یک انتصاب و هزار راه نرفته
یک انتصاب و هزار راه نرفته
می‌دانیم که آباد مدرک دانشگاهی و هرنوع مدرک مستند دیگری در زمینه روابط عمومی، زبان انگلیسی و سیاست ندارد و اگر بخواهیم جایگاه مطالعات تجربی را والاتر از تحصیلات دانشگاهی بدانیم، دیگر چطور می‌توان جوانان را به تحصیل تشویق کرد؟

معصومه آباد، از سرمایه‌های ارزشمند دوران جنگ تحمیلی است. وی از زنان جانباز ایران است و تنها هفده سال داشت که به اسارت رژیم بعث عراق درآمد و خاطرات روزهای هولناک اسارتش را در کتاب مشهور و پرطرفدار «من زنده‌ام» توسط انتشارات «بروج» به چاپ رسانده است. هیچ ‌شکی در ارزش، احترام و تاثیرگذاری این بانوی شجاع که باعث شده از مفاخر دوران جنگ ایران و عراق باشد، نیست؛ اما وقتی حرف از یک انتصاب و اعطای شغل و منصب می‌شود، همه با هم برابرند و تنها کسی شایستگی تکیه زدن بر مقام مسئولیت را دارد که دارای میزان کافی تخصص، تحصیل و سوابق تئوری و عملی باشد.

از سوابق علمی – اجرایی معصومه آباد می‌توان به عضویت در سومین دوره شورای شهر تهران، مسئول درمانگاه محرومین درون مرزی ۱۳۶۷–۱۳۶۶، رئیس بخش زنان و زایمان بیمارستان نجمیه ۱۳۷۷–۱۳۷۵، مسؤول مؤسسه فرهنگی بروج، و مشاور مدیر کل شهرداری تهران اشاره کرد. مدرک تحصیلی معصومه آباد، بهداشت باروری است. با توجه به این تخصص، ریاست بخش زنان و زایمان بیمارستان نجمیه، به موجب شایستگی خانم آباد به ایشان اعطا شده و مسئولیت درمانگاه محرومین درون مرزی نیز از خدمات و جان‌فشانی‌های ایشان در زمان جنگ است. در شورای شهر تهران هم کمتر بتوان کسی با مدرک و تخصص مربوطه پیدا کرد و بیشتر شاهد افراد محبوب در این شورا بوده‌ایم تا متخصص؛ به اضافه این که خود شهردار تهران با مدرک دانشگاهی پزشکی هسته‌ای، بر مسند این مسئولیت نشسته و جای هیچ حرف و صحبتی را باقی نمی‌گذارد! پس شورای شهر تهران نیز با ارفاق قابل قبول است؛ اما مسئولیت تازه معصومه آباد، صرف نظر از این که آیا ایشان توانمندی این کار را دارد یا نه، باعث می‌شود کمی به جایگاه تحصیل و تخصص در کشورمان شک کنیم. وی با پیشنهاد وزیر امور خارجه ایران و انتصاب رئیس جمهور ایران سفیر جدید ایران در فنلاند شد.

به گزارش اعتمادآنلاین، آباد در بخشی از  پاسخ به این سوال که با توجه به انتقاداتی که در فضای مجازی نسبت به انتصاب شما به عنوان سفیر فنلاند مطرح است، اساسا چه شد وزارت خارجه شما را به عنوان سفیر فنلاند انتخاب کرد؟ اظهار کرد: زمانی که مهمان‌های خارجی به وزارت امور خارجه ایران دعوت می‌شدند، از من به عنوان سخنران یا مدعو دعوت می‌شد و این ارتباط مستمرا انجام می‌گرفت تا این که از وزارت امور خارجه برای همکاری بیشتر با من تماس گرفتند. وی ادامه داد: ابتدا فکر می‌کردم سطح همکاری در همین میزان حضور در جلسات و سیاست گذاری‌های دیپلماسی است، اما سپس پیشنهاد دادند که ما شما را به عنوان سفیر در یکی از کشورها انتخاب کرده‌ایم. بعد از شش ماه مذاکره و مشورت با افراد صاحب نظر و کارشناسان وزارت امور خارجه، پاسخ مثبت به این انتخاب دادم. جمع بندی این موضوع یک سال طول کشید و من اطلاعی از فرآیند انتخاب این امر نداشتم.

آباد همچنین در پاسخ به این سوال که با توجه به عنوان مدرک تحصیلی شما که دکترای باروری است، انتقاداتی در خصوص بی‌ارتباط بودن سوابق تحصیلی و اجرایی شما با منصب سفیر مطرح است، توضیح داد: اینگونه نیست که بگوییم من فقط دکترای باروری دارم. بله دکترای باروری تخصص من است که در دانشگاه با آن فعالیت می‌کنم اما در حوزه‌های دیگر هم تجربه کسب کرده‌ام. همانند بسیاری از سیاست مداران و کارگزاران فرهنگی و اجتماعی و سیاسی ما که ضمن اینکه در یک رشته مشخصی دانش دانشگاهی کسب می‌کنند در رشته دیگری به همان نسبت تجارب ارزشمندی را به دست می‌آورند که هم ردیف مدرک دانشگاهی آنها است. این موضوع دلیلی بر ناتوانی و ناکارآمدی فرد در حوزه مدرک غیر دانشگاهی او نیست. مگر برای این که دکتری یک رشته را به دست بیاوریم بیشتر از ۷ الی ۸ سال درس می‌خوانیم؟ اما برای به دست آوردن این تجارب بنده تمام طول خدمتم در منصب‌های اجرایی مدیریت می‌کردم. حال یا این مدیریت در حوزه سلامت بوده است و یا در حوزه مدیریت شهری بوده است.

از آن‌چه هنگام مذاکره و مشورت آباد با افراد صاحب نظر و کارشناسان وزارت امور خارجه گذشته اطلاعی نداریم؛ اما در همین اطلاعات سطحی در دسترس می‌دانیم که آباد مدرک دانشگاهی و هرنوع مدرک مستند دیگری در زمینه روابط عمومی، زبان انگلیسی و سیاست ندارد و اگر بخواهیم جایگاه مطالعات تجربی را والاتر از تحصیلات دانشگاهی بدانیم، دیگر چطور می‌توان جوانان را به تحصیل تشویق کرد؟ به علاوه یک جوان مستعد چطور می‌تواند ثابت کند که به جای تحصیلات، دنیا را گشته و کاربلد است و شایستگی شغلی مثل سفارت را دارد؟

درکل آنچه در این انتصاب، جامعه به خصوص جوانان را به فکر فرو می‌برد، جایگاه نامشخص تحصیلات دانشگاهی در ایران است. آیا تکمیل تحصیلات بی‌فایده است؟ اگر آری، چطور می‌شود شایستگی خود را به اثبات رساند؟ اگر خیر، در فضایی که در آن مسئولیت‌هایی به افراد بی‌تخصص و فاقد مدرک دانشگاهی مرتبط اعطا شده است، چطور می‌توان بقا داشت؟ ضمن آرزوی موفقیت برای معصومه آباد در این شغل جدید، به طور کلی متذکر می‌شویم که شاید یک تصمیم به ظاهر ساده،  ناخواسته جریانی را تغذیه کند که هیچ‌ کدام از ما مشتاق پر و بال گرفتنش نیستیم؛ جریانی که می‌گوید تحصیل در ایران، به جز صرف وقت و عمر، نتیجه دیگری نخواهد داشت ونتیجه گرفتن، در گرو چیزهایی است که شامل همه مردم نمی‌شود.

 

رزونامه جمله