از سالها قبل منطقی در میان رجال سیاسی اصولگرا توجهها را به خود جلب میکند که گزاره «هرکه با ما نیست، علیه ماست» را به ذهن میآورد و توقع دارند در هر تنش و تزاحم سیاسی کلانی که در کشور ایجاد میشود همه بزرگان سیاسی و رجال مذهبی، چه آنانکه به لطف همین جریان سیاسی، […]
از سالها قبل منطقی در میان رجال سیاسی اصولگرا توجهها را به خود جلب میکند که گزاره «هرکه با ما نیست، علیه ماست» را به ذهن میآورد و توقع دارند در هر تنش و تزاحم سیاسی کلانی که در کشور ایجاد میشود همه بزرگان سیاسی و رجال مذهبی، چه آنانکه به لطف همین جریان سیاسی، محترمانه از قطار انقلاب پیاده شدند و چه کسانی که به مُهر غربگرا و فتنهگر، نواخته شدند، تکلیف دارند «طابق النعل بالنعل» موضع غالب در جریان اصولگرایان را تکرار و تشخیص آنان را تأیید کنند و اگر چنین نکردند یا سکوت کردند و از تکرار مواضع آنان، دامن خود را فراچیدند، «خواص مردود» هستند.
پنجشنبه هفته گذشته، «آیین ملی جهاد تبین و اطلاعرسانی هنرمندانه» در «سالن اجلاس سران» با حضور برخی رجال دولت سیزدهم و مدیران روابطعمومی دستگاههای اجرایی کشور برگزار شد و سیدابراهیم رییسی که سخنران اصلی این همایش بود در فرازی از سخنان خود، برخی بزرگان کشور را که در لاک سکوت فرو رفتهاند، محور قرار داد و گفت: «بسیاری از خواص در قضایای اخیر مردود شدند؛ وقتی سوال میکنیم چرا حقایق را نمیگویید، میگویند از جوسازی و فضای مجازی میترسیم،،،، عجب!»
روز قبل از آن «محمدکاظم انبارلویی» در یکی از رسانههای اصولگرا نوشت: این رجال سیاسی که در ایام انتخابات ریاستجمهوری جلوی وزارت کشور صف میبندند و عطش رسیدن به قدرت را در مواضع خود پنهان نمیکنند کجا هستند؟ چرا نسبت به این شرارتها؛ از باب صیانت از استقلال کشور، مبانی جمهوری اسلامی، مذهب رسمی کشور و اثبات رجل سیاسی و مذهبی بودن خود کلمهای نگفتند؟ از آن بالاتر سه رییسجمهور منتخب ملت در سه دوره اخیر چرا یا سکوت کردند و یا اگر حرفی و یا بیانیهای دادند در کنار دشمن ایستادند و جنایات دشمن را
پنهانسازی کردند ؟
«ابوالقاسم طالبی» نویسنده و کارگردان فیلم «قلادههای طلا» نیز در نامهای نسبت به سکوت چهرههای دینی و مراجع بزرگ، نسبت به اتفاقات اخیر کشور واکنش نشان داد و این سکوت را جایز ندانست.
درخصوص این نقدِ متکبّرانه و این خودشیفتگی اصولگرایانه، چند نکته را لازم به طرح میدانیم:
نخست اینکه در همین چند روزه، یکی از روسای جمهور سابق، اعلام موضع کرد و ضمن مخالفت قاطع خود را «براندازی» و «اغتشاش»، معترضان را به خویشتنداری و دولت را به تغییر شیوه حکمرانی، توصیه کرد اما روز بعد مورد نواخت «روزنامه کیهان» و برخی خبرگزاریهای اصولگرا قرار گرفت و آشکار نوشتند هیچ تنشی نیست که «سید محمد خاتمی» بتواند در آن نقش آرامشبخش ایفا کند و محترمانه از رییس دولت اصلاحات خواستند دهانش را درز بگیرد.در اقدامی دیگر دو تن از مراجع شناختهشده که در این زمینه موضع گرفتند و با نامه رسمی، محترمانه تمسخر و تهدید شدند.
نامهای با امضای «محمود مقدمی»، دبیر شورای هماهنگی گروههای فرهنگی حوزه علمیه قم -تصویر نامه موجود است- خطاب به «آیت الله علوی بروجردی و آیت الله بیات زنجانی» دو تن از مراجع تقلید شیعیان در قم که نسبت به اعتراضات، مواضع خود را طرح کرده بودند، با محتوای «تهدید آمیز و آلوده به تمسخر» منتشر شد که در بخشی از این نامه آمده است «شما در ماجرای فتنه اخیر با اظهار نظر نابهجا و بیموقع بار دیگر مصداق خواص بیبصیرت شدید.»در دیگر گروههای مرجع مانند ورزشکاران، شخصیتهای دانشگاهی و مجریان تلویزیونی نیز اوضاع به همین شکل است و افرادی که موضع جریان اصولگرایان درخصوص اعتراضات را تأیید کردند و شأنی برای اعتراضات قائل نشدند، قدر دیدند و بر صدر نشستند اما آن عده که قدری موضع متفاوت داشتند، به انواع عتاب و خطاب نواخته شدند و حتی پاسپورت برخی از آنان گرفته و اعلام شد ممنوعالخروج هستند.اصولگرایان و بهویژه دولتیها که خود ریشه بخشی از نارضایتیها هستند، با این سلوکِ خود، قصد دارند به گروههای مرجع و رجال تأثیرگذار و به تعبیری به «خواص» بگویند اگر مواضع ما را تکرار نکنید و در جبهه ما نباشید، «مردود» هستید و این امر برای برخی بزرگان که سالها در سپهر سیاسی و مدیریتی جمهوری اسلامی حضور داشتند و اعتباری برای خود اندوختهاند، دشوار و حتی ناممکن است که سرمایه و اعتبار سیاسی خود را در پی اشتباهات مدیریتی اصولگرایان یا دولت رییسی هزینه کنند. اما از دیگر سو، دل در گرو نظام دارند و ابداً قصد ندارند سخنی بگویند که از نظر برخی تنگنظران، تقابل با نظام تفسیر شود و به همین دلیل در لاک سکوت رفتهاند. نکته آخر اینکه اصولگرایان بیش از آنکه توقع داشته باشند هرگاه در یک چالش سیاسی و مخمصه اجتماعی میافتند، همه افراد از همه طیفهای سیاسی از آنان حمایت کنند بهتر است رویه خود را اصلاح و از این رجال سیاسی در شرایط عادی، مشورت بگیرند و از وجود آنان استفاده کنند تا در چنین چالش و مخمصهای نیفتند.