سرویس سیاسی
«عزیز جعفری» فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفته بود «ما حتی یک متّحد متعهّد در جهان نداریم» و این جمله امروز بیشتر از هر زمانی برای ما معنا پیدا کرد و رهبر معظم انقلاب نیز بارها بر این نکته تأکید داشتند که دشمنی بسیاری از کشورها با جمهوری اسلامی ایران به برافراشته شدن پرچم حقخواهی ما مربوط است.
اینکه ما مخالف هژمومی نظام سلطه هستیم و اینکه نظام سلطه دست به هرکاری زده و خواهد زد تا ما را منزوی کند بخشی از بازی است که آنان در حال اجرای آن هستند، سوال و انتقاد ما خطاب به دستگاه دیپلماسی دولت سیزدهم است که چرا برگهای بازی خود را ندارد و در حوزه روابط خارجه، نقش
تماشاچی را دارد ؟
اگر نگاهی به عملکرد دولتهای مختلف پس از انقلاب در حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل بیندازیم شاهد روندی خطی نیستیم بلکه برعکس در برخی دولتها، دستگاه سیاست خارجی بسیار فعال بود و دستاوردهای زیادی هم داشت و در برخی دولتها فعالیت این دستگاه خیلی هوشمندانه نبود درحالیکه جهتگیری اصولی کشور از ابتدای انقلاب اسلامی تا امروز یکسان بوده است.
آنچه که قطعی و نقد این نوشتار بر دولت سیزدهم است این است که امروز شاهد عملکرد بسیار ضعیف در حوزه مدیریت «حسین امیرعبداللهیان» هستیم و استمرار این موضوع میتواند به تهدیدات ملی ما اضافه کند.
طی مدت یکسالی که از شروع به کار دولت سیزدهم گذشت، پیمان صلح ابراهیم بین اعراب و اسراییل که دو سال قبل منعقد شد، مستحکمتر شد به این دلیل که جمهوری اسلامی ایران طرحی برای نزدیکی با دول عربی و اسلامی و همچنین جمع کردن اعتماد و اعتبار آنان انجام نداده است.
همین بیعملی دولت موجب شد رهبران تلآویو در آتش «ایرانهراسی» بدمند و حتی فاصله جمهوری اسلامی ایران با برخی کشورها بیش از قبل شده است و دولت سیزدهم نیز نشان داد برای نزدیکی با جمهوری مصر و پادشاهی عربستان نیز ایدهای ندارد و همه این موارد در درازمدت، اقتصاد ملی را هدف قرار خواهد داد آرامش و آسایش آحاد جامعه را نابود خواهد کرد.
حقیقت این است که امروز روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران با بسیاری از کشورهای منطقه خوب و دوستانه نیست و در مواردی نیز سطحی از تنش در این روابط دیده میشود.
اگر ریشه بسیاری از این تنشها را بررسی کنیم متوجه خواهیم شد که با ورود هوشمندانه و مدیریت مدبرانه، تا امروز بسیاری از این مشکلات باید تدبیر میشد، تدبیری که در برخی دولتها مانند دولت اصلاحات انجام شده بود و همین امروز نیز میتواند اجرایی و عملیاتی شود.
جای تأسف است که بگوییم تیم دیپلماسی هیچ طرحی برای اصلاح و بهبود این حوزه ندارد ضمن اینکه در مذاکرات برجامی نیز وضعیتی مبهم دارد و هنوز کسی نمیداند نتیجه نهایی این توافق به کجا خواهد کشید.
موقعیت منطقهای جمهوری اسلامی ایران در میان کشورهای همسایه خیلی مطلوب نبود و دولتمردان سیزدهم نیز راه حلی جز تکیه بر شعارهای توخالی ندارند و در همین وضعیت ثابت ماندند که در اخبار آمد تنش بین ایران و جمهوری آذربایجان نیز شدت گرفت، کشوری که در همسایگی شمال کشور است و مناسبات فرهنگی و مذهبی ویژهای
با ما داشته و دارد.
روابط بین باکو و تهران از زمان جنگ ۲۰۲۰ بین آذربایجان و ارمنستان تیره شد در حالی که جمهوری اسلامی ایران بارها حمایت خود را از کنترل آذربایجان بر بسیاری از مناطقی که در جنگ اول بین دو طرف در دهه ۱۹۹۰ از دست داده بود، ابراز کرده است و به نظر میرسد حضور اسراییل در این کشور و انعقاد پیمانهای امنیتی بین باکو و تلآویو موجب شد این کشور همسایه جسور شد ضمن اینکه در داخل کشور نیز برخی طیفهای مشکوک، دولت مرکزی در باکو را تحریک میکنند تا فاصله خود را با جمهوری اسلامی ایران
بیشتر کند.
به نظر میرسد تنش اخیر مربوط به بیانیههای مقامات ایران است که در آن نسبت به اهداف آذربایجان برای ایجاد یک خط حمل و نقل جدید که منطقه نخجوان آذربایجان را به سرزمین اصلی آذربایجان متصل میکند، ابراز نگرانی کرد، مسیری که باکو آن را «کریدور زنگزور» می نامد. این مسیر در امتداد مرز ارمنستان با ایران بوده و پیامدهای نامشخصی برای تجارت ارمنستان و ایران خواهد داشت.
حقیقت این است که اتفاقاً در چنین شرایطی باید موتور دیپلماسی را فعال و باب گفتگو را باز کرد و به این باور ایمان داشت که مذاکره و گفتگو، یکی از ابزارهای سیاستورزی در دنیای امروز است و اگر ما این ابزار را بر زمین بگذاریم، همانند کشورهای عربی- اسلامی در مرزهای جنوب کشور، در مرزهای شمالی نیز تنها و بییاور خواهیم ماند و همین امر زمینه آسیب جدی به کشور و منافع ملی را فراهم خواهد کرد.
از نمایندگان مجلس انقلابی توقع داریم وزیر امور خارجه را به مجلس فرابخوانند و از «حسین امیرعبداللهیان» توضیح بخواهند که چرا حوزه وی کاملاً منفعل است و پیوسته گل میخورد ؟