دوران دانشجویی استاد «اقتصادِخُرد» ما فرمول ها را کاربردی آموزش می داد تا فقط با یک مشت عدد مواجهه نباشیم. چند جمله معروف برای تعریف اقتصاد داشت و از همه بیشتر این یکی: «اقتصاد یعنی مخارج به اندازه و گاه بیش از درآمد اهمیت دارد.» گروه زندگی؛ نعیمه جاویدی: چند سال است نرخ تورم افزایش […]
دوران دانشجویی استاد «اقتصادِخُرد» ما فرمول ها را کاربردی آموزش می داد تا فقط با یک مشت عدد مواجهه نباشیم. چند جمله معروف برای تعریف اقتصاد داشت و از همه بیشتر این یکی: «اقتصاد یعنی مخارج به اندازه و گاه بیش از درآمد اهمیت دارد.»
گروه زندگی؛ نعیمه جاویدی: چند سال است نرخ تورم افزایش پیدا کرده و مخارج چنان بالا رفته که خواه ناخواه باید سبدکالایی و خرید خانواده را دقیق تنظیم کنیم تا ضرر نکنیم، مقروض نشویم و اگر ممکن بود حتی شده مقداری اندک اما حتماً پس انداز داشته باشیم. معمولاً در ذهن بیشتر ما اینطور جاافتاده که درآمد نقش تعیین کننده در رفاه دارد، درست است اما لزوماً کامل و کافی نیست.
بیشتر توضیح می دهیم؛ کارشناسان اقتصاد نقش مخارج را در مدیریت اقتصادی به همان اندازه مهم می دانند که درآمد را. اینکه هر فرد بنابه میزان درآمد خود بتواند مخارجش را مدیریت کند، مقروض نشود و پولی پس انداز کند، امتیاز اصلاً کم و کوچکی نیست. در رشته مطالبی این مهارت ها را با هم خواهیم آموخت اما «تجربه های شخصی» شروع خوبی برای «مدیریت هزینه» خانوار به خصوص در این روزهاست که در گپ و گفت با افراد به خصوص بانوان موفق در مدیریت اقتصاد خانواده می توان به آن رسید.
کیفیت خوب و نگه داری درست
«حسنا محبی» ۳۵ ساله است، بانوی دهه شصتی و مادر دو فرزند دوقلو. محبی می گوید که با استفاده از یک قانون ساده توانسته از مخارج نادرست جلوگیری کند و پس انداز مناسبی هم داشته اند. اما شیوه اش چیست؟ او آن را به اشتراک می گذارد: «خرید اقلام با کیفیت پایین را ممنوع و خریدهای «خُرد» را به شدت کنترل می کنم.» باید در این باره توضیحات بیشتری بدهد تا ماجرا بهتر روشن شود: «خوشبختانه مستاجر نیستیم، بچه ها هم ۹ ساله هستند. با کمک هم توانسته ایم با ۶ میلیون تومان حقوق همسرم مخارج زندگی را تا حدی مدیریت کنیم. موقع خرید خیلی دقت می کنم لوازم پرکاربرد را در حد استطاعت مالی باکیفیت انتخاب کنیم برای مثال یک کیف دوشی و دستی خوب می خرم به جای چندتا و از همان مادامی که سالم است استفاده می کنم، دخترها هم همین طور. سه سال قبل پوتین های خوبی خریدیم که در نگه داری آن ها هم دقت کرده ایم و هنوز خوب و سالم هستند. مدلشان طوری است که همیشه مد می مانند. اگر نمونه بی کیفیت می خریدیم باید هر سال پوتین می خریدیم که نه ممکن بود نه برای محیط زیست، خوب.»
مناعت طبع خریدنی نیست
درباره مدیریت خریدهای خرد هم می گوید: «بچه ها موقع خرید تنقلات دو حق انتخاب دارند. ژله، کیک و انواع بیسکوئیت و کوکی را خودم در خانه تهیه می کنیم به شدت به صرفه و سالم تر است. اصلاً شما فکر کنید اوضاع مالی خوب باشد، اینکه بچه ها هروقت بروند مغازه انواع خوراکی را بردارند و مصرف کنند نه برای تربیت آن ها خوب است نه سلامتی شان. بالاخره فردای روزگار باید خانه و زندگی خودشان را اداره کنند باید از حالا تمرین کنند و یاد بگیرند یا نه؟ عزت نفس و مناعت طبع با پول به دست نمی آید.»
استاندارد خودت را داشته باش
«صبا سروری» هم دانشجوی متاهل است و یک فوت مهم کوزه گری برای کنترل مخارج خانه دارد. او می گوید که هیچ وقت بنابه معیار و استانداردهای دیگران به خصوص فروشنده ها خرید نکرده و همیشه نیازها و استانداردهای خودش و خانواده را ترجیحح داده است. فرمول اقتصادی اش را اینچنین توضیح می دهد : «مغازه دار یک سری جنس برای فروش آورده و می خواهد بفروشد. قرار نیست عینک بدبینی بزنیم و آن ها را قضاوت کنیم. باید اما خودمان برای خرید برنامه ریزی داشته باشیم و اگر لازم شد درباره کیفیت کالا یا ضمانت خرید و مواردی مثل این راهنمایی بگیریم نه اینکه برای خرید فلان قلم کالا برویم توی مغازه و انقدر سردرگم باشیم که فروشنده تشویقمان کند برای خرید. به خصوص با گفتن جمله هایی مثل این: این پرفروش ترین کار ما بوده/ از این برای خانه خودمان هم برده ام/این کالا را با همین کیفیت و قیمت نمی توانی جای دیگری پیدا کنی/امروز نخری از دستت رفته و… من نمی گویم خرید نکنیم، یا بدبین باشیم به راهنمایی فروشندگان بنده خدا، نه! می گویم از هر مغازه کالایی بخریم که واقعاً احتیاج و صلاحدید خودمان است.»
تو مقروض می شوی نه دیگران
سروری حرف هایش را کامل می کند و می گوید: «ببین کدام کالا در خانه شما بیشتر تاب می آورد، مورد پسند خانواده قرار می گیرد و نیازهایتان را بهتر برآورده می کند، همان را بخر. اگر دو سایز آبکش برای ازدواج و جهیزیه ات لازم داری فقط همان را بردار، اینکه مردم چه می گویند، بد است سرویس ناقص باشد یا… اصلاً به این حرف ها اهمیت نده! وقتی زیر بار قرض باشی نه آن دیگران نه آن فروشنده نمی توانند کمکت کنند. استاندارد و شیوه خودت را داشته باش. طوری خرید کن که واقعاً نیاز داری، مقروض نمی شوی و به زحمت نمی افتی. خواهید دید پولتان برکت پیدا می کند و صرف ضرورت ها خواهد شد.»
قرینه بازی را فراموش کن!
«خدیجه قره داغی» هم بانوی میانسالی با تجربه است که دو دخترش را راهی خانه بخت کرده و می گوید: «دورِ قرینه، دست، سِت و یک برند خریدن را خط قرمز پررنگ بکشید اگر به آرامش خودتان و خودکفایی اقتصادی خانواده اعتقاد دارید.» قره داغی صریح صحبت می کند و می گوید که همه این حرف ها را به دو دخترش هم گفته و نگذاشته همسرش با اینکه وضع مالی خوبی داشته اند برای جهیزیه دخترانشان بریز و بپاش کند: «در خانه ما یک دانه برنج هم دورریخته نمی شود. من کشاورززاده هستم و خوب می دانم زندگی مان با چه زحمت و یک قران گذاشتن روی یک قران به اینجا رسیده است. در خانه ما یک سینی مخصوص مهمان داریم، یکی دم دستی و یکی هم برای کارهای آشپزخانه. گلدان یکی داریم. هیچ وقت دنبال ست کردن، جمع کردن قرینه لوازم خانه نبودم.»
عیب کدام است و بد کدام؟!
اعتراف می کند که آدم موقع خرید وسوسه می شود: «برعکس من خواهرم از هر مدل تابلو، گلدان و… دو تا یک شکل دارد. همیشه به او می گویم که قرار است با این لوازم زندگی کنیم نه اینکه انباردار شویم. موقع خرید خودم هم بارها وسوسه شده ام از فلان مدل لیوان دو، سه دست بردارم اما سریع خودم را کنترل می کنم. چه کسی گفته وقتی سفره برای مهمان پهن می کنم همه دیس ها، ظروف یک شکل نباشد، عیب است؟ عیب این است که به مهمان سرزده اخم کنم، انقدر خودم را با این کارها خسته کنم که جانِ خوشامدگویی نداشته باشم و مهمان معذب شود. بد آن است که من فلان سرویس بلور برند میلیونی را داشته باشم اما هنوز دندانم خراب باشد، آزمایشم را ندهم یا نتوانم یک کیلو میوه بخرم و توی یک ظرف ساده به بچه هایم تعارف کنم. چه کسی گفته اگر مانتوی قرمز می خرم باید کیفم هم حتماً قرمز باشد؟ عیب این است که لباسم کثیف باشد. چه کسی گفته مهمانی حتماً باید پلو و چلو باشد، عیب این است که انقدر تجملات و گرفتاری زیاد شد که سال تا سال در خانه هم را باز نمی کنیم.»
تدابیری برای ایام مستاجری
«ساناز سیدی» هم بانوی ۲۸ ساله ای است که مستاجر هستند و فرمول خودش را برای کنترل مخارج زندگی دارد و می گوید: «در این ۶ سال، ۳ بار جابجایی و اسباب کشی داشتیم. هزینه باربری چندانی نمی دهیم چون لوازم زندگی ما کاملاً به اندازه، سبک و مقاوم انتخاب شده است. بالاخره در هر جابجایی و البته گذر زمان وسایل دچار استهلاک می شوند هرچقدر تعداد لوازم بیشتر باشد، دقت برای بسته بندی کمتر و خستگی بیشتر می شود. لوازم بزرگ زندگی ما همان لوازم برقی رایج در همه خانه هاست. بوفه ندارم. میزهای عسلی تاشو هستند. به جای یک یا دو فرش بزرگ، سه تکه فرش ۶ متری انتخاب کرده ام که نگه داری، نظافت و جابجایی به مراتب آسانی دارند. بنابراین هزینه های نگه داری، شستشو و جابجایی به شدت پایین آمده برای مثال تمام این سال ها فقط یک بار هزینه قالیشویی پرداخته ایم.»
یک رسم قشنگ اقوام ما
او درباره سبک زندگی اش بیشتر توضیح می دهد: «من یک کت گرم، یک پالتو و یک بارانی دارم که ۴ سال است استفاده می کنم. هرسال یک مانتو مجلسی اسپرت می خرم مانتو سال قبل تبدیل می شود به مانتوی دم دستی سال بعد چون به اندازه کافی پوشیده، شیک و در عین حال راحت است. به طور کلی طوری خرید می کنم که بتوانم بیشترین استفاده را ببرم. هر وعده طوری آشپزی می کنم که غذایی اضافه نماند که هدر برود. هیچ وقت لوازم دکوری بی کاربرد نخریده ام، کلاً یک قانون مهم دارم که چیزی که به کارنیاید را نباید خرید. این ها ترفندهای من برای کاهش هزینه و افزایش پس انداز است. در مهمانی ها رسم خوب فامیلی داریم که فقط یک نوع میوه می خریم. اگر کسی نتواند به مهمانی بیاید حتما یک روز یا دست چند ساعت جلوتر خبر می دهد تا میزبان کمتر تدارک ببیند.» دلش می خواهد حتماً این جملات را بگویید: «شاید هنوز قسمت نشده خانه بخریم اما همین که مقروض کسی نیستیم خدا را شکر! مسئولان اگر فکری برای ثبات قیمت بکنند بالاخره مردم هم می توانند بهتر زندگی و برنامه ریزی کنند.»
قدر پول را بهتر فهمیدم
«م. حشمتی» هم بانوی شاغلی است که به گفته خودش زندگی خوبی که امروز دارند را از صفر به اینجا رسانده است و می گوید: «بعد از ازدواج اوضاع خوب پیش می رفت تا اینکه همسرم سرمایه اش را در یک کار تولیدی سرمایه گذاری کرد، متاسفانه مهارت چندانی نداشت و بعد از مدتی سرمایه اش از بین رفت چون حسابی ضرر کردند و مقروض هم شدند. روحیه اش به شدت بهم ریخت طوری که حدود یکسال افسردگی گرفت و گوشه گیر شد. خوشبختانه من شاغل بودم، قلاب بافی حرفه ای هم بلد بودم و مربی گری شنا هم داشتم خلاصه اینکه از این راه ها درآمد داشتم و خرج خانه تامین می شد، درآمد همسرم هم کامل برای قرض ها می رفت. قبل از این اتفاق به شدت اهل خرج کردن بودم. این اتفاق هر بدی ای که داشت، یک خوبی هم داشت. اینکه اهل حساب-کتاب شدم و پول را حساب شده خرج و پس انداز می کنم.»
این پختگی را مدیون آن اتفاقیم
حشمتی می گوید: «ما که نصف سال غذا از بیرون می گرفتیم حالا حتی موادغذایی را هم طبق برنامه یک ماهه آشپزی می خریم. لوازم پرکاربرد را تعداد می خریم تا هربار ناچار نباشیم وقت و هزینه بیشتر بگذاریم. موقع خرید برنج، چای و بعضی موادغذایی اول کمی نمونه می خریم اگر کیفیت موردنیاز را داشت بیشتر خرید می کنیم. آب، برق و گاز را حساب شده، استفاده می کنیم. برای مثال آب شستشوی سبزی برای آبیاری گلدان ها استفاده می شود و… لوازم مازاد بدون استفاده را فروخته ایم و لوازمی که نداریم را خریده ایم. ماشین ظرفشویی و زودپز جهیزیه ام را استفاده نکرده بودم، فروختیم و یک لب تاپ برای همسرم خریدیم. هر روز بعد از برگشتن از کار، سفارش های گرافیک یا تدوین انجام می دهد.»
درست خرج کردن هنر است
این بانوی جوان که حالا نگاهش به زندگی تغییر کرده، می گوید: «شکرخدا هم مقروض نماندیم هم اینکه خانه مان را پیش خرید کردیم. البته بزرگترها هم خیلی کمک کمک کردند به این نیت که ما هم بچه دار شویم. خانه نقلی است و هنوز قسط هایش را می دهیم اما می خواهم بگویم اگر آن اتفاق نمی افتاد شاید ما پختگی امروز را پیدا نمی کردیم و این خانه هم نبود. درست خرج کردن واقعاً هنر کمی نیست.»