مقابله، تا آخرش!
مقابله، تا آخرش!

    اردشیر لارودی / پرده اول بازی نیابتی شیخ‌سلمان ناشیخ بحرینی، با فوتبال ایران به این شکل که شاهد آنیم، باز شد و ظاهراً بسته شد! حیله‌گرانه، مکارانه و با تمام دنائت، علیه فوتبال ریشه‌دار ایرانی! نبردی به نیابت از سعودی‌ها که این‌بار به تمام معنا، آمر یک توطئه بودند! و این‌بار به تمام […]

 

 

اردشیر لارودی /

پرده اول بازی نیابتی شیخ‌سلمان ناشیخ بحرینی، با فوتبال ایران به این شکل که شاهد آنیم، باز شد و ظاهراً بسته شد! حیله‌گرانه، مکارانه و با تمام دنائت، علیه فوتبال ریشه‌دار ایرانی! نبردی به نیابت از سعودی‌ها که این‌بار به تمام معنا، آمر یک توطئه بودند! و این‌بار به تمام معنا، تله‌گستری و دام‌گذاری! خیال مردک بحرینی راحت می‌نماید، چرا که ریش و قیچی دست خودش و دست اربابان سعودی و کویتی‌اش است! بقیه السیف اتحادیه عرب‌ها هم حضورشان پشت باند بحرینی‌ها قرار دارد! خودشان می‌برند و خودشان هم بخیه می‌زنند! حال چه باید کرد؟ دو راه بیشتر نداریم: یا کوتاه آمدن و حق مسلم خود را به جانب عروسک‌های بحرین‌نشین سعودی‌ها دادن! و یا حرف درست خود را، با قدرت هرچه تمام‌تر، در هر محفل (فیفا، کنفدراسیون، دادگاه CAS و کمیته بین‌المللی المپیک) و هر جای دیگر که لازم است و اقتضا می‌کند، قرص و محکم با زبانی جاندار و بیانی مستدل بیان کردن! کوتاه نیامدن، استخوان روی زخم، نگذاردن و نیز گوش خواباندن و منتظر اولین فرصت بودن! خدمت شیخ بحرینی هم رسیدن! دیگر از او در AFC حمایت نکردن و به او رأی ندادن! کوتاه نباید آمد! حق با ماست، ما درست می‌گوییم، پس از حق خود و خواسته بر حق خود، به اندازه نوک سوزنی هم نمی‌کاهیم! قرارمان این بود: … ولو اگر، محروم شدیم! هنوز هم راه همین است! ثابت‌قدمی و استوار بودن! باشگاه‌های ما، سیاستی غیر از سیاست فدراسیون ندارند!

 

خانه‌تکانی در فدراسیون

ایستادن علیه نابکاران AFC و حلقه‌به‌گوش‌هایش یک طرف، به‌سامان نمودن اوضاع پرچند و، چون سازمان تیم‌های ملی و تشکیل اتاق فکری با حضور مردان صاحب‌فکر و دانایان اندیشه‌ورز، امر لازمی است که باید در دستور کار‌های درجه اول و پرضرورت، قرار بگیرد! تیم ملی، الان کجاست؟ مدیر تیم ملی و سرمربی و مربیانش کدام کسانند که با حضورشان، خاطرمان جمع می‌شود و دغدغه‌ها، به حداقل می‌رسد! تیم ملی چرا در بازی‌های مقدماتی جام جهانی ۲۰۲۲ و جام ملت‌های ۲۰۲۲، وضعیت «نرمال» و شرایط طبیعی ندارد؟ و تا به کجا این گرداب، می‌توفد و ما را می‌چرخاند؟ چرا تیم ملی مربی ندارد؟ چرا تیم ملی بازی ندارد؟ چرا تیم ملی، غمخوار و «غصه‌خور» ندارد؟ تا به کی و تا کدامین روز، همین آش است و همین کاسه؟ و تازه باید پرسید کدام آش، کدام کاسه؟ چرا تیم ملی، کاسه چه‌کنم را زمین نمی‌گذارد؟ چرا و تا به کجا؟ چرا کاری می‌کنید که هر روز، بازار شایعات، داغ‌تر می‌شود؟ از این شایعه‌پراکنی‌ها، جز عده‌ای «دلال پرده‌نشین» چه کسانی سود می‌برند؟ در این حالت، جز ضرر، عایدی تیم ملی ما چه شده و چه‌ها – چوب دو سر مطلا- خواهد شد؟

کاستی‌های فراوان «چارت سازمانی» تشکیلات اداری فدراسیون را تا چه روزی و تا چه سالی همراه خود، به همه جا خواهید برد؟ همه چیز ناحقی! همه جا پر از مسئله‌های لاینحل! به هر گوشه که نگاه می‌کنی، وصله‌های بدرنگ و پینه‌های زمخت، بر لباس بددوخت مدیریت فوتبال! عین بدسلیقگی! عین زشت‌سلیقگی! دعوا با AFC و سر جای خود نشاندن شیخ‌سلمان سر جایش کاملاً لازم، ولی لازم‌تر از همه سر و شکل دادن به فدراسیون است که اوجب واجبات است! خانه‌تکانی، هم فکری هم فیزیکی!

 

تا کی بی‌عملی

بیت اول این سخن نغز چیست که درباره اولش می‌گوییم:

… گروهی این، گروهی آن پسندند!

این یا آن، باید دست به کار شد! باید از بی‌عملی دست برداشت! باید از گماردن آدم‌های درجه سوم و چهارم، به مسئولیت‌های سنگین اداره فوتبال دست برداشت!

نه این و نه آن، نمی‌شود! بالاخره یکی هست که بهتر از بقیه باشد! یکی که کاریزما داشته باشد! یکی که «دل»‌بزرگ و «جگردار» باشد! یکی که فوتبالیست جماعت، هم دوستش بدارد و هم ازش حساب ببرد!

یکی که بردن و برنده شدن را، ذات خود کرده باشد! یکی که با او خیال‌مان راحت می‌شود که فلانی هست، با کارنامه قوی و عملکردی بهتر از دیگران!

بی پرنسیب بودن باند AFC را قبول داریم، ولی اشکالات ناشی از نابلدی و ناواردی و خامی ساخته نشدن برای مقامات عالی را چه‌کارش کنیم؟ حضور آدم‌های کوچک و غیبت بزرگان فوتبال را چگونه باید تحمل کرد؟

وقت دست به کار شدن است! هم باید با شیخ‌سلمان بحرینی مبارزه کرد، هم باید علیه ناشی‌گری و بی‌استعدادی خودمان قد علم کرد!