مطهرنیا: چین خود را مقید نمی‌داند با ایران تعامل داشته باشد
مطهرنیا: چین خود را مقید نمی‌داند با ایران تعامل داشته باشد

    مناسبات مالی ایران و چین همواره بهانه‌ای برای تحلیل‌های متفاوت درباره رابطهِ این دو کشور بوده است. گروهی در داخل از این تعامل استقبال می‌کنند و عده‌ای هم بر این باورند که چین فقط به منافع خود فکر می‌کند و به همین دلیل رابطه ایران و چین نباید باعث شود ایران همه سیاست‌های […]

 

 

مناسبات مالی ایران و چین همواره بهانه‌ای برای تحلیل‌های متفاوت درباره رابطهِ این دو کشور بوده است. گروهی در داخل از این تعامل استقبال می‌کنند و عده‌ای هم بر این باورند که چین فقط به منافع خود فکر می‌کند و به همین دلیل رابطه ایران و چین نباید باعث شود ایران همه سیاست‌های این کشور شرقی را بپذیرد.
مهدی مطهرنیا کارشناس مسائل بین‌الملل، در این ‌باره اظهار داشت: «چین کشوری بزرگ محسوب می‌شود که در حال رقابت با ایالات ‌متحده آمریکا در باند ابرقدرتی است. از این رو در چنین بافت موقعیتی‌ای به همه آنچه که در مناسبات خود با کشورهای دیگر می‌بیند‌ به مثابه فرصت و ابزاری برای موفقیت در این رقابت می‌نگرد».
مهدی مطهرنیا گفت: «چین کشوری با ایدئولوژی مارکسیستی و در حال تجدید نظر در رأی‌های مائوئیستی برای رسیدن به یک جامعه سرمایه‌داری اقتدارگراست؛ یعنی از یک سو شعارهای مارکسیستی می‌دهد و پیشینه‌ای چپ در ادبیات سیاسی جهان دارد، از سوی دیگر یک نظام توتالیتر حزبی با اولیگارشی آهنین حزب کمونیست را به عنوان حزب حاکم داشته و نوعی اقتدارگرایی را یدک می‌کشد. علاوه بر این چین دنبال این است که در رقابتی کشنده و سخت با آمریکا بتواند زمینه‌های موفقیت در این رقابت را فراهم کند».
او تصریح کرد: «حال این پرسش پیش می‌آید که «این رقیب بزرگ ایالات متحده آمریکا در بازی بسیار پیچیده و سخت ابرقدرتی، یکی از مهم‌ترین جغرافیای سیاسی جهان یعنی فلات ایران را به چشم همکار می‌بیند یا ابنکه خود را در قبال این کشور متعهد می‌داند؟» در پاسخ باید گفت، نه تنها چین بلکه هیچ کشوری در دنیا خود را متعهد به کشور دیگر نمی‌داند، بلکه به اهداف تعریف‌شده خود در ساختار سیاسی آن کشور متعهد هستند و هر نوع تعهدی به کشور دیگر یک دلالت انضمامی بر این دلالت عینی است».
مطهرنیا ادامه داد: «به عبارت دیگر به تعبیر «هوسرل»، منافع ملی و اهداف تعریف‌شده نخبگان سیاسی حاکم بر چین‌ دلالتی عینی است که بر همین اساس هرگونه همکاری با پایتخت‌های کشورهای گوناگون در مکتب واقع‌گرایی قدرت، که چینی‌ها هم به آن عمل می‌کنند،‌ چیزی نیست جز همکاری با کشورهای دیگر در جهت منافع و اهداف ملی‌ای که چینی‌ها با هدف شکست دادن آمریکا در رقابت برای قدرت، تعریف کرده‌اند».
او درباره «نوع تعامل ایران با چین» توضیح داد: «ایران نظامی ایدئولوژیک در عرصه سیاست خارجی است. در واقع اگر ۲ الگوی کلان را در عرصه سیاست خارجی نظام بین‌الملل در نظر بگیریم، یک الگوی‌ عمل‌گرایانه است که در رأس آن اهداف ملی کشور می‌نشیند و این اهداف ملی در ذیل اولویت دسته‌بندی می‌شود. در الگوی دیگر هم به جای اهداف ملی، ایدئولوژی در رأس می‌نشیند و تمام اهداف و زیرمجموعه‌ها در سایه ایدئولوژی بازتعریف می‌شوند».
این کارشناس مسائل بین‌الملل اضافه کرد: «نوع نگاه ایدئولوژی جمهوری اسلامی به سمت یک جهت‌گیری کلام‌محورانه سوق داده شده است؛ یعنی آنچه در این ایدئولوژی ستون فقرات را تشکیل می‌دهد مبارزه با ایالات متحده آمریکا و رد این کشور است. باید توجه داشت این مبارزه قداست ایدئولوژیک پیدا کرده است. پس چون این قداست به وجود آمده، هرگونه رفتاری که بتواند در برابر ایالات متحده آمریکا به معنای نوعی ایستادگی تلقی شود‌ این قداست ایدئولوژیک را به نمایش می‌گذارد. بنابراین اگر مسلمانان اویغور تحت ستم پکن قرار می‌گیرند، نوعی اغماض و چشم‌پوشی زیرکانه لحاظ می‌شود و طی یک بیانیه و سخنرانی واکنش نشان داده می‌شود». مطهرنیا در پایان تاكید كرد: «دستگاه دیپلماسی ایران باید بداند‌ که چین خودش را مقید نمی‌داند در هر شرایطی با ایران تعامل داشته باشد».