سرویس سیاسی جمله، دو روز پس از حادثه سقوط بالگرد حامل مرحوم آیتالله رییسی و همراهانش در جنگلهای ارسباران، نهادهای مسئول اعلام کردند انتخابات ریاستجمهوری دوره چهاردهم در هشتم تیرماه برگزار خواهد شد و جدول زمانی مربوط به نامنویسی و بقیه فرایند انتخابات نیز تعیین شد و در روز مقرر، اسم نامزدهای نهایی که شش نفر بودند توسط شورای نگهبان به وزارت کشور اعلام شد و از آن روز به بعد، این نامزدها و طرفدارنشان شهر و به شهر و استان به استان رفتند و با برنامههای متعدد تبلیغاتی و همچنین مناظرهها تلاش کردند تا مردم را به مشارکت و رأی به خود
ترغیب کنند.
رسانههای مختلف نیز در همین مسیر گام برداشتند و با متمرکز شدن بر انتخابات در برخی ادوار ریاستجمهوری این حقیقت را برجسته کنند که تحریم کردن یا قهر با صندوق، تقریباً هیچ دستاوردی برای مردم و همچنین برای تعمیر اقتصاد و ترمیم معیشت اقشار فرودست به همراه نداشته است و این یعنی تکرار تحریم انتخابات و قهر با صندوق رأی خطاست.
اگر به سابقه قهر با انتخابات و تحریم صندوق رأی در جمهوری اسلامی رجوع کنیم باید به دو انتخابات ریاستجمهوری ۸۴ و مجلس شورای اسلامی هفتم اشاره کنیم که از سوی برخی جریانات تندور اصلاحطلب مورد بیاعتنایی واقع شد و دولت محمود احمدینژاد و مجلس اصولگرای هفتم از دل آن برآمد هرچند درمجموع، نرخ مشارکت در انتخاباتهای جمهوری اسلامی طی چهار دهه، همواره بالاتر از میانگین جهانی بود تا انتخابات مجلس اسفند ۹۸ که شاهد کاهش بیسابقه نرخ مشارکت بودیم آن هم در شرایطی که میزان تبلیغی که برای تحریم انتخابات مجلس هفتم و ریاستجمهوری نهم صورت گرفت، برای این انتخابات صورت نگرفت.
به باور ما آنچه که طی سه انتخابات اخیر، بر کاهش تمایل مشارکت عمومی اثرگذار بود، مشکلات معیشتی و تحولات منفی اقتصادی بود که برابر همه آمارهای رسمی، از سال ۹۷ به اینسو سفره مردم را هدف گرفت و همچنین موجی از یأس و ناامیدی را در بین قاطبه مردم پدید آورد.
اگر در آغاز دهه هشتاد، تنها برخی از جریانات طبقه متوسط فکری و سیاسیون شناختهشده از جریان اصلاحات، ادعا میکردند که هیزم تنور انتخابات نمیشوند و از مشارکت، شانه خالی میکردند در سه انتخابات اسفند ۹۸، خرداد ۱۴۰۰ و اسفند ۱۴۰۲ این فقر مشارکت تقریباً در بسیاری از شهرهای گروه الف و ب و حتی در برخی مناطق حاشیهای نیز مشهود بود و مردمی که چندان سیاسی فکر نمیکنند نیز در اعتراض به وضعیت گرانی، سنگینی بار زندگی و حس نادیده گرفته شدن توسط دولتمردان مشارکت فعالی در انتخابات نداشتند.
البته به این عامل، همچنین باید نگاه تنگ و تاریک شورای نگهبان در احراز صلاحیتها را نیز افزود که اوج آن را در انتخابات خرداد ۱۴۰۰ شاهد بودیم که حتی بسیاری از دلسوزان اصولگرا نیز بر این تحلیل بودند که فضا بهگونهای آماده شد تا مرحوم سیدابراهیم رییسی، رییس قوه مجریه شود و شد دقیقاً مانند انتخابات مجلس خبرگان اسفندماه گذشته که در حوزه انتخابیه استان خراسان جنوبی که آیتالله رییسی نامزد بود، چهار نامزد رد صلاحیت شدند و رییسی تنها ماند و پس از اینکه این موضوع دستمایه نقد شد، فردی کمترشناخته شده را تعیین کردن تا رقیب رییسجمهور فقید برای مجلس خبرگان رهبری باشد.
البته باید صادقانه بنویسیم که در حوزه اقتصاد و معیشت، مشکلات مردم و همچنین ریشه نارضایتیها همچنان باقی است و این خود از مشارکت کم میکند اما اقدام شورای نگهبان در تأیید صلاحیتها برای انتخابات ۸ تیر زمینه را برای گرم کردن فضای انتخابات و افزایش مشارکت فراهم کرد و در این میان هم دو طیف اصلی اصولگرا، نامزد خود را دارند و هم اصلاحطلبان.
در فرایند تبلیغات انتخاباتی و بهویژه در مناظرهها همچنین به وضوح روشن شد که بین همین افرادی که از فیلتر شورای نگهبان عبور کردند فرق و فاصله بسیار است و هر کدام درصورت انتخاب شدن، میتوانند دولت را به سمت و سویی متمایز ببرند و مجموعه اتفاقات ده روز اخیر و به جریان افتادن حمایت حزبی از «مسعود پزشکیان» از یکسو و حمایت قانونگذاران از «محمدباقر قالیباف» و همچنین حمایت بخشهایی از جبهه انقلاب از «سعید جلیلی» و حرفهای کارشناسانه «مصطفی پورمحمدی»، فضا را روشن کرد و طبقه متوسط فکری را در برابر این پرسش قرار داد که اگر تا امروز بهخاطر توصیه به قهر با صندوق رأی، هیچ نتیجهای نداشته است، برای هشتم تیرماه مردم را به مشارکت فرابخواند شاید تصویر و تصورش از فردای انتخابات با آنچه که امروز فکر میکند،
متفاوت باشد.
- نویسنده : ارسالی از سرویس سیاسی