هدف من از نقاشی رهایی از سكون و خاموشی درون بوده است
هدف من از نقاشی رهایی از سكون و خاموشی درون بوده است
بی تردید همه می‌دانیم که میل به جاودانگی و تداوم هستی، پاسخی تلخ به این نیستی بزرگ است و شاید به همین دلیل است که ما به هنر رو آورده‌ایم تا فانی بودن و بی‌تابی و بی‌قراری روح خود را در مدت کوتاه حیات به آرامش برسانیم.

به گزارش روزنامه جمله ، سپیده شاه حسینی فعال فرهنگی و هنری که تجربه‌ی حضور در چند نمایشگاه گروهی‌ در گالری‌های سين، شمس و مهر مریم و نمايشگاه گروهی نشان ملیِ سفارت مكزيك و آرت فیر ترکیه را دارد در گفت و گو با خبرنگار ما ضمن اشاره به اینکه ، نقاشیِ مدام و مطالعه فلسفه و ادبیات و جستجوی سرچشمه‌های الهام‌بخشِ هنری، مهمترین و ویژه‌ترین کارهای من در کنار هنر زندگی کردن بوده که البته آنرا از هر هنری بالاتر و والاتر می‌دانم ، خاطرنشان کرد : در پاسخ به اینکه هدف من از نقاشی چیست در واقع در مواجهه با مفهوم ازلی_ابدی نیستیِ بزرگ، تمامی اهداف و آرمان‌ها و آرزوها و تلاش و تکاپوی ما به نوعی بی‌معنی‌ است. بی تردید همه می‌دانیم که میل به جاودانگی و تداوم هستی، پاسخی تلخ به این نیستی بزرگ است و شاید به همین دلیل است که ما به هنر رو آورده‌ایم تا فانی بودن و بی‌تابی و بی‌قراری روح خود را در مدت کوتاه حیات به آرامش برسانیم. وی ادامه داد : جدای از تمام این دغدغه های شبه فلسفی مهم‌ترین هدف من از نقاشی رهایی از سكون و خاموشی درون بوده است و در نیمه‌ی تاریک زندگی خبری از نور و روشنی نیست و تنها فرق سمت روشن حیات نور و رنگ آن است و نقاشی چیزی جز رستاخیز مداوم این دو نیست. شاه حسینی افزود : هر کسی پشت چیزی پنهان می‌شود عده ای پشت کار و شغل و ثروت و خانه و زندگی و عشق و عده‌ای پشت کلمات و دوربین و چه و چه من اما پشت‌ رنگهای نقاشی پنهان شده‌ام رنگها زبان بی زبان زندگی من و تمامی احساساتم می باشند . این فعال فرهنگی و هنری با بیان اینکه ، بر این باورم که رنگ‌ها آینه‌های صادقی هستند چه رنگهای روشن و چه رنگهای تیره همیشه دستگیر من بوده‌اند و مرا از گرداب تنگ و تاریک و خموده و بیهوده حیات بیرون کشیده‌اند ، تصریح کرد : آنچه من از رنگ می‌دانم و می‌گویم با آنچه دیگران می‌گویند یک دنیا فاصله دارد و رنگ در هنر رئالیسم برده‌ای بیش نیست و جمال آن چیزی است که به او سپرده‌اند. رنگ در این گونه و گونه های مشابه آن مطلقا بی‌اختیار است. اما در نگاه من به نقاشی، رنگ موجودی زنده و تپنده است و در هر لحظه موجودیتی تازه به دست می‌آورد. رنگ در نگاه من هرگز تکرار نمی‌شود و هر بار چون پیامبری تازه مبعوث شده، کیش و جهانی نو به من هدیه می‌دهد. سپیده شاه حسینی یادآور شد : رنگها در سبک و نگاه من گاه چنان مستقل عمل می‌کنند که من گاهی به عنوان هنرمند تنها ابزار متعالی شدن شدن آنها هستم و هیچ نقشی در تجلی بخشیدن به آنها ندارم. کار با رنگ هر چه هست مکاشفه است. مکاشفه ی من و رنگ و شکل و فرم. نقاش چیزی جز مواجهه نیست. با کمی خودخواهی باید بگویم دنیای من و بسیاری از هنرمندان نقاش دیگر مختص به خودمان است و گاه چنان دوریم که هرگز دیده نمی‌شویم. وی گفت : نقاشی راهی است برای کشف و کند و کاو درون خودمان و ترمیم زخم‌هایمان لذا اعتراف می‌کنم که با توجه به مشغله‌ی بسیار، در امر آموزش و نشر این هنر جادویی و شگفت انگیز کوتاهی کرده‌ام اما با این حال سه ورك شاپ داشته‌ام که با موضوع رنگها و احساسات، تركيب‌بندی در نقاشی مدرن و از ذهنيت به عينيت برگزار شده‌اند. با این وجود در تمامی دوره‌های هنری، برآن بوده‌ام تا هنرجویان خود را تا رسیدن به مراحل حرفه‌ای همراهی کنم. او توضیح داد : در چند دهه‌ی اخیر و پس از وقوع جریان هنرهای مفهومی، دیگر نمی‌توان به روشنی از سبکی خاص در هنر سخن به میان آورد اما با این حال می‌توان رگه‌هایی از هنر انتزاعی، اکسپرسیونیسم انتراعی، همچنین سمبولیسم و گاه کوبیسم را در بوم‌های من دید. به زعم بنده داشتن زبان و بیان بصری یکسان و پیروی از یک سبک خاص نه امتیاز خاصی محسوب می شود و نه نقطه‌ی ضعف. هر هنرمندی در ادوار مختلف حیات هنری و تجربه‌ی افق‌های گوناگون، گاه به سمت و سوهای مختلفی سوق می یابد و از این نظر من نیز گاه از جهان تجسمی خود فاصله گرفته‌ام و به دیگر سوها رفته‌ام. از همین حیث نمی توانم اشاره‌ی روشنی به سبک و سیاق بصری خود داشته باشم. وی در پایان تاکید کرد : هنرمند در حین سلوک تجسمی خود، ضمن اشراف کامل به سبک‌ها و جریان‌های مختلف گاه با یک سبک یا سبک‌هایی هم‌افق می‌شود و بر آن می‌شود تا برای بیان منویات و مکاشفات خود از آن تجربه‌ی بصری استفاده کند. به همین دلیل من نیز فرصت جستجو و کشف جهان ‌های تازه بصری را از خود دریغ نمی کنم.

 

 

  • نویسنده : ارسالی از سرویس فرهنگی