نخبه‌های فراری و مسئولان غافل
نخبه‌های فراری و مسئولان غافل
فرار مغزها، نخبگان، افراد با تجربه، هنرمندان، ورزشکاران و هر کس که به نوعی می‌تواند به پیشرفت و اعتلای ایران کمک کند یکی از اساسی‌ترین و قابل توجه‌ترین بحران‌های سال‌های اخیر ایران است.

مسئله‌ای که روز به روز در حال پررنگ شدن است و هیچ اقدامی به جز تذکر دادن از سوی قشر فرهیخته و روشنفکر جامعه و در مقابل پاک کردن صورت مسئله از جانب مسئولین در این خصوص به چشم نمی‌خورد.
در هر برهه‌ای و به هر شکلی شاهد فرار استعدادها و افراد نخبه از این کشور هستیم و هیچ کاری هم از دست مردم بر نمی‌آید و کسانی که باید در این زمینه تمهیداتی بیندیشند گویا در خواب غفلت به سر می‌برند. نمونه آن کارزار المپیک بود و ما دیدیم افرادی که ایرانی بودند در زیر پرچم کشورهای دیگر در حال مسابقه دادن بودند یا حتی سمت داوری را بر عهده داشتند.
اینکه افرادی به دلیل پول یا اینکه نمی‌توانند قوانین رسمی جمهوری اسلامی ایران را بپذیرند از این آب و خاک می‌روند و علاوه بر اینکه به حرفه تخصصی خود بپردازند اقدامات غیرقانونی را نیز در پیش می‌گیرند مسئله دیگر است. مبرهن است و نیازی به توضیح نیست که هدف این متن کدام قشر جامعه است؛ افرادی که با تمام وجود قصد دارند به کشور خود و به مردم خود خدمت کنند اما به دلیل نبود امکانات و عدم توجه مسئولین گاهی مجبور می‌شوند که خاک و خانواده خود را ترک کنند. ورزشکاران و هنرمندان از امکانات همتراز جهانی برخوردار نیستند و احترام شایسته‌ای به آنها گذاشته نمی‌شود. این حرفی است که از زبان تمام کسانی که از این آب و خاک رفته‌اند و یا کسانی که در مرحله ترک وطن هستند
شنیده می‌شود.
مسئله حب وطن و عشق به خدمت جای خود را دارد اما همه می‌دانیم که زندگی این افراد نخبه، متخصص، هنرمند و ورزشکار هزینه‌هایی دارد که آن هزینه‌های مادی باید تامین شود و همچنین این افراد به دلیل داشتن روحیه‌های لطیف و آسیب‌پذیر باید مورد توجهات ویژه باشند وبه دلیل هر رفتاری که از جانب مسئولین مورد پسند نیست کنار گذاشته و حذف نشوند. همگی به خاطر داریم که «رضا علیپور»، سنگ نورد ایرانی در مسابقات المپیک چه صحبت‌های تکان دهنده‌ای مطرح کرد. علیپور امروز در این خاک هست اما حرف‌هایی دارد که باید شنیده شود که اگر یک روز او را از دست بدهیم پشیمانی دیگر سودی نخواهد داشت. یا همه دیدیم که وقتی مسابقه «کیمیا علیزاده» و «ناهید کیانی» در خلال مسابقات المپیک برگزار شد چه صحبت‌های عجیب و غریبی از کارشناسان صدا و سیما مطرح شد در حالی که «هادی ساعی»، مربی تکواندو ایران نظرات دیگری داشت و حتی از بازگشت علیزاده استقبال کرد. حتی برخی مسئولان ایرانی همچون «محمدرضا عارف»، معاون اول رئیس جمهور یا «علی بهادری جهرمی»، سخنگوی دولت سابق از اینکه کیمیا به آغوش وطن بازگردد استقبال کردند اما برخی افراد تندرو نظر دیگری در این خصوص داشتند و اصلاً افکار و عقاید همان افراد است که این ورزشکاران را از خاکشان فراری می‌دهد. نمونه دیگر این افرادی که با کوهی از استعداد از این کشور کوچ کردند «آرش صادق عمل یکدل»، مربی و داور با سابقه فدراسیون کاراته ایران است كه مدتی در جزیره کیش به مربیگری روی آورد اما در نهایت اسفند ۱۴۰۲ ایران را ترک کرد و در کشور هلند پناهنده شد.
این متن به درازا خواهد کشید اگر قرار باشد نام تمام ورزشکاران و هنرمندانی که از این آب و خاک رفتند را ذکر کنیم. همچون صادق عمل یک دل هستند کسانی که مثل علیزاده و علیپور به آنها در رسانه‌ها به شکل گسترده پرداخته نمی‌شود اما حرف‌های آنها نیز نیازمند شنیدن جدیست.
مسئله تنها به این سادگی که نام این افراد را جستجو کنیم و ببینیم که دیگر رزومه‌ای از آنها در مرزهای این سرزمین به چشم نمی‌خورد نیست.
مسئله یک سرمایه‌گذاری بلندمدت بر روی مغزها و استعدادهای ایرانیست که اگر قرار باشد در آینده با افراد مشابه این برخوردها صورت بگیرد، باید روزی افراد متخصص و نخبه را هم همچون خیلی از کالاها از کشورهای دیگر وارد کنیم و این برای کشور ایران که سرشار از استعداد و توانمندی‌های گوناگون است، کابوسی
بیش نیست.