جمله ـ گروه جامعه: یوسف نوری؛ وزیر آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران است. با این حال مروری بر اظهارات وی در یکسال اخیر نشان می دهد که او شناخت کافی از مفاهیمی نظیر آموزش، پرورش، جمهوریت، اسلام و حتی ایران ندارد. کافی است بسامد واژه ایران را در اظهارات آقای وزیر جستجو کنید تا […]
جمله ـ گروه جامعه: یوسف نوری؛ وزیر آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران است. با این حال مروری بر اظهارات وی در یکسال اخیر نشان
می دهد که او شناخت کافی از مفاهیمی نظیر آموزش، پرورش، جمهوریت، اسلام و حتی
ایران ندارد.
کافی است بسامد واژه ایران را در اظهارات آقای وزیر جستجو کنید تا دریابید این واژه تا چه اندازه در ادبیات ایشان غریب است. از مفاهیمی نظیر جمهوریت و مردمسالاری نیز، کمتر نشانی در دایره لغات آقای نوری دیده می شود و درباره اسلامیت نظام نیز هنوز نمی دانیم مهمترین وزیر فرهنگی و اجتماعی دولت چه خوانشی از اسلام در عصر معاصر دارد، دیدگاهش نسبت به گفتمان اشخاصی چون شهید مطهری چیست و طرحش برای توسعه گفتمان اسلامی و انقلابی از کدام افق قابل تفسیر است.
نمونه بی گفتمانی وزیر آموزش و پرورش را
می توان در گفتگوی زنده دیروزش با والدین
و دانش آموزان از طریق شبکه شاد دید.
نوری در این گفتگو به برخی ابداعات دانش آموزان اشاره و اظهار می کند: استخراج آب از رطوبت هوا، ساخت لامپ جدید با فناوری برتر، کارایی بهتر و مصرف کمتر و ساخت رنگ ضد حریق که برای آتش نشانان قابل استفاده است از جمله ابداعات جالب توجه دانش آموزان بود که در جلسه روز گذشته هیئت دولت نیز به آن اشاره کردم. همینها ما را به قلههای دانایی میرساند.
استفاده نوری از واژه «دانایی» موید این است که او کمترین شناختی از این واژه ندارد. دیگر برای همگان روشن شده است که میان دانش و دانایی تفاوتی جدی وجود دارد.
دانش عموما به حوزه علوم طبیعی و تجربی باز میگردد که آثارش در همان مثال های آقای وزیر درباره دستاوردهای علمی دانش آموزان، قابل مشاهده است. اما دانایی به زیرساختی فکری گفته می شود که حاصل تفکر و تعمق در مفاهیم و ارزش هاست. دانایی بیشتر واژه مورد استفاده در دایره لغات علوم انسانی است و هیچ ملتی با نوآوری فناوری یا برخی اختراعات به قله های دانایی نمی رسد. اگر دانایی در کار نباشد دانش تولید شده حرام خواهد شد.
این دانایی است که می تواند از علم ابزاری مفید بسازد و مانع تولید کارماده های غیراخلاقی شود. مباحثی نظیر اخلاق در علم از دل همین دانایی زاده می شود، وگرنه اگر افسار اخلاق، عُرف یا دموکراسی در کار نباشد علم می تواند بسیار توسنی کند.
آقای نوری وقتی می توانند از رهنمون شدن به قله های دانایی سخن بگویند که تالیفات دانش آموزان در حوزه های نظری به خصوص علوم انسانی را مثال بیاورند.
درحالیکه رشته علوم انسانی هنوز در دبیرستان ها گوشه گیر است و اینگونه روایت می شود که دانش آموزان ضعیف تر به رشته انسانی یا هنرستان ها می روند، نمی توان از فراگیر شدن دانایی سخن گفت. همچنین نمی شود وقتی در مدارس ناآرامی ایجاد می شود یا اعتراضاتی به هردلیلی شکل
می گیرد، معترضان را به روانشناس و دارالتادیب حواله داد اما وقتی نوآوری های در حوزه پژوهشی ارائه می شود آنها را طلایه داران فتح قله های دانایی خطاب کرد.
وضعیت علوم انسانی، یادگیری فن زندگی روزمره، شیوه مواجهه با بحران ها و مسائل و به طور کلی درس زندگی در مدارس ایران بسیار وخیم است و به همین دلیل بخش اعظمی از دانش آموزان اسیر فضای مجازی و بازی های کامپیوتری شده اند و قدرت تحلیل واقعیت را از دست داده اند. با ایجاد دو دسته گی میان دانش آموزان و تقسیم بندی آنها به دانش آموزان انقلابی و فریب خورده راه برای رشد دانایی و بروز ارزش ها هموار نمی شود.
آقای وزیر در همین گفتگو مثل بسیاری دیگر از مسئولان بازهم پای نانوفناوری را به میان کشیده و به رتبه چهارم ایران در جهان از این منظر افتخار می کنند. صدالبته که این موفقیت افتخارآمیز است اما این نیمی از ماجراست و نیم دیگر به عملیاتی شدن و استفاده سودآور از این دانش بازمیگردد.
ایران وقتی می تواند از موفقیت در زمینه نانو سخن بگوید که ظهور و بروز این فناوری در حوزه های مختلف صنعتی، معدنی، کشاورزی، پزشکی و در یک کلام اقتصادی چشمگیر باشد.
مشکل بزرگ این است که دانشمندان ما تمام تلاش خود را می کنند اما سیاستگذاران نتایج این تلاش ها را تنها برای سخنرانی پشت تریبون ها
می خواهند ولی تلاشی برای بهره برداری حداکثری آنها در حوزه عمل نمی کنند، زیرا سیاست های کلان همچنان شعاری است و
نمی تواند راه خود را به سوی تشکیل ایده باز کند.
اگر روابط خارجی ایران بهبود پیدا نکند و راه برای مراودات نرمال علمی باز نشود، چگونه
می توان دستاوردهای بومی را نتایج جهانی سنجید؟ بدون سفرهای پیاپی دانشمندان چگونه می توان آخرین اطلاعات را تبادل کرد و از دل این تبادلات به برنامه ریزی دقیق تری رسید؟
اما یکی از عجیب ترین بخش های این گفتگو آنجاست که وی با اشاره به اینکه؛ نظام آموزش و پرورش ما نیازهای جدی دارد می گوید: «اول آنکه باید دانشآموزان را دریابیم.
وارد عصر جدیدی شدهایم و دانشآموزان ما در معرض فناوریهای جدید قرار گرفتهاند؛ فناوریهایی که رفتارها، ادراکات و تواناییهای شناختی آنها را تغییر میدهد. برای اینکه بتوانیم دانشآموزان را خوب هدایت کنیم باید ببینیم نیازهای حال و آینده آنها چیست، نه اینکه بخواهیم بر اساس روشهای قدیمی دانشآموزان آینده را تربیت کنیم.»
آقای وزیر درحالی از درک دانش آموزان و اهمیت فضای مجازی می گوید که بارها این فضا را برای آنها مخاطره آمیز دانسته است. اصولا حاکمیت فضای مجازی را بیشتر یک خطر می بیند تا فرصت و نهایت تلاش خود را برای کنترل آن به خرج می دهد. محدودیت آزادی ها در این فضا که در فیلترینگ تضاهر می یابد با این بهانه توجیه می شود که در همه جهان برای فضای مجازی محدودیت هایی وجود دارد و کشورهای دیگر مثل ایران دشمن ندارند، بنابراین نگرانی شان کمتر است اما دشمنان متعدد ایران این حوزه را به عنوان راه نفوذ به فرهنگ ایرانی و اسلامی و تغییر آن می بینند.
منظور آقای وزیر از ضرورت هدایت این است که باید تلاش کنیم دانش آموزان همانطور که ما
می خواهیم فکر کنند و عجیب تر آنکه در ادامه تاکید می کنند باید از روش های قدیمی برای تربیت دانش آموزان دست بکشیم.
این ادعا در حالی مطرح می شود که خود آقای نوری صاحب یکی از قدیمی ترین تفکرات در حوزه آموزش و پرورش است و کسی که از فرستادن دانش آموزان به کانون های اصلاح و تربیت حمایت می کند نمی تواند از روش های نوین آموزشی سخن بگوید.
متاسفانه مشکلات اقتصادی و امنیتی اخیر موجب شده است که توجهات از وزارتخانه های مهمی نظیر آموزش و پرورش و فرهنگ و ارشاد اسلامی منحرف شود. نهادهایی که نتایج تصمیمات نادرستشان یا فهم ناکافی آنها از موقعیت ها در آینده خود را نشان می دهد.
به نظر می رسد اگر واکاوی و نظارت دقیقی در کار بود، آقای نوری هم باید مثل فاطمی امین وزیر صمت تابحال دو کارت زرد می گرفت. اما هیچ کس از او نمی پرسد نسخه اش برای تبیین واقعی مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در مدارس چیست و چرا باید مدیریت غلط و روزمره کار را به جایی برساند که نیروهای امنیتی ناچار شوند برای کنترل نتایج این مدیریت نادرست به
میدان بیایند. هیچ کس از آقای نوری نمی پرسد در آموزش و پرورش چه خبر است که فرزندان این کشور در مدرسه و خانه دو شخصیت متفاوت دارند. شاید دلیل آنکه کسی چیزی از آقای نوری نمی پرسد این باشد که اساسا او گفتمانی ندارد که بتوان افعالش را با آن سنجید.