و نوشتن را یاد گرفتم و به راحتی کتاب داستان کودکان را میخواندم.
رفته رفته با علاقهای که به کتاب داشتم این میل درونم تقویت شد. بعد از ورود به مقطع دبیرستان، گرایش خاصی به شعر پیدا کردم و همین موجب شد اشعاری را که برای من دلنشین و خیال انگیز بود را بارها بخوانم و حفظ کنم. البته فکر میکنم که کمی از این علاقه و استعداد ارثی هم باشد. چون پدرم با توجه به اینکه تحصیلاتش تا ششم قدیم است، گاهی شعر و گاهی هم داستان پردازی میکند.
بیشترین فعالیت شما در حوزه ادبیات، در زمینه شعر است یا نویسندگی؟
بیشتر در زمینه داستان نویسی، اعم از خلق داستان تا ویراستاری و بازبینی نهایی فعالیت دارم. شعر گفتن در واقع حرفهای تنهایی است. مواقعی که درونم حرفی برای گفتن دارد و محرمی امین تر از قلم و کاغذ پیدا نمیکند. صحبتهایی بیشتر به شعر تبدیل میشوند که اگر بخواهم آنها را نادیده بگیرم مثل غدهی بدخیم راه نفسم را بند میآورند.
شروع فعالیت شما در نویسندگی ادبیات دفاع مقدس چه اثری بوده و در این زمینه چه آثار دیگری دارید؟
اولین کتاب من با «طعنه خاک» شروع شد که زندگینامه داستانی سردار شهید احمد بابکان است. این کتاب در بیست و دو فصل به رشته تحریر درآمده و از دوران دبیرستان شهید شروع شده است. فصول دیگر کتاب، مقاطع مهم زندگی شهید از مبارزات خیابانی تا شرکت در عملیاتهای مختلف را در بر میگیرد. او به عضویت لشکر ده سید الشهدا در آمد و آخرین سِمت او مسئول محور جزیره مجنون بوده در نهایت در سال شصت و هشت به خاطر عوارض شیمیایی بیماری خونی گرفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد. کتاب دیگر من هم «ریشه در آسمان» که زندگینامه داستانی سردار شهید غلامرضا شاپور است که هر دوی این کتابها به سفارش کنگره شهدای استان البرز تألیف شده است.
شما از نویسندگان دفاع مقدس هستید و می توان گفت زمان زیادی را در این راه صرف کرده اید. وضعیت امروز ادبیات جنگ را چگونه ارزیابی می کنید؟
بعد از اتمام جنگ چون بیشتر انرژی و نیروی کشور، صرف بازسازی شد در زمینه ادبیات دفاع مقدس شاهد رشد و شکوفایی چشمگیری نبودیم، اما بعد از چند سال که کشور در مسیر بهینهای قرار گرفت، اندک اندک هم به این زمینه پرداخته شد. چون این روند در ابتدا شیب ملایمی داشت آنگونه که بایسته و شایسته است حق مطلب ادا نشد، ولی به هر روی وضعیت کنونی ادبیات دفاع مقدس در وضعیت مطلوبتری نسبت به گذشته قرار دارد و روند رو به رشدی را شاهد هستیم.
چرا به ادبیات دفاع مقدس روی آوردید؟
بعد از کمی مطالعه و تحقیق متوجه شدم آن طور که سزاوار است دیگر نویسندگان به این زمینه وارد نشدهاند. معدود افرادی هم که در این عرصه قلم میزنند حق مطلب را ادا نکردهاند. شهیدان از با ارزشترین و گرانبهاترین هدیه زندگیشان چشمپوشی کردهاند و به خاطر آرامش مردم از همه دلخوشیها و آرزوهایشان گذشتهاند؛ پس دین بزرگی به گردن تک تک افراد دارند.
در خصوص کتاب «ریشه در آسمان» کمی توضیح دهید.
این کتاب در واقع داستان زندگی سردار شهید غلامرضا شاپور است که بر اساس مستندات، مصاحبهها با همرزمان و خانواده و دستنوشتههای او به نگارش درآمده است. کتاب از دوران نوجوانی او شروع و با شهادتش به اتمام میرسد. وی در شهرستان ماهدشت (مردآباد) به دنیا آمد. دوران نوجوانیاش مقارن با پیروزی انقلاب بود که همراه با دوستان صمیمیاش مثل حاج علی گروسی و حسینعلی یاری نسب، فعالیتهای قابل توجهی را برای به ثمر رسیدن انقلاب انجام داد. در آن زمان، جوّ فکری مردم ماهدشت متفاوت از بقیه کشور بود و تعداد افراد چپگرا و سلطنتطلب قابل توجه بود که پیشبرد مبانی انقلاب را با مشکل مواجه میکرد.
غلامرضا خیلی برای تغییر این افکار زحمت کشید. با شروع جنگ به عضویت لشکر ۲۷ محمد رسول ا… درآمد. در عملیاتهای مختلف شرکت داشت. در عملیات والفجر مقدماتی معاون گردان حنظله بود که متاسفانه گردان در محاصره افتاد و افراد زیادی به شهادت رسیدند. او با به خطر انداختن جانش در میدان مین، معبری که گم شده بود را یافت و توانست با این شجاعت جان بقیهافراد را نجات بدهد. فصل آخر کتاب هم مختص والفجر یک است که وقتی همراه برادران مهدی شرعپسند و قهرودی برای شناسایی رفته بودند؛ آقا مهدی و غلامرضا هر دو مجروح میشوند.
او اینبار هم با از خودگذشتگی، وقتی نیروهای امدادی از راه میرسند آنها را وادار میکند که آقا مهدی شرع پسند را به عقب منتقل کنند. هنگامی که نیروهای امدادی بعد از دو سه ساعت برای بردن او به بیمارستان صحرایی برمیگردند، میبینند که به فیض شهادت نایل گشته است.
به عنوان نویسنده دفاع مقدس انتظار دارید در نوشتههایتان به چه افقی دست پیدا کنید؟
ادبیات فارسی به علت غنای فرهنگی و پشتوانهی عظیمی که طی قرنها در چنته دارد، تبحر و دستیابی در تمام زمینهها غیر ممکن است ولی به نوبه خودم امیدوارم که مخاطب بتواند با نوشتههایم ارتباط برقرار کند و طوری مطالب را به رشته تحریر دربیاورم که مورد پسند قشر اکثریت جامعه باشد و بتوانم حق مطلب را ادا کنم.