هشت سال پیش در چنین روزی قمر آریان در تهران درگذشت. از نخستین فارغالتحصیلان زن دانشگاه تهران بود که همانجا تدریس کرد. قمر آریان در قوچان زاده شد. پدرش فرهیخته و توانگر بود و نخستین دبستان دخترانه قوچان را گشود تا دخترش هم بتواند آموزش ببیند. او دبستان را در زادگاهش به پایان […]
هشت سال پیش در چنین روزی قمر آریان در تهران درگذشت. از نخستین فارغالتحصیلان زن دانشگاه تهران بود که همانجا تدریس کرد. قمر آریان در قوچان زاده شد. پدرش فرهیخته و توانگر بود و نخستین دبستان دخترانه قوچان را گشود تا دخترش هم بتواند آموزش ببیند.
او دبستان را در زادگاهش به پایان رساند و با آموزگار سرخانه ادامه داد تا این که با پدرش برای ادامه آموزش به مشهد و سپس تهران رفت: «برای اولین و آخرین بار قرار شد که کلاس ششمیها در تهران امتحان بدهند و من هم مجبور شدم که بیایم به تهران. بعد از امتحان با یک نامه از پدرم اجازه خواستم در تهران بمانم، که قبول کرد و من هم به برادرانم پیوستم که یکی پزشکی میخواند و یکی فیزیک. من ادبیات را انتخاب کردم«.
او تا مقطع دکتری در دانشگاه تهران ادبیات فارسی خواند، در آنجا با نویسنده نامدار عبدالحسین زرینکوب که همکلاس و هممیزیاش بود آشنا شد و سرانجام با او پیوند زناشویی بست: «وقتی به پدرم گفتم آقای زرینکوب از من چنین خواهشی (خواستگاری) کرده، گفت: من مقالات ایشان را خواندهام. ایشان باید پیرمرد باشد. گفتم: ایشان فقط ۳۰ سالشان است. گفت: نویسنده این مقالهها پختهتر از آن است که ایشان نشان میدهند.» در آزمون دکترا زرینکوب نفر نخست و او دوم شد. زندگی مشترکشان باعث پویایی کار او شد هرچند بیشتر در سایه ماند. او با استادش علی اصغر حکمت انجیل میخواند و از این رو طی هفت سال در پاریس و کشورهای دیگر برای پژوهش در این باره از کتابخانههای معتبر اروپا بهره برد، تا اینکه پس از هفت سال پایاننامه دکتریاش را درباره “چهره مسیح در ادبیات فارسی” به راهنمایی بدیعالزمان فروزانفر نوشت و سپس اثری درباره کمالالدین بهزاد تدوین کرد و مدتی رئیس هنرستان نقاشی تهران شد”. میگفت: «عاشق شعر بودم و خودم هم در جوانی میگفتم. خیلی کارها و اشعار نیما را دوست داشتم. در یک میهمانی نیما حضور داشت. فورا جلو آمدم و فریاد زدم آقا شما نیما هستید؟ گفت: بله خانم، مگر من داخل آدم نیستم که اینطور مرا صدا میکنید. گفتم شما بهترین شاعری هستید که میشناسم، خیلی دلم میخواست شما را از نزدیک ببینم».
در زمانهایی که همسرش استاد مهمان در خارج از ایران بود، چندین مقاله و کتاب از فرانسه و انگلیسی ترجمه کرد. از آثار شناخته او “زن در داستانهای قرآن” است که همسرش پیش از مرگش در جایی برایش درباره آن نوشته بود:«قمر این خیلی خوب است، تمامش کن.» او در دادرسی دکتر محمد مصدق حضور داشت و آن دادگاه نظامی را محاکمه انسانیت در برابر رذالت و خیانت خواند. قمر آریان در ۹۰ سالگی در تهران درگذشت.
روز بزرگداشت عطار نیشابوری
فریدالدین ابوحامد محمدبن ابوبکر ابراهیمبن اسحق عطار کدکنی نیشابوری، شاعر و عارف نامآور ایران در قرن ششم و آغاز قرن هفتم است. ولادتش به سال ۵۳۷ قمری در کدکن از توابع نیشابور اتفاق افتاده است. از ابتدای کار او اطلاعی در دست نیست . آثار بسیاری را به او نسبت داده اند که بعضی از آنها به سبب رکاکت الفاظ و سستی فکر و اندیشه، مسلما از عطار نیشابوری نیست و از شاعر دیگری است که به عطار نسبت یافته است. با این حال باید متوجه بود که نفی انتساب بعضی از منظومههای منسوب به عطار نیشابوری، دلیل آن نمیشود که آثار منظوم او را اندک بدانیم زیرا شاعر خود کثرت اشتغال خویش را به شعر و به نظم منظومههای گوناگون یاد کرده است . اثر منثور عطار، کتاب تذکرهالاولیاء او است که از کتب مشهور پارسی و ازجمله مآخذ معتبر در شرح احوال و گفتارهای مشایخ صوفیه است. نثر آن ساده و دور از تکلف و مقرون به فصاحت طبیعی کلام پارسی است و تألیف آن باید در پایان قرن ششم یا اوایل قرن هفتم صورت گرفته باشد. عطار در قتلعام نیشابور به سال ۶۱۸ قمری به دست سپاهیان مغول به شهادت رسید و مزار او در جوار آن شهر است.