سروده :سهراب سپهری با اجرای :مهرداد محمدپور
واحه ای در لحظه
به سراغ من اگر میآیید،
پشت هیچستانم.
پشت هیچستان جایی است.
پشت هیچستان رگهای هوا، پر قاصدهایی است
كه خبر میآرند، از گل وا شده ی دورترین بوته ی خاك.
روی شنها هم، نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است كه صبح
به سر تپه ی معراج شقایق رفتند.
پشت هیچستان چتر خواهش باز است:
تا نسیم عطشی در بن ِ برگی بدود،
زنگ ِ باران به صدا میآید.
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی، سایه نارونی تا ابدیت جاری است.
به سراغ من اگر میآیید،
نرم و آهسته بیایید، مبادا كه ترك بردارد
چینی نازك تنهایی من