وضعیت سیاسی و اقتصادی؛ متهم اصلی
وضعیت سیاسی و اقتصادی؛ متهم اصلی
برابر آمار رسمی دستگاه قضا، ورودی پرونده‌های قضایی در کشور بالا است و بخش قابل‌توجهی از این پرونده‌ها نیز به نزاع و درگیری و اختلافات خانوادگی و در نهایت قتل مربوط است و بدتر از همه و برابر آمار فراجا، نرخ خودکشی و طلاق در کشور فزاینده است و بخش عمده‌ای از پرونده‌های قتل در کشور، قتل‌های ناخواسته‌ای است که در درگیری و نزاع خیابانی رخ می‌دهد بدون این‌که قاتل، از پیش تصمیمی بر قتل گرفته باشد و همه این آمارها تأییدی بر این حقیقت تلخ است که تاب‌آوری جامعه ما پایین است و ما مهارت چندانی در کنترل خشم خود نداریم.

اگر به این آمار که ماهانه و سالانه از طرف مدیران دستگاه‌های قضایی و انتظامی ارائه می‌شود، از زاویه چشم یک روانشناس نگاه کنیم، به یک نتیجه قطعی می‌رسیم و آن این‌که سلامت روان شهروندان ما، پایین است.
روز گذشته «مظاهر گودرزی» رئیس انجمن روانشناسی اجتماعی نسبت به موضوع سلامت روان در کشور هشدار داد و گفت: سلامت روان در کشور ما از میانگین جهانی پایین‌تر است.
رییس انجمن روانشناسی کشور توضیح داد: «روزهایی را سپری می‌کنیم که انتظارمان از آینده وقوع هر اتفاقی است، آن‌هم اتفاق‌هایی که خودمان نقشی در برنامه‌ریزی آن نداریم؛ دلاری گران و ریالی ارزان می‌شود، سودی می‌آید و می‌رود، سایه جنگ بالای سر پهن می‌شود، نمی‌توانیم برای آینده‌ای که نیامده پیش‌بینی‌های حداقلی داشته باشیم، در عوض روزمره می‌شویم، هر روز را برای همان روز زندگی می‌کنیم؛ این می‌تواند سناریوی یک جامعه‌ای باشد که رفاه و آرامش ندارد، جامعه‌ای که آینده را گم کرده است شاید به‌سختی طعم به‌زیستی را تجربه کند، انگار دائماً با رنج دست و پنجه نرم می‌کند، آدم‌ها هرچقدر بتوانند آینده را پیش‌بینی کنند و آینده تحت کنترل آنها باشد از منظر روانی وضعیت مساعدتری را تجربه می‌کنند.»
جای تأسف است که دولت‌مردان و همچنین سیاست‌مداران ما درکی نقص و نارسا از جامعه‌ی پیرامون خود دارند و توجهی به این حقایق تلخ ندارند که چه اندازه سلامت روان، می‌تواند بر آینده جامعه به‌ویژه تربیت فرزندان آثاری منفی داشته باشد.
همچنین جای تأسف است که برای بسیاری از سیاسیون، فردی که از نظر روانی ناسالم است، لزوماً فردی است که در یکی از تیمارستان‌ها به غل و رنجیر بسته شده و بستری است درحالی‌که سلامت روان نیز از نظر پزشکی درجه‌بندی دارد و همان‌گونه که بیماران جسمی همه در بیمارستان بستری نیستند، بیماران روانی یا افرادی که از نظر روانی تحت فشار شدید هستند و ناسالم تعریف می‌شوند نیز محدود و منحصر به آن دسته که در تیمارستان بستری هستند، نیست.
برابر گفته رییس انجمن روانشناسی کشور انسان‌ها هرچقدر بتوانند آینده را پیش‌بینی کنند و آینده تحت کنترل آنها باشد از منظر روانی وضعیت مساعدتری را تجربه می‌کنند و با توجه به این حقیقت که تقریباً هیچ چیزی در ایران امروز به‌ویژه در حوزه اقتصادی، قابل‌پیش‌بینی نیست، می‌توان گفت وضعیت سیاسی و اقتصادی جامعه، در بروز این وضعیت متهم اصلی است.
اگر می‌بینیم نخبگان و کارآفرینان بسیاری که عموماً برگزیدگان دانشگاه‌های معتبر کشور بودند، از کشور رفتند به همین دلیل است که آینده را مبهم می‌بینند و آن اندازه از هوش بهره دارند و نمی‌توانند به وعده‌های مدیران دل خوش باشند یا آن را باور کنند.
از دولت و مجلس که در انجام امور روزانه خود به ناترازی مزمن دچار هستند، نمی‌توان توقع داشت این مشکل را درک کنند و برای حل آن تدبیری بیندیشند اما با توجه به آمار و اخباری که هر روز و از منابع رسمی، اعلام می‌شود کسی نمی‌تواند منکر این موضوع باشد و هر عقل سلیمی سخن رییس انجمن روانشناسی کشور را می‌پذیرد که نرخ سلامت روان در کشور پایین است.
باور ما این است که رسانه‌ها ازجمله رسانه ملی می‌توانند در این مشکل مهم ملی پیش‌قدم باشند و مانند برخی مشکلات، به جای انکار یا دادن آدرس نادرست، صادقانه با جامعه سخن بگویند و نگاه و نظر کارشناسان را تبیین کنند تا هم دولت و هم خانواده‌ها برای چاره مشکل به حد و سهم خود اقدام کنند.
یکی از دردهای بزرگ کشور این است که دردها خیلی زود انکار می‌شوند و سیاسیون تصور می‌کنند با پاک کردن صورت مسأله نرخ پایین سلامت روان در کشور و همچنین طرح گزاره‌هایی چون غرب دچار انحطاط و اقسام روان‌پریشی است، می‌توانند مشکل را حل کنند آن هم در شرایطی که آمارهایی که از مراجع رسمی طرح می‌شوند به خوبی گواه حقیقت هستند.