چه کسی باید پاسخگو باشد ؟
چه کسی باید پاسخگو باشد ؟

بررسی مسائل حوزه علوم انسانی و جامعه‌شناسی، در ذات و ماهیت خود پیچیده و دشواریاب است بیشتر به این دلیل که این مسائل، «کثیرالسبب» هستند و بیش از یک عامل در بروز و ظهور آن موثر است و موضوعاتی چون خودکشی و مهاجرت مغزها که به اشتباه از آن با عنوان فرار مغزها یاد می‌شود […]

بررسی مسائل حوزه علوم انسانی و جامعه‌شناسی، در ذات و ماهیت خود پیچیده و دشواریاب است بیشتر به این دلیل که این مسائل، «کثیرالسبب» هستند و بیش از یک عامل در بروز و ظهور آن موثر است و موضوعاتی چون خودکشی و مهاجرت مغزها که به اشتباه از آن با عنوان فرار مغزها یاد می‌شود از آن جمله هستند.

اگر ما نگاه ژرف به موضوعات علوم انسانی و موضوعات اجتماعی نداشته باشیم، ممکن است فردی را که اقدام به خودکشی کرد، مقصر و خطاکار بدانیم در حالی‌که در ارزیابی‌های جامعه‌شناختی، وی آخرین فرد از حلقه مقصران یا مسببان است و شاید حتی بتوان گفت کم‌خطاترین. درحوزه «مهاجرت نخبگان» نیز به باور ما کمترین گناه و خطا متوجه این سرمایه‌های ارزشمند انسانی است که وطن خود را ترک می‌کنند و به سرزمین‌های دوردست می‌روند تا طرحی نو بریزند و آرزوهای خود را دنبال کنند.
جای تأسف است که مدیران ارشد دولتی، سیاست‌سازان مجلسی و حتی برخی فعالان اجتماعی و برنامه‌سازان تلویزیون در همه این سال‌ها که بهترین افراد و جوانان نخبه کشور را ترک می‌کردند، به آنان اتهام وطن‌فروشی می‌زدند و تنها آنان را مقصر و مخطی می‌دانستند. برخی از مجریان تلویزیون هم در پاسخ به اعتراض منطقی و گاه کارشناسی، به چشم دوربین نگاه کردند و گفتند همینه که هست، خواستید بمانید و خواستید بروید!
بنیان چنین نگرش‌های سطحی بر «خودمحوری» استوار است و صاحبان چنین نگاهی، اساساً نظر مخالف را برنمی‎‌تابد و تلاش دارند یک نسخه در همه امور برای یک جامعه متکثر بپیچند و همین موجبات مهاجرت مغزها را فراهم می‌کند و ادامه این فرایند، آسیب‌های جدی بر پیکره جامعه می‌زند. روز گذشته در یکی از روزنامه‌های کشور خبر از مهاجرت نخبگان دانش‌آموزی از کشور داد.
روزنامه رسالت نوشت: شواهد و مستندات روشنگر آن است که مهاجرت نخبگان به خارج از کشور افزایش یافته و شکارچیان مغزها، تاکنون برگزیدگان کنکورهای سراسری و المپیادهای علمی بسیاری را از کشور برده اند و در هواپیما و روی آسمان دعوتنامه دانشگاه‌های معتبر دنیا را به دست اشخاص رسانده‌اند.حقیقت این است که این پدیده به مقطع دانش‌آموزی نیز سرایت کرده و سال‌هاست زمزمه‌هایش به گوش می‌رسد که دانش‌آموزان تیزهوش و استعدادهای برتر برای ادامه تحصیل، جلای وطن می‌کنند.در همه این سال‌ها مدیران رسمی، صاحب‌نظران و افرادی که باید دل این موضوع را می‌شکافتند و عواملی که موجب افزایش مهاجرت نخبگان شد را شناسایی و مرتفع می‌ساختند، خود نخبگان را مقصر گرفتند و نتیجه تشدید این مهاجرت‌ها شد. در نتیجه همین رفتار، در این سال‌ها مهاجرت نخبگان نه تنها معکوس نشده، بلکه ابعاد تازه‌ای پیدا کرده و آن هم اشاعه این پدیده به مقطع دانش‌آموزی است که سبب گسترش دایره خروج استعدادهای برتر ایرانی به خارج از کشور شده و چنانچه این روند ادامه یابد، جدا از هدر رفت هزینه‌هایی که طی سال‌های تحصیل برای آموزش و تربیت این افراد صرف شده است، می‌تواند ظرف چند سال آینده کشور را با بحران کمبود نیروی انسانی متخصص و ماهر به‌عنوان یکی از اساسی‌ترین شاخص‌های توسعه‌یافتگی مواجه کند.براساس آخرین آمارهای رصدخانه مهاجرت ایران، ۳۷ درصد از دارندگان مدال در المپیادهای دانش‌آموزی، ۲۵ درصد از مشمولان بنیاد نخبگان و ۱۵ درصد از رتبه‌های زیر هزار کنکور سراسری مقیم کشورهای دیگر هستند.طی روزهای اخیر، اقدام یک مؤسسه فرهنگی ترکیه با برگزاری آزمونی در تهران برای دانش‌آموزان ایرانی، بار دیگر موضوع مهاجرت را به سرخط خبرها آورد.خبرگزاری آناتولی ترکیه در این باره گزارش داد: دانش‌آموزان ایرانی که خواستار تحصیل در مقطع دبیرستان هستند، در آزمون گزینش دانش‌آموزان خارجی که توسط بنیاد معارف و وزارت آموزش ‌و پرورش ترکیه در چارچوب بورسیه‌های بین‌المللی دانش‌آموزی در تهران برگزار شد، شرکت کردند و در ادامه نوشت این آزمون به دو صورت کتبی و شفاهی در شعبه ایران مؤسسه یونس امره برگزار شده است. بر اساس این گزارش، اغلب شرکت کنندگان، دانش‌آموزان مناطق محروم و دورافتاده بوده اند و برخی اخبار حکایت از آن دارد که این آزمون گویا بدون اطلاع و مجوز ایران برگزار شده است.فرار مغزها یا مهاجرت به امری متداول تبدیل شده است و اغلب کشورها با پدیده مهاجرت نیروی انسانی به خارج یا ورود به داخل کشور خود مواجه‌اند، اما در کشور ما نخبگان دانشگاهی و یا استعدادهای برتر در سطح آموزش متوسطه، با هدف پذیرش در معتبرترین مراکز علمی جهان مهاجرت کرده و مقصد اصلی آن‌ها ارائه خدمات به کشورهای خارجی است. اغلب آنان به علت بیکاری و مشکلات اقتصادی و فقدان سیاست‌های مناسب جهت اشتغال پذیری فارغ التحصیلان جلای وطن می‌کنند و دانش‌آموزان هم که عاقبت نخبگان و فارغ‌التحصیلان دانشگاهی را به چشم دیده‌اند، رفتن را به ماندن ترجیح می‌دهند و مدیران دولتی باید نقص‌های موجود را شناسایی و مرتفع سازند تا این موج مهاجرت که گستره آن تا دانش‌آموزان کشیده شد جمع شود.