کرونا به ایران و ایرانیان کمک کرد
کرونا به ایران و ایرانیان کمک کرد

    نیلوفر منصوری / دبیر گروه اجتماعی – سیزدهمین روز فروردین ۹۹؛ شاید برای ایرانیان، متفاوت ترین سیزده بدر در تمام عمرشان بوده است. آسمانی آبی با لکه های سفید و پنبه ای ابر، و هوایی مملو از اکسیژه خالص؛ کمتر کسی را می توانست خانه نشین کند. ماندن در خانه آ« هم در […]

 

 

نیلوفر منصوری /
دبیر گروه اجتماعی –
سیزدهمین روز فروردین ۹۹؛ شاید برای ایرانیان، متفاوت ترین سیزده بدر در تمام عمرشان بوده است. آسمانی آبی با لکه های سفید و پنبه ای ابر، و هوایی مملو از اکسیژه خالص؛ کمتر کسی را می توانست خانه نشین کند. ماندن در خانه آ« هم در چنین آب و هوایی برای هیچ ایرانی ای راحت و آسان نبود. اما زمانی که پای سلامتی و حفظ جان در میان است، به سختی هم که شده با شرایط مدارا می کنند. در اواخر سال گذشته و از آغاز ابتدایی ترین روزهای سال جدید؛ اپیدمی کرونا که به پاندمی تبدیل شده است؛ ماندن در خانه را بر همه تحمیل کرده است. اما علاوه بر سلامت انسان؛ بیشترین چیزی که سلامت را تداعی می کند؛ نفس گیری و استراحت محیط زیست است که سالیان سال آن را به خود ندیده بود. این روزها زمین، خستگی هایش را به در می کند و نفسی تازه می کند.

یکی از آئین های زیبای ایرانی، در نوروز تجلی پیدا می کند، تا شروعش را به پایانی دلنشین ختم کند. حسن ختام نوروز، سیزده بدر است، روزی که به نام طبیعت گره خورده است. کمتر کسی پیدا می شود که از مدتها قبل برای این روز برنامه ریزی نکرده باشد؛ حتی ماه ها قبل، تا در کنار دوستان و خانواده بهترین روز را در سفری یک روزه، با انواع و اقسام خوراکی ها و افراد و بازی ها سپری کند. صورت‌های آفتاب‌سوخته و پاهای خسته کودکان و حتی بزرگ‌ترهایی که تمام روز مشغول تاب‌بازی، هفت‌سنگ و لی‌لی بودند خاطره جمعی مشترک همه ایرانی‌ها در روز طبیعت است، اما این خستگی با وجود رسیدن به غروب سیزده بدر و استرس نیمه‌کاره ماندن پیک و تکالیف نوروزی خاطره شیرینی در بهار هر سال برای ما ساخته است.
هرچند متاسفانه بعد از پایان این روز، طبیعت به مانند میدان جنگ می‌شد از هر گوشه و کنار آن تلی از زباله، غذاهای اضافه مانده، شاخه شکسته درختان، بوته‌های سوخته و سبزه‌های سفره هفت سین به چشم می خورد.

کرونا به یاری طبیعت آمد
اما امسال این سنت حال و هوای دیگری داشت، و سیزدهم فروردین امسال (سیزده بدر) به خلاف سال های گذشته سپری شد. به دلیل پاندومی کرونا این سنت ایرانی و اساطیری در خانه و خانواده گذشت. همگی برخلاف رسوم و سنت های ایران اساطیری عمل کرده و برای داشتن روزهای خوش همراه با سلامتی در سال های آینده کنار خانواده، نکات بهداشتی را به دقت رعایت کرده و به قطع انتقال بیولوژیکی ویروس کرونا کمک کردند و از حضور در طبیعت خودداری کردند و در امن ترین نقطهِ حال حاضر یعنی خانه خود گذراندند.
به گفته احسان محمدی؛ طبیعت امسال از دست بسیاری از ما نفس راحتی می‌کشد. ویروس کرونا باعث شد از سنت قدیمی «سیزده به در» استقبال نشود، گرچه قابل حدس است باز عده‌ای با سرسختی قرنطینه را می‌شکنند و بساط جوجه‌کباب به راه می‌اندازند.
این فعال محیط زیست ادامه می دهد: در چندسال اخیر یکی از منتقدان برگزاری این سنت به شکل موجود بودم و عمیقاً امیدوارم سال دیگر نه به دلیل کرونا که برای احترام به طبیعت، روز طبیعت را به سوگواری آن تبدیل نکنیم. مخالف شادی مردم نیستم. اتفاقاً در جامعه‌ای مملو از رنگ‌های تیره، پر از بخش‌نامه‌های توام با اخم و تخم، مدیرانی که دکترای اشک‌آوری دارند اما برای لبخند ساختن سیکل هم ندارند. شادمانی، تفریح و لذت حق ماست اما …
به گفته وی، سیزده به دری که این سالها برگزار می‌شود معمولاً آمیزه‌ای از تصاویر آتش افروختن و سوختن گُله‌گُله زمین و لکه‌دار کردن طبیعت؛ شکستن شاخه درختان؛ پهن کردن بساط روی چمن‌هایی که برای کاشت و نگهداشت آنها زحمت کشیده شده؛ خراب شدن گُل‌کاری‌ها؛ ترافیک و هدر دادن بنزین؛ ریختن زباله در همه جا؛ صف طویل توالت‌های خراب و متعفن؛ شستن ظرف‌ها با مواد شوینده و جاری شدن آن فاضلاب پای درختان؛ بساط قلیان؛ پرتاب شدن توپ والیبال وسط دیگ آش!؛ پرتاب سبزه‌های عید روی جاده و کنار خیابان و آبراهه‌ها؛ بچه‌های رها شده‌ای که چوب توی هر سوراخی می کنند و … است.

تفاوت از کجا تا کجا؟
آنچه امروز به عنوان مراسم سیزده به در انجام می‌شود سرسوزنی شباهت به مراسمی ندارند که نیاکان ما انجام می‌دادند. لباس رنگین می‌پوشیدند، می‌رقصیدند، سبزه‌ها را از خانه می‌آوردند و در طبیعت می‌کاشتند، حرمت آب را نگه می‌داشتند، برای ستایش طبیعت و دعای باران از خانه بیرون می‌رفتند و …
سیزده به در روز دوستی با طبیعت نیست، روز یورش به طبیعت است! به تجربه سالها کار محیط زیستی بعد از هر سیزده‌به در دیده‌ام که چند درخت شکسته، چند تن زباله رها شده، چند لانه پرنده خراب شده، چند جانور دست و پوزه‌شان توی قوطی کنسرو زخمی شده، چند جا آتش‌سوزی شده و … کجای این مراسم با آیین نیاکان ما هم‌خونی دارد؟
اگر سازمان محیط‌زیست، سازمان جنگل‌ها، نیروی انتظامی، هلال احمر، اورژانس، پلیس راه، شهرداری و … هر سال در خروجی شهرها به مردمی که می‌روند سیزده‌به‌در را جشن بگیرند جوجه کباب آماده بدهد هزینه‌اش به مراتب کمتر از خسارتی است که شیفتگان برپا کردن منقل و آتش‌افروزان به طبیعت وارد می‌کنند.
حساب آنها که نه تنها به طبیعت صدمه نمی‌زنند بلکه زباله دیگران را جمع می‌کنند، زغال نیمه افروخته‌شان را خاموش می‌کنند، به بچه‌هایشان احترام به طبیعت و سنت‌های ارزشمند باستانی را آموزش می‌دهند و … جداست. آنها فرزندان واقعی ایران هستند اما چرا نمی‌خواهیم باور کنیم که مثل چهارشنبه‌سوزی، سیزده به در را هم از یک جشن شیرین به یک تجربه تلخ تبدیل کرده‌ایم؟
شما می‌توانید مخالف باشید اما این «سبک» برگزاری سیزده به خسارت به ایران است.‌ از هر جشن و مراسمی که این‌طور به سرزمینم صدمه وارد کند گریزانم. به این کشور کمک کنیم. ایران شایسته روزگار بهتری است و ما هم مردمی هستیم که محتاج آموختنیم. محتاج بهتر شدن. با انکار اشتباهات آشکار و مقاومت در مقابل پذیرش خطاهای فرهنگی‌مان فقط به بیراهه می‌رویم. به بیراهه….