جهان صنعت- در هفتههای نخست حمله روسیه به اوکراین، وقوع یک درگیری خونین و تمامعیار در دروازههای اروپا، بسیاری از سیاستمداران و تحلیلگران را شگفتزده کرده بود. روسیه قبلا نگرانی خود را از نزدیک شدن همسایگانش به ناتو، به آنان هشدار داده بود؛ کما اینکه مسکو این روزها برای فنلاند و سوئد نیز که از […]
جهان صنعت- در هفتههای نخست حمله روسیه به اوکراین، وقوع یک درگیری خونین و تمامعیار در دروازههای اروپا، بسیاری از سیاستمداران و تحلیلگران را شگفتزده کرده بود. روسیه قبلا نگرانی خود را از نزدیک شدن همسایگانش به ناتو، به آنان هشدار داده بود؛ کما اینکه مسکو این روزها برای فنلاند و سوئد نیز که از ترس روسیه قصد دارند به ناتو بپیوندند، خط و نشان میکشد.
کتاب کریستوفر بلتمن، استاد دانشگاه شیکاگو، به ما کمک میکند تا انگیزههای جنونآمیز این جنگ را درک کنیم. کتاب او تنها به تحلیل جنگ میان دولتها محدود نیست، بلکه او میکوشد دلایل تمام منازعهها را، از جنگ بین دولتها گرفته تا درگیری باندهای موادمخدر، توضیح دهد. این کتاب به جای رجوع به یک نظریه جامع درباره جنگ، بر پنج عامل عمده تکیه میکند. بر اساس تحلیل او، جنگها به دلایل مختلف یا بر اساس ترکیبی از این پنج عامل، رخ میدهند.
باوجود جنگطلبی روسیه در شرق اروپا، بلتمن اعتقاد دارد که جنگ میان دولتها کمتر شده است، زیرا هزینههای جنگ خطرناک و سنگین است. برخی دولتها، مانند دولتهای هستهای، از توانایی ضربههای ویرانگر برخوردارند. از این رو، برای پرهیز از یک فاجعه عظیم، وارد درگیری نمیشوند.
او میگوید که دولتها و گروههای انسانی در بسیاری اوقات از جنگ پرهیز میکنند و اختلافهای خود را از طریق مذاکره و مصالحه حل میکنند. به این علت، در موارد زیادی از ورود به منازعه پرهیز شده است. چنانچه، در آفریقا که به قاره جنگ و ناآرامی معروف است، در هر سال یک درگیری قومی عمده رخ داده است، اما جلوی بیش از دو هزار منازعه بالقوه دیگر در این قاره گرفته شده است.
با این حال، بلتمن میگوید که این وضعیت به معنای آن نیست که جناحها در همه حال به هزینهها و پیامدهای جنگ اهمیت میدهند، یا مذاکرات به نتایج دلخواه منجر میشود.
نویسنده، رهبرانی مهارناپذیر را با منافع و امتیازهای رها از نظارت مردم و گروههای قدرتمند، در آغاز جنگ و ادامه آن موثر میداند. دیکتاتورها، از استالین و پوتین تا صدامحسین، به دلیل فقدان نظارت نهادها، گروهها، و شخصیتهای نیرومند تاثیرگذار، بیشتر از هر کسی جنگ راه میاندازند، زیرا این رهبران به هیچ کسی جز امیال، ایدئولوژی، و افکار شرورانه خود پاسخگو نیستند. بر این مبنا، هر قدر قدرت شخصی و ناپاسخگو به مردم بیشتر باشد، میل حاکمان به جنگ بالاترمیرود. نویسنده در جایی از کتاب به منافع ناملموس اشاره میکند که دولتها و افراد برای به دست آوردنش وارد جنگ میشوند. در مواقعی، خشونت برای دستیابی به یک چیز ارزشمند، مانند انتقام، موقعیت، یا برتری، صورت میگیرد. در برخی موارد دیگر، جنگ و خشونت در راه آزادی یا عدالت رخ میدهد. جنگ برای به دست آوردن «منافع ناملموس»، عاملی است که میتواند تهاجم روسیه به اوکراین را تا حدی توضیح دهد. پوتین، هم برای تحکیم موقعیت سیاسی خود در داخل و هم برای تحریک گرایشهای ملیگرایانه در روسها، منافع معینی در این جنگ دارد. اما به گفته نویسنده، به هیچ وجه نباید نقش محاسبههای اشتباه و فقدان تصویر روشن از انگیزهها و حرکتهای طرف مقابل را در آغاز شدن درگیری و خشونت دستکم گرفت.
محاسبههای اشتباه یا دستکم گرفتن دشمن، از جمله عواملی است که باعث میشود که رهبران و دولتها وارد درگیری شوند. پوتین، و حتی دستگاههای اطلاعاتی آمریکا، پیشبینی میکردند که اوکراین ظرف دو سه هفته کاملا سقوط میکند. پوتین بیش از حد روی توانایی ارتش خود و ضعفهای ارتش اوکراین و ممکن نبودن همبستگی اروپا با اوکراین به علت وابستگی آن به نفت و گاز روسیه، حساب کرده بود.
نویسنده در جای دیگری از کتاب مینویسد که برخی رهبران میپندارند که باید رقبای خود را پیش از آنکه نیرومند شوند، سرکوب کنند. او به آلمان در جنگ جهانی اول اشاره میکند که جنگ را برای ضربه زدن به روسیه تزاری به عنوان قدرت نوظهور اروپایی موثر میدید، و با اعتماد بیش از حد به تواناییهای نظامی خود، احساس میکرد که باید پیش از آنکه روسیه به یک قدرت با دوام مانند بریتانیا بدل شود، به آن حمله کند و موجب تضعیف آن شود. بلتمن نیز مانند واقعگرایان در روابط بینالمللی، باور دارد که دولتها برای دستیابی به منافع خود، دست به هر کاری میزنند و اگر جنگ منافع آن ها را تامین کند، آن را بر صلح ترجیح میدهند. به همین دلیل، گاهی قدرتهای صلحطلب دموکراتیک نیز وقتی منافع خود را در جنگ ببیند، از آغاز کردن آن پرهیز نمیکنند. چنانچه، ایالات متحده در قرن گذشته بارها جنگ را بر دیپلماسی و صلح ترجیح داده است.
به باور بلتمن، در امر جنگ و صلح، هیچ رهبر خوب یا بدی وجود ندارد؛ تنها رهبران مهارپذیر و رهبران مهارناپذیر وجود دارند. با این حال، نویسنده میگوید که دولتهایی که به مردم پاسخگو باشند و نهادها و جناحهای قدرتمندی مانند پارلمانها و احزاب در برابرشان باشد، بیش از دولتهای اقتدارگرا، از راهانداختن جنگ پرهیز میکنند.کتاب «چرا میجنگیم؟ ریشههای جنگ و راههای رسیدن به صلح» نوشته کریستوفر بلتمن توسط انتشارات وایکینگ در۴۰۰ صفحه در سال ۲۰۲۲ روانه بازار کتاب شده است.