نه اعتقاد به براندازی داریم نه راه‌حلی برای مشکلات
نه اعتقاد به براندازی داریم نه راه‌حلی برای مشکلات

خبرگزاری ایسنا گفتگویی را ابطحی رییس دفتر محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری ترتیب داده که حاوی نکات جالبی است.مشروح گفت‌وگوی ایسنا با محمدعلی ابطحی را در ادامه می‌خوانید: اخیراً برخی صاحب‌نظران درباره آینده جریان سیاسی اصلاح‌طلبی تحلیل‌هایی ارائه می‌دهند که مبنایش تعریف این جریان به ‌عنوان یک «واسطه» برای رسیدن جامعه به نمایندگان جدید […]

خبرگزاری ایسنا گفتگویی را ابطحی رییس دفتر محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری ترتیب داده که حاوی نکات جالبی است.مشروح گفت‌وگوی ایسنا با محمدعلی ابطحی را در ادامه می‌خوانید:
اخیراً برخی صاحب‌نظران درباره آینده جریان سیاسی اصلاح‌طلبی تحلیل‌هایی ارائه می‌دهند که مبنایش تعریف این جریان به ‌عنوان یک «واسطه» برای رسیدن جامعه به نمایندگان جدید خود در عرصه سیاسی است؛ عرصه‌ای که به تعبیر این تحلیلگران دیگر اصلاح‌طلبان در آن مردم را نمایندگی نمی‌کنند و در یک کلام برون‌رفت از وضعیت فعلی کار آنان نیست؛ از سوی دیگر شرایط فعلی به نحوی شکل‌گرفته که اصلاح‌طلبان نه نزدیکی یا نسبت مستقیمی با حاکمیت و دولت دارند و نه تجربه دولت ائتلافی هشت‌ساله اعتدال‌گرایان و اصلاح‌طلبان، تصویر خوبی از خود به یادگار گذاشته است. از بعد تشکیلاتی هم به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان نه ایده تازه‌ای برای مواجهه با شرایط جدید دارند، نه سازماندهی سیاسی مناسبی برای حفظ بدنه اجتماعی خود در دستور کار گذاشته‌اند و گویا قید نوسازی یا بازسازی گفتمانی را هم زده‌اند، با جمیع این شرایط شما وضعیت امروز اصلاح‌طلبی را چگونه توصیف می‌کنید؟
برای اینکه بتوانیم این معما را حل کنیم باید بین یک جریان حزبی اصلاح‌طلبی و یک تفکر تاریخی اصلاح‌طلبی فرق بگذاریم و تداخل این دو با یکدیگر بسیاری از این بحران‌ها را ایجاد کرده است. حاکمیت هم برای اینکه این دو را یکی کند و یک مجموعه بداند، تلاش کرده است. اصلاحات یک جریانی است که امثال ما به آن علاقه‌مند بودیم ولی اصلاحات ما نبودیم، اصلاحات آن جریان فکری بود که در همه‌جای دنیا رواج دارد و یک ترم شناخته شده است که در برابر انقلاب قرار می‌گیرد و راهکار ارائه می‌دهد و مطالبه‌گری می‌کند، نه اینکه الزاماً به دنبال دستیابی به قدرت باشد.بعد از ۸۸ و به خصوص بعد از اینکه مراسم ترحیم اصلاح‌طلبی از سوی روزنامه کیهان و دیگران برگزار شد، ظهور دوباره آقای خاتمی به عنوان رهبر اصلاح‌طلبان با «تکرار می‌کنم»، دو جریان به یکدیگر رسیدند؛ یکی جریان داخلی و یکی هم جریان خارج کشور بود.  هردوی این‌ها به یک نقطه واحد رسیدند و آن اینکه نباید پشتوانه قدرتمندی در جامعه ایران وجود داشته باشد. درون حاکمیت قدرت داشت و می‌توانست این تلاش را انجام دهد، آن طرف هم می‌گفتند اگر می‌خواهیم یک خلئی درست کنیم و از آن بهره ببریم این خلاء باید وقتی باشد که در ایران نیروی قدرتمندی وجود نداشته باشد. این نیروی قدرتمند می‌توانست اصلاحات، خاتمی و کلاً تفکری باشد که به معنای شورش، انقلاب و براندازی نباشد و دنبال حل کردن مشکلات باشد.
این میانه اما بسیار کمرنگ شد و شعار اصلاح‌طلب، اصولگرا دیگه تموم ماجرا برای همین سرداده شد. اصولگرا قدرت در دست داشت و برایش تمام شدن ماجرا اهمیتی نداشت ولی برای اصلاح‌طلب این شعار به معنای حذفش بود. طبیعتاً در چنین شرایطی اصلاح‌طلبی دچار آسیب جدی شد. اما پرسش اصلی همین است که چرا اصلاح‌طلبان نتوانستند اصلاح کنند؟ ما هم حرفمان این است که نتوانستیم اصلاح کنیم اما وقتی نتوانستیم اصلاح کنیم معنایش این نیست که مبنایمان را عوض کنیم و به دنبال براندازی برویم چون ما یک نگاه تاریخی داشتیم و داریم؛ حالا رهبر براندازان هرکسی که می‌خواهد باشد و حکومت هم دست هرکس که می‌خواهد باشد ولی دلیلی ندارد که در این میان رهبر براندازان خاتمی باشد و از او توقع داشته باشیم که چرا اصلاح‌طلبان در براندازی فعال نیستند، چون ما اعتقاد نداریم و البته راه‌حل هم نداریم اما وقتی راه‌حل نداریم نباید مبنای اعتقادی‌مان را عوض کنیم ما الان در این جایگاه هستیم.وی افزود:چون طرفین آنقدر رادیکال شده‌اند که راه‌حل اصلاحی را نمی‌پذیرند. جریان برانداز و همین اعتراضات ماه‌های اخیر را بررسی کنید، اگر مطالبه‌محور بود و فقط نمی‎گفتند که حکومت باید عوض شود، هرچیزی می‌توانست جزو مطالباتشان باشد، از تغییر قانون اساسی تا قانون حجاب اجباری و هرکدام از آن‌ها که بود می‌شد اصلاح و عملیاتی می‌شد. درون حاکمیت هم همینطور عمل کرد و گفت من یک قدم هم عقب نمی‌گذارم. یعنی ما در حاکمیت نشانه کلان و واقعی نمی بینیم. در کشور تصور غلطی وجود دارد و فکر می‌کنند اگر یک قدم عقب بگذارد باید قدم‌های زیادی عقب برود یا اگر بر دیدگاهی که تا الان بر آن تسلط داشته، مقداری ضعف نشان دهد، می‌رود به سمتی که اساساً  مبنای اعتقادی حذف شود. البته من پیش‌بینی بدی ندارم و معتقدم این درگیری‌ها به سمتی می‎رود که تحول آرامی در جامعه شکل می‌گیرد. یعنی بخش‌هایی از جامعه سکولار می‌شوند و دیگران به روی خودشان نمی‌آورند. نباید توقع داشت که قاطعانه دربرابر مسائل دینی عقب‌نشینی و مثلاً حجاب را آزاد شود. در عین حال این دو طیف به شکل مسالمت‌آمیز در کنار هم قرار می‌گیرند. مثل ماهواره که ممنوع است. در واقع جامعه به سمت یک رفتار ملایم از سوی دو طرف با یکدیگر می‌رود، درعین حال که مواضع اعلامی‌شان این نخواهد بود اما مواضع اعمالی‌شان این خواهد بود چرا که در غیر اینصورت ممکلت دچار یک بحران بسیار سختی می‎شود. حکومت قدرتمند جمهوری اسلامی، حکومتی نیست که با چند روز تظاهرات حتی تکان بخورد. از یک طرف این نسل زد هم به راحتی هرچیزی را نمی‌پذیرند.
ابطحی گفت: اینکه مواضع‌مان را باید روشن کنیم نیاز به توضیح دارد؛ جریاناتی که در سال ۸۸ فعال بودند و الان هم در مجموعه اصلاح‌طلبی قرار می‌گیرند، هیچگاه مواضع تاریکی نداشتند بلکه یک‌سری مواضع تاریکی را خواسته‌اند که به پای آنان ببندند. وقتی که قرار است چنین هدفی دنبال شود دلیلی ندارد طرف بیاید و تکذیب کند. مثالی بزنم؛ فلان مکتب انقلابی در قم تا به حال چند بیانیه علیه داعش داده است؟ نباید مواضع خود را از آن دیدگاه نسبت به دین جدا کنند؟ می‌گویند ما داعش نیستیم و راست هم می‌گویند، حالا چرا ما باید بیانیه بدهیم و بگوییم با امام حسین (ع) و عاشورا مشکلی نداریم؟ این یک سرازیری بود که اگر واردش می‌شدیم معلوم نبود انتهایش به کجا می‌رسید. اصلاً صرف اینکه اصلاح‌طلبان بیانیه بدهند و بگویند با امام حسین (ع) مشکلی ندارند این بدترین ضربه و اهانت بود. این یک مغلطه‌ای بود که کمتر به آن توجه شده بود.
وی افزود: اگر یک عده به هواداری از اصلاح‌طلبان در خیابان به امام حسین توهین کرده‌اند که معلوم هم نیست چقدر درست است، به همان شکل هم عده‌ای رفتند و در کرمان چند زن را به قتل رساندند و در چاه انداختند. ما یک جامعه فعال داریم و این جامعه دنبال این نوع بازی‌های رسانه‌ای نمی‌رود. اینکه چرا ما مواضع را جدا نمی‌کنیم اولاً باید گفت که چه زمانی آن مواضع را شریک شده‌ایم که بخواهیم جدایش کنیم؟ اگر از جهت نظری باشد که طرف مقابل بسیار بیشتر شراکت داشته است و اگر از جهت عملی باشد که من شخصاً به برخی مواضع آیت‌الله مصباح انتقاد داشتم اما یک رگه از وجود ایشان را به تفکر داعشی نزدیک نمی‌دانم.
ابطحی تاکید کرد: در سیاست خارجی هم گفته می‌شود که اصلاح‌طلبان خود را از غرب‌زدگی جدا کنند. غرب‌زدگی یعنی چه؟ مگر ما با جهان ارتباط نداریم؟ غربی که می‌گویید کجاست؟ چیست؟ چه غرب‌زدگی داشته‌ایم؟ ما جز تلاش برای حل کردن مشکلات مردم چه کار کرده‌ایم؟ چند بیانیه علیه حمله به سفارت عربستان که مسلم شد به ضرر منافع ملی کشور بود، از سوی بزرگان و چهره‌های اصلی جریان اصولگرا داده شد؟ چرا داده نشد؟ چون تقصیر آنان هم نبود، احتمالاً آنان هم با این کار مخالف بودند.
وی گفت: اما در عین حال معتقدم بدترین آسیب برای جریان اصلاحات، تفکیک نکردن تفکر اصلاحی از احزاب و تشکل‌های اصلاح‌طلب است که بعضیشان اندازه انگشت یک دست نمی‌توانند نیرو جمع کنند و هوادار چندانی هم ندارند. اما یک نکته در جریان اصلاح‌طلبی وجود دارد که بعکس اصولگرایان، «سر» دارند. این یک فرصت مغتنم برای حاکمیت است که برخلاف همه اختلاف‎نظرها یک «سر» در این مجموعه وجود دارد که در اصولگرایان وجود ندارد و نمی‌دانیم باید با چه کسی مذاکره کنیم.
وی در پاسخ به این سوال که؛ انتخابات آینده را چطور می‌بینید، گفت:بحث انتخابات جداست. باید ظرفیت خودش را داشته باشد. من ریشه همه این بحران‌ها را از جایی می‌بینم که پذیرفتیم یک انتخابات حداقلی برگزار شود. الان هم اگر برای انتخابات آینده از حالا اقداماتی نشود که جامعه نمایندگان خود را میان کاندیداها ببیند، قطعاً انتخابات مورد استقبال قرار نمی‌گیرد.