یکی از نارساییهای برخی سیاسیون ارشد کشوری و حتی نمایندگان و رسانههای اصولگرا این است که تحلیلهایی ارائه میکنند که هیچ مبنای عقلانی و مستندِ روایی ندارد بهطوری که در ستون اخبار هم که میآیند توجهی از افکار عمومی را به خود جلب نمیکنند مگر تعجب، حیرت و گاه نیز خشم. روز گذشته نماینده مردم […]
یکی از نارساییهای برخی سیاسیون ارشد کشوری و حتی نمایندگان و رسانههای اصولگرا این است که تحلیلهایی ارائه میکنند که هیچ مبنای عقلانی و مستندِ روایی ندارد بهطوری که در ستون اخبار هم که میآیند توجهی از افکار عمومی را به خود جلب نمیکنند مگر تعجب، حیرت و گاه نیز خشم.
روز گذشته نماینده مردم اراک، کمیجان و خنداب در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری «خانه ملت»، در خصوص ادامهدار بودن مذاکرات احیای برجام بر خلاف ادعای آمریکا و آلمان، گفت: آمریکاییها همیشه رفتار و سیاست دوگانه را دنبال میکنند آنها میخواهند با فشار و تهدید به اهداف و برنامههای خود برسند و اگر این روش جواب ندهد پای میز مذاکره میآیند.
محمد حسن آصفری ادامه داد: آمریکا بیش از هر کشوری نیاز به مذاکره و رابطه با ایران دارد، امروز جمهوری اسلامی ایران جایگاه ویژهای به لحاظ قدرت نرم و سختافزاری دارد و آمریکا برای دنبال کردن سیاستهای خود در بازار خاورمیانه نیاز به نظر جمهوری اسلامی دارد.
وی تاکید کرد: رجزخوانی رسانهای آمریکا در واقع سیاسیکاری و اقدام ژورنالیستی و تبلیغاتی است و میخواهند به ایران تلقین کنند که آن طرفی که به مذاکره نیاز دارد ایران است با این رفتار به دنبال امتیازگیری بیشتر از جمهوری اسلامی در
مذاکرات هستند.
عضو هیات رئیسه کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها در مجلس تاکید کرد: هیچ دلیلی برای اینکه آمریکا نیاز به مذاکرات نداشته باشد وجود ندارد، چرا که او و همپیمانانش در منطقه در حوزه انرژی و امنیت نیازمند کسب نظر ایران هستند تا بر اساس آن بتوانند سیاستهای خود را دنبال کنند.
سخنان این نماینده مجلس که هر کس اندک آشنایی با «روابط بینالملل» داشته باشد، آن را نمیپذیرد بر تحلیل جهتدار استوار است و تحلیلهای این روزهای رییسجمهوری را به خاطر میآورد که تأکید دارد قطار پیشرفت با سرعت در حال حرکت است و اعتراضات اخیر به دلیل این پیشرفتها است که توسط دشمن طراحی شد و از اساس وجود هر نوع زیرساختِ معترضپرور در داخل را انکار میکند.
نکتهای که این نماینده مجلس متوجه آن نیست این است که دستگاه دیپلماسی دولت سیزدهم با تکیه بر چنین تحلیلهایی یکی پس از دیگری فرصتهای گفتوگو با تروئیکای غربی و آمریکا را از دست داده است و احتمالاً باور دارد نیازی به مذاکره به عربستان و مصر و برخی کشورهای منطقه که مشکل دارد هم نیست.
نکته بعدی این است که اگر مدیران ارشد دستگاه دیپلماسی، راه را به خطا بروند، نمایندگان مجلس از نظر قانونی، موظفند تذکر بدهند، استیضاح کنند و مشکلات را به افکار عمومی بگویند، اما شاهد هستیم که نماینده مجلس که چنین تکالیفی دارد، خود بر بینیازی دولت به مذاکره اصرار دارد و چه بسا، وزیر امور خارجه با خود بیندیشد با چنین نمایندگانی، اگر به مسیر مذاکره برود، ممکن است استیضاح شود و با چنین ارزیابیای روشن است که چرا کار مذاکرات پیشروی ندارد.
اگر به چند ماه قبل برویم حتماً به خاطر داریم نمایندگان و مدیرانی با استناد به جنگ اوکراین و قطع گاز روسیه به اروپا، بر وقوع زمستان قریبالوقوع و سرد در اروپا و آمریکا تأکید داشتند و با این استدلال، فرصت مذاکره را از دست دادند اما امروز که کمر زمستان در حال شکسته شدن است، بیش از اروپا و آمریکا، خودمان مشکل گاز داریم و آلودگی هوای کلانشهرها و وجود ذرات بسیار خطرناک گوگرد در آسمان که به دلیل سوزاندن مازوت بیکیفیت در نیروگاهها به دلیل کمبود گاز است، تأییدی است بر این که تحلیلهای روزنامههای اصولگرا، برخی از همین نمایندگان و وزیر نفت تا چه اندازه خطا بوده است.
تبعاتی که ارائه چنین تحلیلهای نادرستی با خود به همراه دارد این است که افکار عمومی را نسبت به منابع رسمی، مدیران دولتی و چهرههای داخل نظام بدبین میکند و آنان را نه در موضوعات سیاسی بینالملل، که درخصوص موضوعات سیاسی داخلی نیز به سمت رسانهها، منابع و تحلیلگران خارج از مرزهای کشور
هدایت میکند.
شاید این حضرات با خود فکر کنند اصرار بر ارائه چنین تحلیلهایی که بر واقعیت منطبق نیست، نوعی «جهاد تبیین» است و باید در جنگ شناختی با دشمنان، از آن بهره جست اما به این فکر نمیکنند که واکنش افکار عمومی پس از اینکه متوجه شوند این تحلیلها، خطا و بیمبنا بود چه خواهد بود ؟
در گذشته های دور نیز «محمود احمدینژاد» ادعا داشت که نظام حاکم بر آمریکا، اجازه نخواهد داد «باراک اوباما» رییسجمهور شود و شکست وی حتمی است یا در جایی دیگر گفته بود «هوگو چاوز» رییسجمهور فقید ونزوئلا، در کنار وی پس از ظهور امام زمان (عج) با غرب خواهد جنگید و بعدها دیدیم که اوباما به کاخ سفید رفت و چاوز هم به سینه قبرستان و پس از آن نیز کسی تحلیلهای وی را جدی نگرفت.
نکته آخر اینکه پیروز شدن در جنگ شناختی، نیاز به قدری هوشمندی دارد آن هم در دوره انفجار اطلاعات، که انحصار این حوزه از دست نماینده و وزیر و رییسجمهور خارج شده و هر کسی حتی با دانش و سواد اندک، میتواند به این اطلاعات دسترسی یابد و خود را به سطحی از تحلیل برساند.