ترور «شهید حسن صیادخدایی» که طبق بیانیه سپاه از نیروهای سپاه قدس بهشمار میرود و سابقه فعالیت بهعنوان مدافع حرم را در سوریه داشت، یکبار دیگر موضوع تضاد و نفرت رژیم صهیونیستی از هر گونه توافق منطقهای یا جهانی با جمهوری اسلامی ایران را ثابت کرد. بهویژه اینکه طی همین روزهای اخیر در برخی منابع […]
ترور «شهید حسن صیادخدایی» که طبق بیانیه سپاه از نیروهای سپاه قدس بهشمار میرود و سابقه فعالیت بهعنوان مدافع حرم را در سوریه داشت، یکبار دیگر موضوع تضاد و نفرت رژیم صهیونیستی از هر گونه توافق منطقهای یا جهانی با جمهوری اسلامی ایران را ثابت کرد. بهویژه اینکه طی همین روزهای اخیر در برخی منابع ازجمله در سخنان وزیر امور خارجه قطر اعلام شد که ایران و غرب آمادگی دارند از بخشی از خواستههای خود کوتاه بیایند تا به توافق برسند. البته این اظهارات از سوی سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، تکذیب شد اما قراین بیشتر نیز از عزم طرفین توافق به امضای برجام جدید حکایت دارد و باید منتظر بود و دید در نهایت چه تصمیمی اتخاذ خواهد شد.
رهبران رژیم اشغالگر قدس بارها در زبان دیپلماتیک، به آمریکا هشدار دادند که از نزدیکی و توافق به جمهوری اسلامی ایران پرهیز کند و بارها نیز ادعا کردند که اگر آمریکا، به مسیر خود برود، آنان نیز راهکارهای جدیدی را در دست خواهند گرفت و دستِ بر قضا این روزها که موضوع توافق با ایران داغ شد، ترور اخیر در تهران اتفاق افتاد و توییت فارسی سایت منسوب به وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی که تنها ساعاتی پس از این ترور ناجوانمردانه انجام شد نیز بهنوعی تأییدی است بر مداخله مستقیم این رژیم آنجا که نوشت: «کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.»
پس از این ترور ناجوانمردانه، عموم تحلیلها و گمانهزنیها از احتمال تغییر معادلات خبر میدهد و برخی تحلیلها حکایت دارند این تغییرات هم در حوزه برجامی و هم در حوزه منطقهای است و براین اساس بیراه نیست اگر بگوییم این ترور با هدف تخریب این توافقات و نزدیکی دیپلماتیک بین جمهوری اسلامی ایران و برخی کشورها، به دست جوخههای ترور این رژیم انجام شده است اما آیا میتواند به تغییر معادلات برجامی و منطقهای منجر شود؟
اگر رفتار رژیم صهیونیستی را در مواجهه با دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بررسی کنیم متوجه نکته جالبی خواهیم شد و آن اینکه هرگاه دستگاه دیپلماسی قصد کرد با یکی از کشورهای همسایه، قدرتهای بزرگ و حتی جریانات سیاسی موثر، ارتباط نزدیکی برقرار کند، رژیم صهیونیستی از یکسو بر طبل ایرانهراسی دمید و از دیگر سو اقدام به راهکارهای میانه به نفع خود کرد تا طرح جمهوری اسلامی ایران را ناکام بگذارد.
اجرای پیمان صلح ابراهیم یا تشکیل ناتوی منطقهای و همچنین حضور در کشور شیعه آذربایجان در مرزهای شمال غرب کشور بخشی از این اقدامات بود و از دستگاه دیپلماسی توقع داریم در برابر این اقدامات، واکنش سریع نشان دهد.
بدیهی است حق انتقام از چنین رفتارهایی برای جمهوری اسلامی ایران محفوظ است و حق پیگیریهای حقوقی چنین اقدامات سبعانه نیز تکلیف دولت است اما دستگاه دیپلماسی یک وظیفه مهم دیگر هم دارد و آن این است که به مسیری برود که رژیم صهیونیستی توان و امکانی برای اقدامات بیشتر نداشته باشد و آن توسعه دیپلماتیک است.
امروز دستگاه دیپلماسی دولت سیزدهم برای ناکام گذاشتن تلاش دشمنان ما باید هم در سطح منطقه و هم در سطح جهانی، ارتباطات خود را گسترش دهد و روابط خود را با همسایگان تعمیق کند تا ضمن فراهم کردم شرایط برای رفع تحریمهای ظالمانه، داغ تنهایی را بر قلب تلآویو بزند و به این شکل بخش اعظمی از توطئههای این رژیم را به شکلی هوشمندانه خنثی کند.
نکته بعدی اینکه امروز همه کشورهای توسعهیافته از موضوعی به نام قدرت نرم «smart power» سخن میگویند که یکی از مولفههای اصلی و عمده آن داشتن روابط دیپلماتیک و رفت و آمد سیاسیون با طیف گستردهای از کشورهاست و دولت سیزدهم نیز نباید این شاخص را نادیده بگیرد بهویژه اینکه این اقدام، زمینهساز تردد فعالان اقتصادی خارجی به کشور و زمینهساز جذب سرمایهگذاری خارجی است.
آخرین نکته اینکه اسراییل، رژیمی است که با ترور و قتل و کشتار، به وجود آمد و برای ادامه بقای خود نیز دست از این اقدامات نمیکشد و اتفاقاً هر سال، به این اقدامات ضد حقوق بشری خود میافزاید در سوی مقابل نیز کینه عمیقی از کشور ما دارد چون اندیشه آزادی فلسطین و رهایی قدس، در شرایطی مجدداً پس از انقلاب ۵۷ در همه جهان طنینانداز شد که رهبران تلآویو با خود تصور داشتند بهزودی سرزمینهای بیشتری را به خاک کشور جعلی خود ملحق خواهند کرد و بیراه نیست اگر بگوییم جمهوری اسلامی ایران با گفتمان جدید خود در ۴۲ سال اخیر خواب خوش ژنرالهای ارتش اسراییل و سیاسیون کنیست را بر هم زد.