نشانه های امیدوار کننده در مذاکرات وین
نشانه های امیدوار کننده در مذاکرات وین

تهران- ایرنا- چهارمین دور از گفت و گو های وین با نشانه های امیدوار کننده از رفع تحریم ها و آزادسازی منابع ارزی بلوکه شده کشورمان همراه است. با نگاهی به اخبار رسانه های مطرح دنیا به وضوح می توان نتیجه بخش بودن مذاکرات و روند رو به جلوی آن را ملاحظه کرد.  اخیرا به […]

نشانه های امیدوار کننده در مذاکرات وین

تهران- ایرنا- چهارمین دور از گفت و گو های وین با نشانه های امیدوار کننده از رفع تحریم ها و آزادسازی منابع ارزی بلوکه شده کشورمان همراه است. با نگاهی به اخبار رسانه های مطرح دنیا به وضوح می توان نتیجه بخش بودن مذاکرات و روند رو به جلوی آن را ملاحظه کرد.

 اخیرا به نقل از شبکه خبری “سی ان ان” گزارش شده که دولت بایدن در حال بررسی  آزاد سازی مبلغی در حدود یک میلیارد دلار برای کمک به اقدام های بشر دوستانه به ایران است. همراستا با این گزارش، هفته گذشته شبکه “المیادین” از آزادسازی منابع مالی به ارزش مالی هفت میلیارد دلار خبر داده بود. انتشار متوالی چنین  گزارش هایی گویای یک حقیقت راهبردی است و اینکه یک ماه مذاکرات برجامی در شهر وین توام با موفقیت های جدی است و تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان با مدیریت “عباس عراقچی” معاون وزیر امور خارجه کشورمان توانسته از منافع و امنیت اقتصادی کشور در برابر کشورهای طرف های برجامی به نحو هوشمندانه و مدبرانه حفظ و حراست کند.

از چشم انداز تا دست انداز های پیش روی احیای برجام
اثر ملموس و معنادار تیم دیپلماسی کشورمان در وین در داخل اقتصاد کشور  با کاهش ارزش دلار، سکه و  تقویت پول ملی کشور هم  مشخص و عیان است. پرسش اصلی در اینجاست که با توجه به روند موفق مذاکرات در وین چه اقدامی باید در داخل کشور نسبت به ثمر نشستن مذاکرات در جهت اقتصاد و معیشت کشورمان برداشت. طبیعی است که همدلی و یکصدایی در موضوع رفع تحریم ها که به گمان اقتصاد دان ها  بزرگترین چالش کنونی کشور در عرصه تجارت و صادرات است؛ حداقل انتظار در شرایط پیش روست.
شوربختانه شاهد حرکت هدفدار جریان سیاسی در کشور هستیم که صرفا با نگاه جناحی و سیاسی در تلاش برای کم اهمیت نشان دادن دستاورد های سیاسی تیم مذاکره کننده در شهر وین و در مرحله بعدی سنگ اندازی در مسیر رفع هر چه سریعتر تحریم ها دارد. اخیرا به نقل از یکی از مقامات سابق بلند پایه کشور که از قضا روزگاری راهبر اصلی مذاکرات هسته ای کشور بود؛ اعلام شده که نباید کشور معطل دیپلماسی و مذاکره شود. همین گفتار از جهات مختلف قابل تحلیل است.

مذاکره فرصتی برای تنظیم مناسبات 

دیپلماسی موثرترین، کم هزینه ترین و سهل الوصل ترین ابزار در پیشبرد، حفظ و ارتقای منافع ملی هر کشوری است و همه کشورهای دنیا در نظام نوین بین المللی به دیپلماسی و مذاکره به مثابه فرصت برای تنظیم مناسبات و مدیریت اختلافات شان نگاه می کنند. حال بیان این موضوع از سوی یک شخصیت سیاسی که نباید کشور معطل دیپلماسی و اراده چند قدرت بزرگ باقی بماند این پرسش را متعاقبا مطرح می سازد که اگر قرار بر استفاده از دیپلماسی و گفت و گو برای تامین منافع ملی نیست؛ گزینه دیگر چیست؟ چه راهی بهتر از دیپلماسی و گفت و گو می تواند برای اقتصاد  و تجارت کشور مفید به فایده واقع شود. جای بس تامل دارد که اگر ابزاری بهتر از مذاکره برای رفع معضلات و اختلافات سیاسی موجود بود؛ چرا زمانی که سکان دیپلماسی کشور دست همین جریان مخالف دولت بود؛ استفاده نشد و کشور ذیل فصل هفتم منشورملل متحد رفت و همه اعضای دایم شورای امنیت رای به قطعنامه مورد آمریکا در آن برهه تاریخی دادند.
حداقل شرایط سه سال دوره تحریمی ترامپ این موضوع را برای همگان روشن ساخت که منطق قدرت در روابط بین الملل برپایه خواست و اراده قدرت های بزرگ است و متاسفانه باید گفت که نظام بین المللی نه بر مبنای اخلاق و حقوق بین الملل بلکه بر پایه عنصر سخت قدرت مدیریت می شود. نباید غفلت کنیم که چین به عنوان دومین قدرت بزرگ جهانی بعد از خروج ترامپ از برجام، به تاسی از موضوع تحریم های ثانویه از اجرای تعهدات نفتی و گازی شان در پارس جنوبی سرباز زد. برای همین انتظار می رود در این شرایط خطیر که کشور نیاز مبرم به گشایش در موضوع تحریم ها و به تبع آن امکان فروش نفت و میعانات گازی به عنوان مهم ترین اقلام صادراتی و ارز آوری دارد؛ بر طبل مخالفت با مذاکره کوبیده شود.
جای ایراد نیست که انسان و یک سیاستمدار متوجه اشتباه راهبردی اش باشد و صادقانه اعلام کند که در آن بازه زمانی موفق به پیشبرد منافع ملی کشور در برابر رویکرد دشمن نشده است. اتفاقا این موضوع نوعی فضیلت سیاسی است که یک سیاستمدار به خطا بودن رفتار سیاسی اش پی برد و در مرحله بعدی در جهت حراست و دفاع از منافع ملی برآید. ظرفیت ها و توانمندی های سیاسی و دیپلماتیک، شخصیت های سیاسی متفاوت است و این تفاوت لزوما منفی نیست. خطای استراتژیک زمانی است که یک سیاستمدار با گذشت زمان تغییرات را پذیرا نباشد و تصور داشته باشد که اعتراف به شکست ناکامی مطلق سیاسی است و برای همین با هر ابزار و رویکردی به دنبال توجیه اقدام سابق اش برآید.