بیش از ۶۰ سال از درگذشت علی اسفندیاری، ملقب به نیما یوشیج و به درستی پدر شعر نوین ایران می گذرد، اما از او و درباره او همچنان، گفتنی و نوشتنی وجود دارد و پایان ناپذیر به نظر می رسد. نام نیما با دفتر شعر«افسانه» برسر زبان ها افتاد و با سروده ها و […]
بیش از ۶۰ سال از درگذشت علی اسفندیاری، ملقب به نیما یوشیج و به درستی پدر شعر نوین ایران می گذرد، اما از او و درباره او همچنان، گفتنی و نوشتنی وجود دارد و پایان ناپذیر به نظر می رسد. نام نیما با دفتر شعر«افسانه» برسر زبان ها افتاد و با سروده ها و ونوشته های فراوان بعدی، هم چنان ادامهدارد که در این میان، یادداشت او، با بحث و جدل بیشتری رو به رو بوده است. زنده یاد سیروس طاهباز، از اولین و حتی اولین کسی بود که نسبت به جمع آوری سروده ها و نوشته های پراکنده نیما همت گذاشت، هر چند از همان موقع هم با حرف وحدیث هایی همراه بود، همچنان که تا امروز و توسط شراگیم، پسر نیما، این جدل حقوقی و ادبی، ادامه دارد.
«یادداشت های روزانه نیما یوشیج» در سال های پس از مرگ نیما به صورت های مختلف به چاپ رسیده،اما این بار شراگیم یوشیج، به گفته و ادعای خودش، کامل ترین مجموعه یادداشت های پدرش را جمع آوری کرده است. مجموعه« یادداشت های روزانه نیما یو شیج» ، دست آورد، شراگیم یوشیج، در سال ۱۴۰۰ توسط انتشارات رشدیه به بازار آمد، اما انتشارات مروارید هم در آستانه برگزاری نمایشگاه کتاب ۱۴۰۱، چاپ جدیدی از آن را روانه بازار کرده است.
کتاب «یادداشت های روزانه نیما یوشیج – به مراقبت شراگیم یوشیج» کامل ترین مجموعه ی یادداشت ها و دست نوشته های باقی مانده از پدر شعر نوی فارسی ست. این یادداشت ها که پیش از این در قالب کتاب های مختلف و با کمبودها، نقص ها و ایرادهایی توسط ناشران دیگری منتشر شده بود، پس از سال ها با سعی و مراقبت «شراگیم یوشیج»(فرزند نیما یوشیج) در کتابی کامل و شکیل منتشر شده است. اهمیت نیما یوشیج در بستر تاریخ فرهنگ ایران محدود به شعرهای این شاعر بزرگ نمی شود. نیما به واسطه ممارست و مطالعه در فرهنگ و اندیشه غرب و تسلطش بر مکاتب و نحله های فکری و هنری، در قامت اندیشمندی سترگ، بر تمام حوزه های فکری و رفتاری پس از خودش تاثیر گذاشت. دامنه تاثیر نیما از ادبیات آغاز شد و چتر عظیم کار فکری اش بر سر تئاتر، سینما و هنرهای تجسمی نیز گسترده شد. از منظر کار عمیق در تفکر و فرم ادبی و هنری، بیراه نیست اگر بگوییم که نیما یوشیج بزرگ ترین و تاثیرگذارترین شخصیت فرهنگی قرن گذشته ایران است. همین تاثیر عظیم نیما بر تفکر انسان ایرانی و الزام کندکاو در شیوه ی زیست و اندیشه اوست که به خواندن این یادداشت ها اهمیت صدچندانی می دهد. یکی از دلایل اصلی ناقص ماندن مجموعه آثار و نوشته های مختلف او، میل مدام و بی وقفه و جوش و خروش زیادش برای نوشتن بود که باعث می شد بسیاری از مواقع روی کاغذهای باطله و حاشیه ی دفترها و کتاب ها و حتی پشت کاغذهای سیگار بنویسد و همین باعث می شد بسیاری از یادداشت ها و جستارهایش به دلیل مخدوشی و سختی خواندن دست نوشته ها، مغفول مانده و تا به امروز در دسترس نباشد. خوشبختانه پس از سال ها تلاش و ممارست شراگیم یوشیج، پس از انتشار مجموعه ی کامل اشعار و آثار منثور نیما، امروز کامل ترین نسخه ی مجموعه یادداشت های او را نیز در قالب کتاب در دسترس داریم.
٭ ٭ ٭
نیما در سال ۱۲۷۶ خورشیدی در روستای یوش، از توابع بخش بلده شهرستان نور، بهدنیا آمد. پدرش، ابراهیمخان اِعظامالسلطنه، متعلق به خانوادهای قدیمی در مازندران بود و به کشاورزی و گلهداری مشغول بود. نیما یوشیج (علی اسفندیاری) و خاندان اسفندیاری (نور) از خاندانهای معروف ایران و نور استان مازندران در دوره قاجار و پهلوی است که نسب ایشان به شاخهای از اسپهبدان طبرستان موسوم به پادوسبانیان میرسد. پادوسبانیان سلسلهای ساسانی تبار بودند که از حدود سال ۴۰ هجری تا دوران شاه عباس یکم صفوی بر بخشهایی از طبرستان (بعداً مازندران) حکمرانی میکردند. علی اسفندیاری (نیما یوشیج) و محتشمالسلطنه از مشهورترین اعضای این خاندان هستند.
در عصر قاجار و پهلوی، وزراء و نمایندگان مجلس و چهرههای سیاسی و علمی و هنرمندان متعددی از میان افراد این خانواده برخاستند. حتی پس از درگذشت حسن اسفندیاری (محتشم السلطنه) در سال ۱۳۲۳ شمسی که از صاحب منصبان مشهور و وزیر چند وزارتخانه بود، کتابی به عنوان زندگی حسن اسفندیاری به چاپ رسید. نیما یوشیج در آغاز کتاب نسب و تبار خاندانش را شرح میدهد. نیما یوشیج در مقاله زندگانی حسن اسفندیاری(محتشم السلطنه) که در آن تاریخچه خاندان اسفندیاری را شرح میدهد، بهطور ضمنیتبار خود را به اسپهبدان پادوسبانیان طبرستان میرساند.
نیما به اصالت و تبار خود افتخار میکند. شهرآگیم از اجداد پدری نیما و از بزرگان مازندران بود. به دلیل همین علاقهمندی به تبارش بود که نام فرزندش را نیز شرآگیم گذاشت. واژه «نیماور» در زبان مازندرانی به معنی کماندار بزرگ است. این نام، به چند تن از اسپهبدان مازندرانی اطلاق میشود. نیما خود در این باره مینویسد: «نیماور یکی از پادشاهان رستمدار که جد من است.» در دوبیتی زیر نیما میگوید که آنچه باعث شهرتش میشود، هنر اوست. هنر نیما هم شاعری است و باعث شد که امروز یکی از نامداران عرصه ادبیات ایران باشد.