سایه برین روزنامه نگار- «سیدابراهیم رئیسی» با حضور قدرتمند خود در ایالات متحده، یکی از طلاییترین سفرها در کارنامه شخصی خود را ثبت کرد. او در سفر قبل، صدای رسای مردم ایران در خونخواهی سردار شهید «حاج قاسم سلیمانی» شد و در این سفر نیز با در دست داشتن کلام الله مجید، واکنش خود را به اهانت به کتاب مقدس مسلمانان متوجه جهانیان کرد. او همچنین داراییهای ارزشمند میراث فرهنگی ایران را از قاره آمریکا پس از هشتاد سال به کشور بازگرداند و تمام این اقدامات مورد توجه رسانهها و فعالان فضای مجازی قرار گرفت و ما نیز در شماره ۱۶۱۴ روزنامه «جمله» در تحلیلی تحت عنوان «طنین متفاوت یک صدا»، به تشریح و تبیین کامل این دستاوردها پرداختیم.
«حسین امیرعبداللهیان»، وزیر امور خارجه دولت سیزدهم نیز احتمالا بدون فکر یا مشورت، توئیتی منتشر کرد که انتقادات فراوانی را به دنبال داشت. امیرعبداللهیان بدون اینکه توجهی به معنای شعری که منتشر میکند داشته باشد، با انتشار عکسی از ابراهیم رئیسی که در حال سخنرانی قرآن را میبوسد، نوشت: (زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد؟/ دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند)حسین امیرعبداللهیان احتمالا توجه نکرده که هدف حافظ از سرودن این بیت چه بودهاست. حضرت حافظ در این بیت به اهل ریا و تزویر که با سوءاستفاده از قرآن در حال فریب خلق هستند، میتازد و حالا مخاطبان مستحضرند که کنار هم قرار گرفتن این بیت نامربوط و دور از شان اقدامات رئیس جمهور در نیویورک در کنار عکس ابراهیم رئیسی، چه دسته گل بزرگی است که به آب داده شدهاست!
این در حالیاست که حافظ، یا دیگر شاعران برجسته ایرانی چه در قرون اخیر و چه در قرون قدیم، ابیات زیبا و شایستهای در ستایش قرآن دارند که امیرعبداللهیان ضمن مشورت با اهل فن میتوانست توئیت خود را به آنها زینت دهد. ضمن اینکه اصلا مشورت کردن یک وزیر برای نوشتن بیتی شعر را شایسته نمیدانیم و بسیار جای تأمل دارد که وزیر امور خارجه، معنی شعر حافظ را نمیداند.
به نظر میرسد در سالهای اخیر، تبیین شفاف و کامل دستاوردهای حاکمیت، حتی اگر کم هم بوده باشند، به درستی اتفاق نیفتادهاست. همان طور که گوشزد کردن خلاها و کمبودهای موجود در جامعه، دلسوزانهترین و خیرخواهانهترین روشی است که میتوان در جهت اعتلای این کشور اتخاذ کرد، اما بازتاب اتفاقات شایسته نیز جهت افزایش امیدواری در جامعه لازم و ضروری هستند. یک نکته اساسی در این مورد، بزرگنماییهای بی پایه و اساس و شاهنامهسراییهای بیدلیل از دستاوردهاست که اصل خدمات را در محاق میبرد؛ تعریف و تمجید کردنهای بدون علم که توجه رسانهها را به جای اصل موضوع، بر روی غلطگیری از شیوه تشویقها و تحسینها جلب میکند نیز نمونهای از پرداختن به دستاوردهای حاکمیت است که اگر قرار است به این شیوه باشد، اصلا بهتر است
اتفاق نیفتد.
- نویسنده : ارسالی توسط سایه برین