وفاق واقعی همین است!
وفاق واقعی همین است!
روز گذشته سخنگوی دولت چهاردهم گفت: یک بلوچ اهل سنت با رأی هیأت دولت به‌عنوان استاندار سیستان و بلوچستان انتخاب شد، فردی با سوابق روشن که پیشتر معاون هماهنگی امور عمرانی استاندار سیستان و بلوچستان، مدیرکل دفتر فنی استانداری و معاونت امور عمرانی فرمانداری و مسئول نظام مهندسی شهرستان خاش بود.

مسعود پزشکیان نیز در همین جلسه و پس از انتخاب «منصور بیجار» با بیان این‌که یکپارچگی و اتحاد به دور از دعواهای قومی و جناحی زمینه ایجاد قدرت و وفاق ملی را در کشور فراهم می‌کند، گفت: هیچ تفاوتی بین قوم عرب، عجم، کرد و بلوچ نیست، ما با در کنار هم بودن می‌توانیم به قدرت و وفاق ملی برسیم تا جایی که نگذاریم بیگانگان نگاه نامناسبی به کشور ما داشته باشند.
درخصوص این انتخاب و همچنین ضرورت توجه بیشتر به زنان، قومیت‌ها و جوانان در پست‌های اجرایی و ارتباط آن با شعار دولت چهاردهم که به نام دولت وفاق ملی شناخته می‌شود چند نکته لازم به طرح است؛
«مسعود پزشکیان» در شرایطی موفق شد اعتماد مردم را به خود جلب کند که به باور بسیاری از کارشناسان، شاهد بیشترین فاصله بین مردم و حاکمیت بودیم و دو انتخابات پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر با پایین‌ترین نرخ مشارکت انجام شده بود، نرخی که در همه چهار دهه گذشته، بی‌سابقه و مایه‌ی شرمساری بود.
در هوشمندی مسعود پزشکیان همین بس که تلاش کرد هم در چینش کابینه و هم تعامل با مجلس، دکترین وفاق را در دستور کار قرار دهد و امروز شاهد هستیم تقریباً از همه جریانات سیاسی در دولت چهاردهم حضور دارند و همین موجب خواهد شد جریانات سیاسی مدعی که در مجلس قدرت دارند، با احترام بیشتری از اقدامات دولت نقد کنند و سطح تعامل مجلس و دولت به‌رغم این‌که از نظر سیاسی هماهنگ نیستند، افزایش خواهد یافت.
دکترین وفاق که تا امروز بیشتر بر همراهی و هماهنگی با احزاب سیاسی مخالف دولت متمرکز بوده است یک حلقه مفقوده دارد و آن وفاق با مردم و نمایندگان طبقات محتلف اجتماعی اعم از قومیت‌ها، جوانان، زنان و اقلیت‌های دینی و مذهبی است.
مسعود پزشکیان باید با انتخاب افرادی چون استاندار جدید سیستان و بلوچستان و همچنین توجه ویژه به زنان در کرسی‌های مدیریت ثابت کند با شهروندان عادی و بی‌صدایان جامعه هم وفاق کرده است و دکترین وفاق دولت چهاردهم، محدود به جریانات سیاسی دارای قدرت در داخل مجلس نیست.
وقتی طبقات مردم و بخش‌هایی از جامعه نمایندگان خود را در نهادهای قدرت، نبینند، نشانی روشن از آن است که دولت در اجرای دکترین وفاق، شکست خورده است و برعکس اگر مردم ببینند نمایندگان‌شان هم در سطوح عالی هیأت دولت مانند وزیران و معاونان وزیر و مدیریت سازمان‌های کشوری حضور دارند و هم در استانداری‌ها، به دولت اعتماد و باور می‌کنند اجرای دکترین وفاق توأم با موفقیت بوده است.
این‌که تا امروز و پس از ۴۴ سال ما یک وزیر و استاندار بلوچ و اهل تسنن نداشتیم و امروز چنین اتفاقی رخ داد و چند روز دیگر نیز محتمل است استاندار زن نیز انتخاب شود، نشانه تغییر در برخی رویکردهای خطای گذشته است و جامعه باور می‌کند رییس‌جمهوری وعده‌های خود را فراموش نکرده است.
وفاق دولت چهاردهم با احزاب منتقد، در جای خود بسیار ارزشمند است و به کار گرفتن افرادی کارآمد از سیاسیونی که در انتخابات به رقبای مسعود پزشکیان رأی دادند، موجب خواهد شد حملات برخی جریانات تندرو و مخالف دولت کنترل شود و از ایجاد جنگ و جدال‌های سیاسی در کشور که حاصلی جز سرمایه‌سوزی ندارد، جلوگیری خواهد کرد و دولت را به اهدافی که در مسیر توسعه درنظر دارد، خواهد رسانید اما نباید در همین نقطه توقف کرد.
مسئولیت خطیر دولت در وفاق با مردم است و آن نیز دو بخش دارد. نخست آن‌که در سطور پیش مورد تأکید قرار گرفت و توجه به افرادی که پیشتر کم‌تر از وجود آنان در تکمیل چارت مدیریتی دولت‌ها بهره گرفته می‌شد و دوم پیگیری مطالبات و عمل به وعده‌ها است.
دولت‌ها در نظام مردمسالاری ما با آرای مردم بر سر کار می‌آیند اما دموکراتیک تنها به دولتی که با آرای مردم فعالیت خود را شروع کرده است، گفته نمی‌شود، دولت دموکراتیک یا مردمسالار دولتی است که صدای مردم و حتی معترضان را می‌شود و مطالبات آنان را محقق می‌کند.
نکته آخر را از محمود سریع‌القلم نقل می‌کنیم که به نشستی با مدیران ارشد دولتی آلمان اشاره کرد و از قول صدراعظم وقت این کشور اروپایی گفت: زمانی که تورم زیر یک درصد افزایش می‌یابد ما از دغدغه و شرمساری به خود می‌لرزیم و دکتر محمود سریع‌القلم با اشاره به این خاطره خطاب به دولت چهاردهم گفت: بهترین مسیر وفاق، همین است که دولت‌مردان نسبت به مشکلات شهروندان، دغدغه داشته باشند.