اگر «کلیدر» را خوانده باشید و با آن ده جلد زندگی کرده باشید یا اگر با «جای خالی سلوچ» فقر را حس کرده باشید یا با «نون نوشتن» با زندگی یک نویسنده آشنا شده باشید، حتما شما هم این نظر را دارید که محمود دولت آبادی بیشک از تاثیرگذارترین نویسندگان معاصر است که […]
اگر «کلیدر» را خوانده باشید و با آن ده جلد زندگی کرده باشید یا اگر با «جای خالی سلوچ» فقر را حس کرده باشید یا با «نون نوشتن» با زندگی یک نویسنده آشنا شده باشید، حتما شما هم این نظر را دارید که محمود دولت آبادی بیشک از تاثیرگذارترین نویسندگان معاصر است که ادبیات کشورمان با آثار او پربارتر شده و قلم دلنشینش با خلق آثاری چون «کلیدر»، «جای خالی سلوچ» و… برای همیشه در ذهن ما ثبت شده است.
دولتآبادی نویسنده رمان مشهور کلیدر از آغاز مشاغل مختلفی را تجربه کرد؛ کار روی زمین، چوپانی، پادویی کفاشی، صاف کردن میخهای کج و بعد به عنوان وردست پدر و برادر به عنوان دنده پیچ کارگاه تخت گیوهکشی، دوچرخه سازی، سلمانی و…. بعدها تمام مشاغلی که او در دوران نوجوانی و جوانی خود تجربه کرد، در آثارش نمود یافت.
سبک شناسی
سبک غالب نوشتههای دولتآبادی رئالیسم است؛ یعنی بیان تمام و کمال واقعیت یک ماجرا، توصیف یک شخص یا یک مکان. او با استفاده از این سبک، داستانهایش را بهزیبایی روایت میکند؛ تاجاییکه در قسمتهایی از کتاب مخاطب حس میکند یک فیلم در مقابل او در حال نمایش است. توصیفهای او از ظاهر شخصیتها بهقدری با جزئیات و دقیق است که گویی این شخصیت را قبلا در جایی دیدهایم. نثر دولتآبادی زنده است، جان دارد و در سریعترین زمان حسش را به مخاطبش منتقل میکند. او میگوید زبان نوشتههایش را از بیهقی وام گرفته، و این را در سادگی و دلنشینی قلم او میتوان دید. او همچنین در آثارش از زبان و گویشهای محلی نیز استفاده میکند که به دلنشینی و زیبایی متن او میافزاید.
نقش روستا در آثار دولتآبادی
دولتآبادی که کودکیاش را در روستا سپری کرده، بهخوبی توانسته از تجربیات و دیدههایش از زندگی در روستا در رمانهایش استفاده کند و در این زمینه، یعنی رمان روستایی، صاحبسبک باشد.
او توانسته، سادگی، صبر و قناعت را که از ویژگیهای بارز مردمان روستا است را به زیبایی در ذهن خواننده تصویرکند.فقر و ناآگاهی از دیگر موضوعاتی است که دولتآبادی سعی کرده تا در قاب داستانهایش به آن بپردازد. در دل همهی سردرگمیها و مشقتهایی که در تلاش است تا به خوبی به خواننده منتقل کند، میتوان کورسوی امیدی را مشاهده کرد. همان امیدی که همیشه در ذات و طبیعت روستا هست.
مشخصه دیگر آثار او عشق به پدر یا خاطره پدری است، ارادت به صادق هدایت، همدلی او با هدایت باوجود تفاوت نگاهشان که به خوبی در رمان سلوک وجه روشنتری به خود میگیرد، از دیگر مشخصههای آثار دولت آبادی است.
مشخصه دیگر آثار او، ندای امیدواری در عین کلافگی است و نگاه تلخ او به زندگی که این امیدواری از تربیت و آموزش روستایی او ناشی میشود که قناعت و صبوری ویژگی آن است و کاملاً با نگاه شهری صادق هدایت متفاوت است. مشخصه دیگری که در کارهای دولتآبادی بارز بود، این است که او به شرح بیرونی آدمها بیشتر رغبت نشان میدهد تا شرح درونی آنها، گاه به نظر میرسد که این آدمها درون ندارند، از بس که نویسنده به شرح بیرونی آنها پرداخته است، به قد و قامتشان به شکل و شمایلشان و خلق و خوی آنها بیش از آنکه نشان داده شود، به وصف در می آیند و از صافی ذهن و زبان راوی نویسنده عبور میکنند تا ماجرا سرانجام پس از آن آغاز شود. تم اصلی داستانهای او بر دو مدار در حرکت است: روستا و شهر.
دولتآبادی داستانهایی دارد که پرده داستان به روی یک زن باز میشود. «جای خالی سلوچ» و «کلیدر» و نیز «باشبیرو» از آن جملهاست.
کلیدر، یک رمان عظیم روستایی است در ۱۰ جلد و بالغ بر سه هزار صفحه که او بیش از ۱۵ سال عمرش را صرف نگارش آن کردهاست و حجیمترین رمان فارسی به شمار میرود ؛ کلیدر بلندترین رمان ایرانی و حاصل ۱۵ سال تلاش دولتآبادی برای خلق این اثر است که در ده جلد و سه هزار صفحه نوشته شدهاست. در این کتاب که یک رمان روستایی محسوب میشود، زندگی و رنج مردمان روستانشین را در قالب کلمات به تصویر کشیده است. شخصیتپردازی قوی از بارزترین مشخصههای کتاب است که آن را در قالب شصت شخصیت در کتاب مشاهده میکنیم. کلیدر به سبب روایتش از جامعه و رویدادهایی در دل همان جامعه، برشی از تاریخ را نشان میدهد و همین باعث شده تا کلیدر تنها یک رمان و روایت یک ماجرا نباشد بلکه با خواندنش میتوان به دل برههای از تاریخ رفت و به تحلیل، آسیبشناسی و بررسی جامعه روستانشین آن زمان پرداخت وهمین ارزش کتاب را بیش از پیش میکند. در کلیدر دولتآبادی در واقع راوی پیوند عمیق انسان و طبیعت است.