شهلا منصوریه- دبیر گروه اجتماعی / بعد از چوب خدا، چوبی که صدا ندارد، چوب جنگل است. جنگل، منبع این ماده خوش خط و خال، تا از دل خاک سردرمیآورد، نوید زندگی میدهد و با رنگ رخسارش از اسرار پنهان خاک میگوید. با وجود اینکه بدون زحمت و هزینه انسانها بوجود آمده؛ اما این […]
شهلا منصوریه-
دبیر گروه اجتماعی /
بعد از چوب خدا، چوبی که صدا ندارد، چوب جنگل است. جنگل، منبع این ماده خوش خط و خال، تا از دل خاک سردرمیآورد، نوید زندگی میدهد و با رنگ رخسارش از اسرار پنهان خاک میگوید. با وجود اینکه بدون زحمت و هزینه انسانها بوجود آمده؛ اما این انسان است که خود را ارباب جنگل میداند. به همین جهت، عدهای افراد سودجو، غافل از رسالت جنگل ظاهرا در محدوده مرزهای جغرافیایی قرار دارد اما آثارش متعلق به تمام انسانها و موجودات زنده است چشم بر چوب جنگل دوخته و رقابتی تنگاتنگ با همنوعان خود برای تصاحب جان جنگل، دارد. با وجود اینکه کشور ما از منابع جنگلی محدودی برخوردار است، اما در زمینه صنعت تولید «امدیاف» بیش از ۲۰۰ کارخانه ریز و درشت دارد.
امدیاف و آب از زبان اعداد
به روایت آخرین آمار سال ۱۳۹۷سالانه حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار متر مکعب امدیاف درکشور تولید میشود. برای تولید یک متر مکعب امدیاف، حدود ۱۴۰۰ کیلوگرم (معادل۲/۲ مترمکعب) چوب با قطر حداقل ۱۰ سانتیمتر (گرده بینه) نیاز است. به عبارتی دیگر سالانه حدود سه میلیون ۱۰۰ هزار متر مکعب، معادل حدود دو میلیون تن چوب در صنعت امدیاف مصرف میشود. این اعداد شاید در کشوری مانند روسیه با حدود ۸۵۰ میلیون هکتار جنگل تولیدی و صنعتی هیچ تعجبی نداشته باشد، اما در کشوری چون ایران، با کمتر از فقط دو میلیون هکتار جنگل حفاظتی و تولیدی، آن هم بر روی نوار خشک کره زمین، تکان دهنده و یک فاجعه است.
به اعتقاد یک پژوهشگر محیط زیست؛ براحتی نمیتوان نام فعالیت چنین کارخانجاتی را تولید گذاشت، بلکه عنوان تخریب خاموش ثروت ملی بنام «جنگل» و به باد دادن سایر منابع تولید زراعی چوب در کشور در سکوت برازندهتر خواهد بود، زیرا نقش جنگل از هر نوعی و در هر مکانی باشد، به تولید چوب محدود نشده و باید نقش حیاتی جنگل را در تولید اکسیژن، حفظ منابع آبی، تولید و حفظ خاک، جلوگیری از سیل و رانش زمین و صدها نقش ناشناخته دیگرش جستوجو کرد.
مطالعات کارشناسان نشان میدهد، برای تولید حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار متر مکعب امدیاف تولید سالانه کشور، حدود سه میلیون و ۱۰۰ هزار متر مکعب چوب مورد نیاز است. مهمتر اینکه برای تولید این مقدار کالا، باید حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار متر مکعب، (معادل ۱،۴۰۰،۰۰۰،۰۰۰ لیتر) آب مصرف شود. این در شرایطی است که به جز میزان مصرف آب در صنعت اوراق فشرده (۱،۴۰۰،۰۰۰متر مکعب)، برای تولید یک کیلوگرم چوب خام به میزان دو برابر نیاز مواد غذایی استراتژیک باید آب مصرف کرد. بنا به گفته فائو، با آب مصرفی برای تولید یک کیلوگرم چوب، میتوان حداقل دو کیلوگرم مواد غذایی مثل گندم تولید کرد. بنابراین با این نظریه، صحت لحاظ اهمیت حیاتی و اقتصادی آب در محاسبات طراحی کارخانجات امدیاف در ایران، شدیدا زیر سوال خواهد رفت.
ضرورت واردات چوب
به گفته یوسف حسینعلیزاده؛ صادرات و واردات دو بال تولید و دو عامل انبساط و انقباض اقتصاد هر کشور شناخته میشوند. این دو فعالیت همچون سایر فعالیتها، در مواقعی با توجه به نوع کالای صادره یا وارده در شرایط حاکم بر کشورها، محبوب و مغضوب میشوند.
وی با اشاره به اینکه برای تولید ۴/۱ میلیون متر مکعب امدیاف در کشور حدود ۱/۳ میلیون متر مکعب معادل بیش از ۲ میلیون تن چوب لازم است، به «جمله» میگوید: طبق برآوردها با مجموع نهادههای لازم برای تولید این مقدار چوب میتوانیم چهار میلیون تن مواد غذایی از قبیل گندم، ذرت، سویا، برنج و شکر تولید کنیم. این پژوهشگر ادامه میدهد: چنانچه متوسط قیمت جهانی این پنج محصول استراتژیک را تنی ۴۹۵ دلار، هر تن گندم و ذرت ۲۰۰ دلار، سویا ۴۵۰ دلار، شکر ۳۳۰ دلار و برنج ۱۰۰۰ دلار درنظر بگیریم، متوجه خواهیم شد که فقط و فقط با استفاده از چوب داخلی مورد نیاز تولید ۴/۱ میلیون متر مکعب ام دی اف، به قیمت بیش از یکصد میلیون دلار بجز هزینههای چسب و رزین، استهلاک ماشینآلات، تعمیر و تعویض قطعات، نیروی کار، هزینه تامین آب، برق، گاز و حمل و نقل و متفرقه تمام شده است. در چنین شرایطی و با توجه به قیمت چوب خارجی وارداتی (عمدتا از روسیه) که بطور متوسط حدود ۱۱۰ دلار در هر تن است، برای تهیه فقط چوب آن، رقمی معادل حدود ۲۲۰میلیون دلار باید پرداخت شود.
به گفته حسینعلیزاده؛ با در نظر گرفتن دیگر هزینههای تولید که گفته شد و حدود حداقل ۵۰% است، هزینه تولید، با نرخ تمام شدهای برابر حدود ۲۳۵ دلار در هر متر مکعب روبهرو خواهیم بود. در حالیکه ارزش جهانی ۴/۱ میلیون متر مکعب امدیاف تمام شده تحویل در بنادر ایران، امروزه حدود ۳۰۰ میلیون دلار، معادل حدود ۲۱۵ دلار در هر متر مکعب است. حال با مقایسه هر سه هزینه تمام شده این محصول در داخل کشور با استفاده از چوب وارداتی و استفاده از چوب جنگلهای داخلی و همچنین قیمت تمام شده جهانی کالا تا تحویل در بندر، اگر چوب حراج آگاهانه به منابع ملی نیست پس چیست؟
وی، توجه به رونق تولید را فراتر از شعار میداند و میگوید: این موضوع نیاز استراتژیک کشوری است که میخواهد با سربلندی روی پای خود بایستد و به خاطر تامین نیازهای ثانویه خود از اصول اولیه خود عدول نکند. اما بپذیریم تولید اقتصادی بطور اتفاقی حاصل نخواهد شد. بنابراین برای نجات منابع پایه کشور باید طرحی نو دراندازیم.
آنگونه که این پژوهشگر میگوید: برای اقتصادی کردن صنایع تولید اوراق فشرده چوبی، واردات چوب خام مجازی – امدیاف گزینه ممتازی است. واردات در هر بخشی اگر مس باشد در اینجا طلاست. البته معدود کارخانجاتی در واردات چوب خام یا اوراق فشرده چوبی خام فعال هستند که متاسفانه چوب این کار را هم بدلیل قیمت تمام شده میخورند. چوب واردات چوب را، تنها کسانی میخورند که به خاطر علاقمندی به حفظ و ماندگاری منابع جنگلی کشور، تمام مخاطرات واردات چوب و یا فراوردههای چوبی خام امدیاف را به جان خریده و با واردات یک متر مکعب چوب خام، چندین مترمکعب آب مجازی به کشور وارد میکنند.
حمایت از صنایع سلولزی
اساسا حمایت بموقع و متناسب از صنایع بطور عام و صنایع سلولزی بطور خاص مطالبه بجایی است. حسینعلیزاده معتقد است: البته این حمایت نباید از باب ترحم، بلکه باید از باب تکلیف باشد. قبل از هر چیزی باید قبول کرد که، تولیدکننده، مصرفکننده و مسئولان دولتی همه با هم در یک جبهه واحد از یک ملت و امت هستند. سقوط یا صعود یکی به حساب شکست یا موفقیت هر سه بخش نوشته میشود.
به گفته این پژوهشگر؛ یکی از فاکتورهایی که معمولا هر کدام از صنایع به عنوان سپر دفاعی و دیدگاه کارشناسی در توجیه اقتصادی فعالیت خود مطرح میکنند اشتغال است. اشتغال مطلوب، اشتغال مولد است. حال اگر به خاطر فشار آمار بیکاری بخواهیم به راحتی هر اشتغالی را مولد بشناسیم، آنموقع باید عواقب حاصل از آن را به جای فرافکنی، براحتی گردن بگیریم. امروزه داوری بین تولید خوب یا بد، توجه به سلامت محیط زیست و ارزش افزوده آن است. بطور مثال اگر بخواهیم صنایع تولیدکننده اوراق فشرده چوبی از منابع داخلی را با حداکثر ۴۰۰۰ نفر شاغل، گزینهای برای اشتغال محسوب کنیم انموقع برای صنایع میانی تولید اوراق فشرده چوبی ملامینه با حداقل ۲۲۰۰۰ نفرشاغل چه بگوییم، یا صنایع پایین دست به خصوص تولیدکنندگان مبلمان خانگی و اداری با حداقل ۲۰۰،۰۰۰ نفر شاغل بدون کوچکترین مشکلات زیست محیطی را چگونه ارزیابی کنیم.
رقابت ناعادلانه در صنعت امدیاف
رقابت در تولید از جمله موضوعاتی است که حداقل در تئوری اقبال عمومی دارد، اما در عمل با چالشهای جدی مواجه است. وجود شرایط یکسان برای دو تولیدکننده در تولید یک یا چند نوع کالا، یکی از شرایط لازم برای برقراری رقابت است. در غیر اینصورت اساسا رقابتی وجود نخواهد داشت.
حسینعلیزاده، فضای تولید اوراق فشرده چوبی را یکی از مصادق بارز این رقابت میداند: در نظر بگیریم یک کارخانه مواد اولیه مورد نیاز خود را بدون تحمل هزینههای کمرشکن حمل و نقل و گذراندن تشریفات و اقدامات قرنطینه و ترخیص، از بیخ گوش خودش از جنگلهای شمال تامین میکند و کارخانه دیگری در داخل همین بازار، مواد مورد نیاز خود را با تحمل اقدامات و تشریفات قانونی و هزینههای سنگین از هزاران کیلومتر دورتر چوب خام یا اوراق فشرده چوبی خام وارد کرده و امدیاف ملامینه یا محصولات واسطه میانی و نهایی تولید میکند. در نگاه قیمتگذار، محصول این دو کارخانه «امدیاف» است. اگر محصول هر دو کارخانه، با یک قیمت به بازار ارائه شود آیا سود نهایی هر دو کارخانه از فروش این محصول برابر خواهد بود؟ آیا سزاوار است کسی که صرفا به خاطر حمایت و حفاظت غیرمستقیم از جنگلهای محدود کشور و کاهش فشار برمحیط زیست، مشقات واردات چوب مجازی را به جان میخرد تا چرخ کارخانه را با دستان پرتوان کارشناسان و کارگران ایرانی به حرکت درآورد، در میدان رقابت ناعادلانه متضرر شده و نهایتا دست از تولید بکشد، ناگفته پیداست دود سوختن این کارخانه شکست خورده مستقیما به چشم جنگلها خواهد رفت.
واردات چوب خام و قاچاق چوب!
قاچاق چوب پدیده شومی است که علیرغم تلاشهای شبانهروزی و دلسوزانه سازمانهای مسئول، متاسفانه هنوز دست از جان جنگلها، بخصوص جنگلهای شمال برنمیدارد. قاچاق چوب در مقایسه با قاچاق سایر کالاهای مصرفی مثل لباس یا لوازم آرایشی و بهداشتی نیست. اساسا برداشت چوب بصورت قانونی، در روز روشن و با ادوات و تجهیزات کافی، کار سخت و طاقت فرسایی بوده و در گروه کارهای سخت و زیانآور طبقهبندی میشود. حالا چه انگیزهایی یک فرد را به قطع و قاچاق چوب در شرایط سخت محیطی جنگل، در روز یا شب، در ترس و دلهره وادار به قاچاق چوب میکند؟ آیا انگیزهای بهتر ازکسب سودهای نامتعارف میتوان یافت؟ اساسا چوب قاچاق را چه کسی و کسانی میخرند. پای اصلی قاچاق چوب کشش بازار است. اگر بازار چوب اشباع باشد، آنموقع قاچاق چوب ارزش خطرپذیری نخواهد داشت. یعنی اینکه واردکنندگان چوب مجازی امدیاف میتوانند کنترل و ریشهکنی قاچاق چوب را به دست بگیرند.