گروه سیاسی با اقدام شورای نگهبان در تنگ گرفتن صافی احراز صلاحیتها و حذف بسیاری از رقبای قدرتمند آیتالله سید ابراهیم رییسی و به فرض حفظ همین نتایج تا روز ۲۸ خرداد، به نظر میرسد پیروزی نامزد اصولگرایان از هماکنون قطعی شد و حتی اخباری تأیید نشده حکایت از شور مشاوران در اتاق فکر ویژه […]
گروه سیاسی
با اقدام شورای نگهبان در تنگ گرفتن صافی احراز صلاحیتها و حذف بسیاری از رقبای قدرتمند آیتالله سید ابراهیم رییسی و به فرض حفظ همین نتایج تا روز ۲۸ خرداد، به نظر میرسد پیروزی نامزد اصولگرایان از هماکنون قطعی شد و حتی اخباری تأیید نشده حکایت از شور مشاوران در اتاق فکر ویژه برای تعیین گزینههای احتمالی عضو هیأت دولت سیزدهم دارد.
در برخی استانها و شهرستانها نیز این تصور که نتیجه اعلام شده توسط شورای نگهبان، تغییر چشمگیری نخواهد داشت آیت الله رییسی را پیروز نهایی انتحابات میدانند و حتی به دنبال گزینش پیشهنگام مدیران رفتهاند و خیالشان از پیروزی در انتخابات ۲۸ خرداد آسوده شد. ما هم برای این جریان سیاسی آرزوی موفقیت داریم هرچند در محکمه وجدان، پیروزی و موفقیت در یک میدان بیرقیب، چندان خوشحالکننده نیست و افتخاری ندارد.
ما ضمن اینکه این شرایط را نمیپسندیم و توقع داریم حتماً تغییری در اعلام نتایج نهایی تأیید صلاحیتها صورت گیرد و افراد بیشتری به این لیست افزوده شوند تا هم شاهد یک انتخابات رقابتی و هم شاهد مشارکت اکثریت شهروندانی باشیم که نامزد مورد نظر خود را در انتخابات دارند، باور قلبی داریم رییس دولت سیزدهم –خواه اصولگرا باشد یا نباشد- اگر از دل یک رقابت حداکثری و با آرای بالا متولد شود، با سایر ارکان قدرت که در اختیار اصولگرایان است، نیز هماهنگ خواهد بود اما اگر با همین شرایط، دولت اصولگرا متولد شود، بیشتر به ضد خود عمل و جریان اصولگرایی را تخریب میکند.
رجال و شخصیتهای جریان اصولگرایی که غالباً عادت ندارند از گذشته درس بگیرند حتماً به خاطر دارند یکبار در سال ۸۴ موفق شدند قدرت را قبضه کنند و بهانهای مبنی بر اینکه اصلاحطلبان کمکاری میکنند نداشتند و برخی بزرگان این جبهه، از سر ذوق و شعف، هر روز ادعاهایی از قبیل اینکه «من رضاخان اسلامی هستم» یا «ما میخواهیم ایران را تبدیل به ژاپن اسلامی کنیم» طرح میکردند، ادعاهایی که هرگز محقق نشد و نتایج معکوس داشت و کشور را به دام تحریمهای فلجکننده برد ضمن اینکه موجب ایجاد شکافی تاریخی در میان این طیف شد، شکافی که روز به روز حالت افزایشی و فزاینده به خود گرفت و برای تأیید این امر کافی است به محمود احمدی نژاد نظر بیفکنیم تا عمق این شکاف را ببینیم. محمود احمدینژاد نخستین محصول یکدست شدن اصولگرایان بود، محصولی که هنوز نمیدانند با وی چه کنند. یکپارچه شدن قدرت در میان اصولگرایان، احمدینژادهای دیگری را تولید خواهد کرد و به جان جریان اصولگرایی خواهد انداخت.
پیشبینی ما این است که برعکس تصور اصولگرایان که فکر میکنند از هم اکنون دو قوه را دارند و با فتح قوه مجریه در روز جمعه ۲۸ خرداد ماه میتوانند مشکلات و موانع موجود در اقتصاد و سیاست و معیشت را یکی پس از دیگری بردارند، تصوری باطل است و اتفاقاً روزهای دشوار این جریان سیاسی پس از آن تازه آغاز خواهد شد.
جریان اصولگرایی امروز برای مردم وعده «پشت دریاها شهری است» میدهد اما بیتردید شهری که آنان وعده میدهند نه در کوتاه مدت و نه در درازمدت مانعی از مشکلات زندگی زمینی مردم بر نخواهد داشت و اقتصاد نیمهویران را ترمیم نخواهد کرد. ترمیم اقتصاد کشور و ارتقای معیشت مردم مشروط به اجرای پیششرطهایی ازجمله بهبود رابطه با غرب است که جریان اصولگرایی با آن مخالف است.
امروز و در هزاره سوم نمیتوان با همسایگان و متحدان جهانیاش تنش داشت و در حالتی از تخاصم با بخش تأثیرگذار دنیا زیست اما قیمت ارز را ثابت نگاه داشت، سرمایهگذاری خارجی را افزایش و تولید، اشتغال و صادرات را رونق داد.
اصولگرایان جریانات حاکم بر روابط بینالملل را نیک نمیشناسند، چیزی از دیپلماسی عمومی «general diplomacy» نمیدانند، لبخند دیپلماتیک را بلد نیستند و همین موجب اعمال تحریمهای تاریخی در دوران اوباما و حکومت یکدست اصولگرایان در ایران بود. رهبری در تبیین اقتصاد مقاومتی فرمودند اقتصاد مقاومتی درونزا و برونگرا است، درونزایی اقتصاد مقاومتی به معنای توجه به ظرفیتهای داخلی است اما برونگرایی آن نیز به ارتباط و پیوند با بازارهای جهانی پیوستگی دارد که اصولگرایان با این نگاه ویژهای که به عرف حاکم بر روابط بینالملل دارند و همه را دشمن میدانند، نمیتوانند اقدامی در این بخش انجام دهند و با نگاه حداقلی در سیاست خارجه، اقتصاد کشور را بیش از پیش منزوی خواهند کرد.
حقیقت این است که کشورداری در جهان مدرن مقولهای فازی است و نمیتوان سیاست داخلی را امری مجزّا و بیارتباط با سیاست خارجی دانست یا اقتصاد و نرخ ارز را جدا از روابط دیپلماتیک دید. اما اصولگرایان-حتی تئوریسینهای این جریان سیاسی- بهطور غالب این امور پیچیده را «ساده» میبینند یا به استراتژی «سادهسازی» پناه میبرند و تصور میکنند همه چیز در جهان پیرامون، باید خود را با ایدهآلهای ذهنی آنان هماهنگ کند و هیچ تبعاتی نیز نباید از خود بر جای گذارد.
آنچه که اصولگرایان میخواهند یک بار دیگر، بیازمایند پیشتر نیز آزموده شده و آثار و تبعات شکست آن هنوز موجود است و اتفاقاً اصولگرایان نمیدانند با وی چه کنند ضمن اینکه وجود احزاب سیاسی رقیب و رقبای قانونی در هر حکومتی به عنوان ناظر ویژه عمل میکند و زمینه بسیاری از انحرافات و ابهامات را از بین میبرد.
ما برای هر جریانی که در روز ۲۸ خرداد پیروز رقابت انتخابات شود آرزوی موفقیت میکنیم و دوست داریم جریان پیروز، طرحی قابل اجرا برای حل مشکلات مردم در آستین داشته باشد اما جریان اصولگرایی در مقاطع مختلف ثابت کرد نه توان پیروزی در میدانی با رقیب دارد و نه طرح و برنامه روشن و زمینی برای حل مشکلات مردم و به همین دلیل هم تصور میکنیم تکیه و تأکید آنان بر نقاط ضعف دولت تدبیر و امید که ما نیز با آن موافقت داریم، نه از سرِ دلسوزی برای مردم که به خاطر جهتدادن به افکار عمومی و قبضه کردن قدرت است و تنها چندماه پس از پیروزی شاهد خواهیم بود آنان نیز در این شرایط –به رغم ادعا- در عمل کاری از پیش نمیبرند.