نگاه «جمله» به اداره فوتبال ایران مدیریت ضعیف  یا ضعف مدیریتی؟
نگاه «جمله» به اداره فوتبال ایران مدیریت ضعیف  یا ضعف مدیریتی؟

حسن صانعی پور روزنامه‏ نگار برخی، مدیریت را استفاده موثر از منابع و بکارگیری نیروی انسانی جهت رسیدن به هدفی خاص تعریف کرده اند. و برخی نیز هنر انجام دادن کار به وسیله دیگران را مدیریت نامیده اند. اما در یک تعریف جامع تر؛ مدیریت، به کارگیری علم و هنر در هماهنگی و هدایت منابع مالی یا انسانی و […]

حسن صانعی پور
روزنامه‏ نگار

برخی، مدیریت را استفاده موثر از منابع و بکارگیری نیروی انسانی جهت رسیدن به هدفی خاص تعریف کرده اند. و برخی نیز هنر انجام دادن کار به وسیله دیگران را مدیریت نامیده اند. اما در یک تعریف جامع تر؛ مدیریت، به کارگیری علم و هنر در هماهنگی و هدایت منابع مالی یا انسانی و یا هردو ، در رسیدن به هدف با حداکثر کارایی است.

 

جایگاه فوتبال ایران
به جرات می توان ادعا کرد، ایران در کنار برزیل و چند کشور فوتبال خیز دنیا در آمریکای جنوبی و اروپا، به لحاظ داشتن استعداد های متعدد، جایگاه بالایی داشته، و به قولی می توان در هر محله ای از ایران یک تیم فوتبال مدعی، تشکیل داد. روزگاری پارک های ایران و بلوار های منتهی به آن، جولانگاه گل کوچک بازان، در روزهای تعطیل بود. در واقع همان پارک ها، اولین مدارس و آکادمی های فوتبال ایران بودند. دروازه های یک متری که در تسخیر تکنیک ناب فوتبالیست های ایرانی بود. داستان زمین های خاکی، خرد کلان، تهران و شهرهای دیگر نیزکه حکایت خاص خود را دارد. معدن ناب استخراج بازیکنانی بود که هرکدام در سال های بعد، ستون های انکار ناپذیر باشگاه ها و تیم ملی می شدند.

باشگاه های خصوصی که دولتی شدند
هرچند نام بعضی از باشگاه های قدیمی ایران، همچون دارایی و راه آهن، نشان از دولتی بودن آنان دارد. اما فلسفه اولیه ظهورشان، وجود افرادی بود که به علت علاقه به این ورزش، در آن سرمایه گذاری می کردند، و به صورت خصوصی به آن می پرداختند. باشگاه هایی چون، شاهین، عقاب، برق، آرارات و بانک ملی که دیگر هیچ نشانی از آن در فوتبال ایران دیده نمی شود. بدست بزرگانی اداره می شد که با سرمایه اندک اما با عشق وافر به اداره آن مشغول بودند. اواخر دهه پنجاه و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ایران، و جنگ تحمیلی، اقبال بخش خصوصی به فوتبال کاهش یافت و ضمن انحلال بسیاری از باشگاه ها، دولت، زمام امور باشگاه های باقی مانده به خصوص استقلال و پرسپولیس را در دست گرفت. این در حالی بود که فوتبال دهه شصت ایران را، جوانانی زنده نگه داشتن که فوتبال را وسیله امرار معاش خود نکرده بودند. به همین دلیل، وضعیت اقتصادی باشگاه ها و نوسانات آنان، تاثیری در میزان تعصب بازیکنان نداشت. اما با شروع دهه هشتاد، کم کم این معادله بهم ریخته و فوتبالیست های ایرانی برای عضویت در باشگاه، منتظر دریافت دستمزد و عقد قراداد شدند. مقوله ای که زیاد با شکل و شمایل دولتی باشگاه های ایران، خوانایی نداشته و آغازگر معضلات و مشکلاتی شد که امروزه ازآن به عنوان بدهی های سنتی یاد می کنند.

انتخاب و انتصاب مدیران
هرچند باید مدیریت را ذاتی دانست. اما این مقوله آموختنی هم هست. ولی مهم تر از این دو، هنر استفاده ازعلم مدیریت است. اینکه یک مدیر چطور این علم را بکار می گیرد، تفاوت عمیقی بین او و دیگر مدیران ایجاد می کند. با این بیان که، معیار انتخاب و انتصاب مدیران ورزشی ایران، در مقایسه با کشور های پیشرفته متفاوت بوده باید گفت؛ تخصص و اعتبارهمراه با کارایی، استوار ترین و اصلی ترین معیار و مقیاس برای مدیران ورزشی بوده و کم و زیاد شدن هریک می تواند. شرایط متفاوتی را بر مجموعه حاکم نماید. بایرین مونیخ برای استفاده از تجربیات بکن باوئر، هزینه می کند. آنان با سپردن ریاست باشگاه به رومینیگه و الیورکان، سعی دارند. شرایط حرفه ای خود را برای ادامه موفقیت آمیز، حفظ کنند. در حقیقت آیتم های انتخاب و انتصاب مدیران باشگاه ها، بیانگر و تصویر گر راه و روش آنان در رسیدن به اهدافشان است. باید به این آیتم ها ثبات را نیز اضافه کرد. تدوین برنامه های بلند مدت بی شک با تداوم مدیریت، همراه با استقلال و گریز از سلایق، خواهد توانست، باشگاه مطبوع را به ابتدای راه موفقیت برساند.

مدیریت ضعف یا ضعف مدیریتی
یک مجموعه کم رمق و ضعیف را نمی شود با مدیریت قوی اداره کرد. همانطوری که یک مدیر ضعیف، ازامکانات قوی، بهره لازم را نخواهد برد. مصداق آن، فوتبال و باشگاه های فوتبال ایران است. مجموعه ای از، این دو تعریف؛ که به هیچ عنوان، تدبیری برای رهایی از آن اتخاذ نشده است. یک رفت و آمد بی دلیل مدیران سیاسی و غیر سیاسی درباشگاه های ایران، و ظهور بعضی از باشگاه های خصوصی، با منابع مالی غیر ثابت، که با اندک نوسان اقتصاد، دچار تردید می شوند. باشگاه های ریشه دار ایران را به مرز نابودی کشانده است. از طرفی شرایط نامناسب اقتصادی ،باشگاه های خصوصی را نیز در رقابت با آن ناتوان کرده است. در واقع برای سرمایه گذار ورزشی به خصوص حوزه فوتبال، خروجی مناسبی با میزان سرمایه پیشنهادی اش وجود ندارد. و این علاقه و انگیزه ادواری، زود تر از زمان متصور فرو کش کرده و در انتها، چند باشگاه بی در و پیکر و ورشکسته را از خود بجا می گذارد.

وزرات ورزش باید باشگاه داری را
تعریف کند
هر کسب و کاری که بی رویه و قارچ مانند، تکثیر شود. کیفیت آن فدای کمیت خواهد شد. کافی است مروری بر خرید و فروش باشگاه ها و تیم ها در دسته های مختلف فوتبال کشور و استان و نیز شهرستان ها بکنیم. سهمیه هایی که گاه، چوب حراج به آن زده شده و باشگاه دارانی که خسته از هزینه های هنگفت، عطای آن را به لقایش بخشیده اند. براستی متولیان ورزش ایران تعریف مناسبی از باشگاه داری ارایه کرده اند؟. و مقررات و شرایط آن را به زیرمجموعه های خود ابلاغ نموده اند؟. گویا مدیریت ورزش و به طور اخص، مدیریت فوتبال ایران، از وضع کنونی رضایت داشته و طرح و برنامه ای در جهت بهبود آن ندارد.