یادداشت «جمله»  به بهانه توقیف «خانه پدری»؛ به «عیاری» و خودمان احترام بگذاریم
یادداشت «جمله»  به بهانه توقیف «خانه پدری»؛ به «عیاری» و خودمان احترام بگذاریم

هومن حکیمی دبیر گروه فرهنگی/ یکی از منتقدان باسابقه سینمای ایران -فکر کنم «جواد طوسی»- اخیرا و بعد از توقیف مجدد فیلم «کیانوش عیاری» در فضای مجازی مطرح کرده که یکی از خبرنگاران صداوسیما با او تماس گرفته و درباره «خانه پدری» با لفظ و صفت عجیب و غریبی از کارگردان نام‌آشنای این فیلم؛ شبیه […]

هومن حکیمی
دبیر گروه فرهنگی/

یکی از منتقدان باسابقه سینمای ایران -فکر کنم «جواد طوسی»- اخیرا و بعد از توقیف مجدد فیلم «کیانوش عیاری» در فضای مجازی مطرح کرده که یکی از خبرنگاران صداوسیما با او تماس گرفته و درباره «خانه پدری» با لفظ و صفت عجیب و غریبی از کارگردان نام‌آشنای این فیلم؛ شبیه چیزی مثل برانداز یا…، استفاده کرده. دلم می‌خواهد گلایه‌ام را از این اتفاق فریاد بزنم… .

 

سینمای اجتماعی ما علی‌رغم اینکه ژانر در سینمای کشورمان همچنان به معنای واقعی وجود ندارد، موثرتر از سایر گونه‌هاست. حالا کمدی را هم داریم که با اینکه دور از جایگاه «ژانر»ی‌اش ایستاده، همچنان بفروش است ولی سینمای اجتماعی اغلب مضمون‌زده ما که دچار گاه دوگانگی و چندگانگی رویکرد می‌شود، همچنان دارد به تنهایی بار تولید محتوای متفاوت را به دوش می‌کشد و حمایت نمی‌شود.
شکی نیست که در سینمای ما به دلایل فراوان، ساز و کاری تمام حرفه‌ای وجود ندارد و مناسبات بر توانایی‌ها ترجیح داده می‌شوند ولی اینها دلیل نمی‌شود که یک اتفاق مبنایی در سینمای ما بعد از چهل سال همچنان آسیب ببیند و به آن توجهی نشود.
من در این یادداشت نه قصد دفاع از «خانه پدری» را دارم؛ چون متاسفانه هنوز آن را ندیده‌ام، و نه معتقدم که حتی بهترین فیلم‌ها غیرقابل نقد و بی‌ایراد هستند اما در تمام این سال‌ها که به دفعات فیلم‌هایی مجوز ساخت و اکران گرفتند اما اکران نشدند، می‌بینم که این ماجرا جز ایجاد آسیب بیشتر برای سینمای ما، نتیجه دیگری به همراه نداشته است.
سینمای اجتماعی اگر که بخواهد به آنچه بدان اعتقاد دارد عمل کند، نمی‌تواند از واقع‌گرایی فرار کند. واقعیتی هم که فیلمساز متعهد به آن می‌اندیشد، چیزی جز آنچه پیرامونش می‌گذرد نیست. خیانت، سرقت، نزاع، جدایی، ظلم، خشونت…، اینها در زندگی مدرن غیرقابل انکارند و گرچه به تصویر کشیدنشان بر پرده سینما باید حتما همراه با ملاحظات باشد ولی تلخی آنها چیزی نیست که با ماله‌کشی، کاسته شود.
در مورد اخیر کیانوش عیاری و خانه پدری‌اش (براساس آنچه درباره‌اش خوانده‌ام و شنیده‌ام و بخش‌هایی از این فیلم را تماشا کرده‌ام) چیزی جز نقد یک رفتار خشونت‌آمیز فرهنگی مشاهده نمی‌شود. این، کلیت فیلمی‌ست که مجوز رسمی دارد و توسط کارگردانی متعهد و دارای دغدغه ساخته شده. کسی که سریال «روزگار قریب»ش هنوز با فاصله یکی از بهترین سریال‌های تاریخ معاصر این سرزمین و سرشار از تعهد و جذابیت است. کسی که «بودن یا نبودن»ش هنوز از بهترین‌ نمونه‌های هنر متعد و همزیستی و عشق است. ما با کارگردان مولفی طرفیم که نیازی به اثبات دوباره خودش ندارد؛ آن هم به خبرنگار نوظهور صداوسیمایی که در آن انواع و اقسام خشونت‌های مختلف و بی‌توجهی به تولید محتوای درست، این روزها زیاد دیده می‌شود.
از طرف دیگر، نحوه برخورد مسوولان با سینمای ما همچنان مسأله‌ساز و دردسرساز است. توقیف فیلم‌هایی همچون «خانه پدری» اشاره مستقیمی به این نکته دارد که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی ما هیچ اختیاری در این مورد ندارند. اشاره مستقیمی دارد به اینکه سینماگران ما کمترین امنیت شغلی را دارند و اشاره مستقیمی به این دارد که در سینمای ما، فرق چندانی بین شعور و اصالت و تجربه با غیر اینها قائل نمی‌شوند.
خانه پدری، بیشتر از اینکه از مضمون و نحوه پرداخت واقع‌گرایانه و جسارت‌آمیزش لطمه بخورد، از آفت تداخل و موازی‌کاری و رویکرد سلیقه‌ای مداخله‌گرانه برخی مسوولان ما ضربه خورده است. ضربه‌ای که گرچه شاید به شکل مقطعی و مثلا با اجماعی که این بار بیشتر در میان اهالی سازمان برای برطرف شدن مشکل این فیلم به وجود آمده، کمتر شود ولی چنان آسیبی به پیکره کلی سینمای ما وارد کرده و می‌کند که چندی دیگر با موردی دیگر و به شکلی دیگر، خودش را نمایان خواهد کرد.
مشکل «خانه پدری» هرگز رفع نخواهد شد؛ مادامی که بپذیریم در این کشور همه باید به قانون و موازین و به یکدیگر احترام بگذاریم.