عصر ایران؛ محمد باقر محسنی ساروی در کشورهای توسعه یافته ماهها پیش از آغاز عملیات ساختوساز یک پروژه عمرانی و بهتعبیر ما «کلنگزنی»، طرح مطالعاتی در این خصوص تهیه میشود؛ طرحی که افرادی خارج از دستگاه و وزارتخانه سفارشدهنده یا مدافع اجرا تهیه میکنند و معمولاً اندیشکدههای تخصصی خارج از بدنه دولت که به آن […]
عصر ایران؛ محمد باقر محسنی ساروی
در کشورهای توسعه یافته ماهها پیش از آغاز عملیات ساختوساز یک پروژه عمرانی و بهتعبیر ما «کلنگزنی»، طرح مطالعاتی در این خصوص تهیه میشود؛ طرحی که افرادی خارج از دستگاه و وزارتخانه سفارشدهنده یا مدافع اجرا تهیه میکنند و معمولاً اندیشکدههای تخصصی خارج از بدنه دولت که به آن «thinkthank» میگویند و با فاعلیّت کارشناسان و متخصصان آن حوزه و مشارکت کارشناسان امور اقلیمی و مردمشناسی انجام آن را بر عهده میگیرند و پس از تکمیل، به دستگاه اجرایی ارایه میکنند و اجرا شدن یا نشدن تمامتِ پروژه به نتیجه همین کار پژوهشی منوط و مشروط است.
وقتی روال به این شکل انجام میشود، همه هزینهها، فایدهها و چالشهای احتمالی اجرای پروژه را تا یکی دو دهه بعد هم زیر ذرهبین میبرند و برای همه این ابهامات، راهحل و پاسخ روشن و قطعی «cut and clear»، تعیین میشود و در نهایت نتیجه طرح مطالعاتی -که همه امور بهویژه مسایل اقلیمی، فرهنگ بومی، تبعات اجتماعی و صلاح کلی در آن سنجیده و لحاظ شده- به وزارتخانه یا دستگاه سفارشدهنده و مجری ارایه میشود. اندیشکده مورد نظر هم درخصوص نتیجه تحقیقات خود مسؤول است و باید دراین باره پاسخگو باشد.
اما در کشور ما و طی دو سه دهه اخیر، امری به عنوان «مطالعه و پژوهش مستقل از دستگاه مجری طرح» بهطور کامل حذف شد و در برخی موارد، کار را کارشناسان واحد تحقیق و پژوهش همان وزارتخانه یا دستگاه و نهاد انجام دادهاند و ناگفته پیداست که در ایران، کمتر کارشناسی نظری خلاف نظر مدیران ارشد دستگاه متبوع خود ارایه میدهد و حتی برخی متخصصان، به مدیران ارشد خود وفادارترند تا به علم و پژوهش – در ماجرای کرونا بارها شاهد این رویکرد در برخی مدیران حوزه درمان بودیم و هستیم – و در برخی موارد نیز جای آن را مفهومی عجیب و غریب به نام «طرح توجیهی» گرفت.
مدرنیزاسیونِ مخرّب؛ وقتی طرح توجیهی جای مطالعه و تحقیق مستقل نشست
طرح توجیهی همانگونه که از نام آن پیداست بر منافع و دستاوردهای زودهنگام و مثبت اجرای طرح تأکید دارد و با نگاهی «تکساحتی» میکوشد در چند صفحه، امتیازات پروژه – تنها امتیازات – را کشف کند، به زیر ذرهبین ببرد و بزرگنمایی کند بهگونهای که مدیران ارشد دستگاه را بهعنوان کارفرما و نیز شرکتهای پیمانکار را خوش آید!
در طرح توجیهی هرگز پیامدها و عوارض خطرناک «اقلیمی»، تبعات و تنشهای اجتماعی، جابهجایی و کوچ قهری و تخریب احتمالی فرهنگ بومی پروژهها و مگاپروژههای عمرانی را برنمیرسند و حتی آشکارا، به کنار می گذارند و به همین دلیل مدیران برای کلنگ به دست شدن یا روبان بُریدن، میشتابند و این همان، «مدرنیزاسیون یا نوسازی مخرّب» است.
قصه امروز خوزستان، دُم خروسی است که بیرون زده تا هم مدیران و هم مردم را از این «خرابی عمیق در پوشش عمارت» آگاه سازد و همه -اعم از مدیران و کارشناسان- به خود بیایند و اعتراف کنند «این راه که میرویم به ناکجاآباد است».
با این حال، شوربختانه هماکنون در چندین استان دیگر هم شاهد اجرای ایندست «مگاپروژهها» هستیم و بهعنوان نمونه به دو طرح بزرگ – که هیچ مطالعه و پژوهشی درباره انها صورت نپذیرفته ( طرح مطالعاتی نه طرح توجیهی) و در دو استان سمنان و مازندران در حال اجرا است، اشاره میشود:
نخست طرح سد فینسک بر روی «اسبهرود» در سمنان با این هدف که آب این رود را به شهرکها و مناطق صنعتی سمنان انتقال دهد درحالی که این رود، سرشاخه رود تجن در مازندران است که شالیزارهای چند شهر را مشروب میکند و بیم آن می رود با احداث سد «فینسک» فردا روزی بخشهایی از شرق و مرکز مازندران به امروز خوزستان دچار شوند و نه آبی به شالیزارهاشان برسد و نه آب شرب داشته باشند.
دوم احداث دو نیروگاه زبالهسوز در استان مازندران است و در حالی نام نیروگاه بر آن نهاده اند که قرار نیست هیچ برقی تولید کند! بلکه قرار است تر و خشک زباله را با هم بسوزاند. درباره این دو طرح بزرگ نیز هیچ مطالعات مستقلی صورت نگرفته و جای تأسف است که هر دو طرح از محل اعتبارات ملی تغذیه شدهاند و میشوند. برخی پروژههای شیرینسازی و انتقال آب از دریای عمان به فلات مرکزی ایران هم از مصادیق همین «مدرنیزاسیون مخرّب»اند و امیدوارم متخصصان به آن بپردازند.
ما به معاونت محیط زیست امیدی نداریم اما آیا چراغ عقلانیت و خرد در مدیریت کشور کاملاً به زوال رفته و خاموش شده است؟ آیا نباید در کنار هشدار کارشناسان، صدای اعتراض مدیران و نمایندگان را هم بشنویم؟