در علوم سیاسی گفته میشود در غیاب نهادهای مدنی، احزاب سیاسی، اصناف و سندیکاها، حکمرانی به امری دشوار تبدیل میشود در شرایطی که بسیاری از جریانات اصولگرا طی دو تا سه دهه اخیر، همه همت و مساعی خود را مصروف کردند تا فعالان اصناف، احزاب و سندیکاها را محدود و زندانی کنند، فعالیت احزاب را […]
در علوم سیاسی گفته میشود در غیاب نهادهای مدنی، احزاب سیاسی، اصناف و سندیکاها، حکمرانی به امری دشوار تبدیل میشود در شرایطی که بسیاری از جریانات اصولگرا طی دو تا سه دهه اخیر، همه همت و مساعی خود را مصروف کردند تا فعالان اصناف، احزاب و سندیکاها را محدود و زندانی کنند، فعالیت احزاب را تقریباً به صفر برسانند و فعالیت گروههای مرجع کارگری را نیز مورد محدود و این مجامع را درعمل نابود کنند.
شاید فعالان سیاسی اصولگرا که در سالهای قبل، به این اقدامات دست میزدند، خوشحال و خرسند بودند از اینکه به هدف خود رسیدند و جلوی هر نوع تجمع را گرفتند و به قول خودشان، اعتراضات احتمالی و تحرکات مردمی را در نطفه خفه کردند اما امروز همه شاهد نتیجه معکوس این
مداخله هستیم.
امروز که اصولگرایان، بر سه قوه کشور، تسلط دارند و برای دومین بار حاکمیت یکدست را تجربه میکنند در یک «مخمصه» گیر افتادهاند و آن این است که نمیدانند برای مقابله و کنترل این موج از اعتراضات از کجا شروع کنند.
دولتمردان اصولگرا بیش از هفتاد روز است که میبینند معترضان، در شهرهای بسیاری به خیابان میآیند و بر شعار خود و پیگیری اعتراضات، اصرار میکنند و نهادهای نظامی و امنیتی هم با آنان برخورد میکنند و به گفته «سردار حاجیزاده» بیش از ۳۰۰ نفر با شلیک نیروهای امنیتی جان خود را از دست دادند و تأکید کرد نتوانستیم دشمن را از خودی تشخیص بدهیم اما مردم هنوز خیابان را ترک نکردند.
نکته مهمی که حکمرانی یکدست اصولگرایان را در شرایطی دشوار قرار داد به همین حذفها مربوط است و اینکه آنان دقیقاً نمیدانند برای گفتوگویی که خود پیشنهاد کردهاند، سراغ چه کسی را بگیرند.
طی هفته گذشته، چند نشست با برخی رجال اصلاحطلب داشتند، به سید محمد خاتمی میدان دادند سخنانی بگوید اما ظاهراً نتیجهای از طرحهای خود برنداشتند و در حالیکه هر روز دم از موافقت با اعتراضات قانونی میزنند و میگویند حاضرند خواسته معترضان را بشنوند و بر گفتوگو با معترضان تأکید دارند، هنوز نمیدانند با چه کسی و در کجا باید بنشینند که روز بعد، دعوت به تجمعات، کاهش یابد و خیابان خلوت شود.
یکی از مشکلاتی که اعتراضات ۱۴۰۱ را دامنهدار کرده است دقیقاً همین است که دولتمردان و نمایندگان حاکمیت دقیقاً نمیدانند باید چه کسی را ببینند و با چه کسی بنشینند چون خودشان طی دو دهه اخیر تقریباً همه نهادهای مدنی را زیر گرفتند و چیزی از آنان باقی نگذاشتند و طی دو ماه اخیر سراغ فعالان ورزشی، هنری و سلبریتیهایی رفتند که در صفحات شخصی خود با مردم و معترضان، اعلام همراهی کردند و احتمالاً تصور کردند با دستگیری این افراد، اعتراضات فروکش میکند درحالیکه اعتراضات از ابتدا نیز با دعوت این افراد شروع نشده بود و این سلبریتیها بودند که به همراه مردم به این فضا کشیده شدند.
روز گذشته نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی روز گذشته طی مصاحبهای با یکی از سایتهای خبری تحلیلی، ضمن اشاره به اعتراضات اخیر و مطالبه معترضان در مورد انجام برخی اصلاحات در کشور گفت: به این سادگی اصلاحات قابل انجام نیست و اضافه کرد: مدیران باید این علم را داشتند اگر این علم را داشتند به اینجا نمیرسیدند بالاخره باید افراد از نظر بنیه علمی، کارشناسی و مدیریتی منطق داشته باشند و اگر کسی اعتراضی دارد با منطق
جوابش را بدهند.
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس تاکید کرد: بدجوری دایره خودی و غیرخودی درست کردیم. ما به عنوان یک گروه و جناح وقتی مجلس و دولت را یکدست میکنیم یعنی بقیه افراد دیگر نمیتوانند باشند.
مسعود پزشکیان همچنین افرود: وقتی از مردم حرف میزنیم تصورمان این است که مردم یعنی همینهایی که با ما هستند در صورتیکه وظیفه حاکمیت خدمت و محبت و برداشتن فشار از دوش همه کسانی است که در این مملکت اعم از ترک، کرد، لر، عرب، عجم، فارس و چپ و راست و مذهبی و غیر مذهبی زندگی میکنند.
ادامه اعتراضات، موجب سوءاستفاده دشمنان خواهد شد اما دولت سیزدهم نیز هیچ راهکار اجرایی برای مقابله منطقی و شنیدن مطالبات معترضان ندارد اما بدیهی است نمیتواند اوضاع را در همین
شرایط رها کند.
پیشنهاد ما این است که برای گفتوگو با مردم سراغ مردم برود، نگاه و نظر آنان را جویا شود و تلاش کند بخشی یا همه مطالبات آنان را محقق کند.
در شرایط فعلی، هیچ کدام از گروههای سیاسی و حزبی نمیتوانند خود را نماینده مردم معترض کف خیابان جا بزنند و دولت باید به آزادسازی متهمان ادامه بدهد، دستگیری چهرههای شاخص را متوقف کند و به این شکل، به جامعه این پیام را بدهد که قصدِ شنیدن دارد و در ادامه به سراغ مردم و معترضان برود و مطالبات آنان را از زبان خود آنان بشنود و تا جاییکه ممکن است، حرف و نظر آنان را محقق کند و به این شکل نشان دهد شأنی برای اعتراضات قائل است.