/هومن حکیمی طبق اعلام برخی آمار، مردم ایران جزو مردمی هستند که میزان عصبانیت‌شان زیاد و بالا است. طبعا بررسی صحت و سقم دقیق این مسئله و علت‌هایش نیاز به تخصص کارشناسان این حوزه دارد اما مطمئنم که پدیده نامبارک فیلم «عصبانی نیستم» و نحوه و زمان اکرانش و حواشی مربوط به آن در وقوع […]

/هومن حکیمی

طبق اعلام برخی آمار، مردم ایران جزو مردمی هستند که میزان عصبانیت‌شان زیاد و بالا است. طبعا بررسی صحت و سقم دقیق این مسئله و علت‌هایش نیاز به تخصص کارشناسان این حوزه دارد اما مطمئنم که پدیده نامبارک فیلم «عصبانی نیستم» و نحوه و زمان اکرانش و حواشی مربوط به آن در وقوع عصبانیت؛ دست‌کم در حوزه سینما و فرهنگ و هنر کشورمان، نقش بسزایی دارد.

اشتباه نشود، من معتقدم که هر فیلمی که براساس مجوز از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران ساخته شده، می‌بایست و حتما در زمان درستش و طبق قانون پخش و اکران، به نمایش درآید؛ حتی اگر فیلمی به بدی «عصبانی نیستم» باشد که در فیلمنامه و کارگردانی دچار ایراد فراوان است. چون وقتی که فیلم‌های دارای مجوز توقیف می‌شوند و اجازه اکران پیدا نمی‌کنند، خواه ناخواه بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند و مردم و مخاطب بیشتر تحریک می‌شوند که فیلم را به هر طریقی ببینند و در این میان، اتفاقا اوضاع به نفع تهیه‌کنندگان و کارگردانانی پیش می‌رود که فیلمشان غنی و باکیفیت نیست و اگر در شرایط عادی اکران می‌شد، هم در گیشه و هم در نظر اغلب منتقدان شکست خورده محسوب می‌شد. البته که در بین فیلم‌هایی که وضعیتی شبیه به «عصبانی نیستم» پیدا کرده‌اند، آثار باکیفیت و شایسته‌ای مثل «خانه پدری» و غیره هم بوده‌اند اما این بلاتکلیفی و اعمال سلیقه‌ها در حوزه فرهنگ و هنر کشورمان واقعا دارد آسیب مضاعفی نه تنها به اعتماد مردم و اهالی فرهنگ و هنر کشور می‌زند، بلکه از نظر محتوا هم به آثار تولید شده لطمه وارد می‌کند. برای من خیلی عجیب است که این بلبشوی مجوز دادن‌ها و ساخته شدن‌ها و اکران‌نشدن‌ها و توقیف‌ها و… وقتی خیلی راحت می‌تواند وجود نداشته باشد، چطور هنوز به حیاتش ادامه می‌دهد و اینجاست که این گمان به وجود می‌آید که انگار برخی عامدانه به این بلبشو دامن می‌زنند تا نفع خودشان را ببرند وگرنه تکلیف، دست‌کم روی کاغذ و براساس قانون خیلی واضح است. فیلمنامه‌ای به اداره مربوط برای تایید و ساخته شدن ارائه می‌شود. عده‌ای کارشناس آن را می‌خوانند و برای ساخت به آن مجوز می‌دهند. در طول ساخت فیلم گاهی بر نحوه ساخت نظارت می‌شود. فیلم ساخته شده، برای گرفتن مجوز پخش و اکران، مجددا به نهاد مربوط ارائه می‌شود. فیلم تایید می‌شود و… آن‌وقت گاهی به دلایل مختلف اکران نمی‌شود یا توقیف می‌گردد! کجای این پروسه غیرواضح است که اگر فیلمنامه یا فیلمی دارای ایرادی بوده، قبل از دادن مجوز اکران، مشکلش حل نشود؟ کجای این قصه مبهم است که ما به دفعات شاهد این مشکلات حاشیه‌ای می‌شویم و در این میان بعضی‌ها از این آب گل‌آلود ماهی می‌گیرند؟ «عصبانی نیستم» -که فیلم خوبی نیست- مشتی نمونه خروار است که حال سینما و حال مخاطب را بد و عصبانی می‌کند و بهانه‌ای می‌دهد به دست آنهایی که روزی و رزقشان در عصبانی بودن ما است. آنهایی که فرهنگ را تنها یک ابزار می‌پندارند و اتفاقا در همین وضعیت ابزارگونه هم از آن به بدترین و سخیف‌ترین شکل ممکن استفاده می‌کنند. و طبیعی است که فیلمی مثل «عصبانی نیستم» هم در این وضعیت نامبارک، به فضای تنش، بدگمانی و حال عصبانی ما دامن می‌زند؛ فیلمی که به هیچ وجه شایسته این همه موارد حاشیه‌ای و غیرحاشیه‌ای و توجه‌ها نبوده است. نمی‌دانم آنهایی که مدام فریاد وااسفا سر می‌دادند که اکران این فیلم مملکت را دچار فلان و بیسار می‌کند و حتی به خاطرش جایزه جشنواره آن سال را تغییر دادند، الان چه جواب و توجیهی برای این رفتار اشتباه‌شان دارند. آنهایی که متاسفانه مسئولند و ندیده و تنها براساس حرف‌های دیگران رای به توقیف و یا حتی ساخت یک یا چند فیلم می‌دهند. آنها خوب می‌توانند حال ما را بد و عصبانی کنند؛ البته با کمک و همراهی امثال «عصبانی نیستم».

 

سوتیتر:

وقتی که فیلم‌های دارای مجوز توقیف می‌شوند و اجازه اکران پیدا نمی‌کنند، خواه ناخواه بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند و مردم و مخاطب بیشتر تحریک می‌شوند که فیلم را به هر طریقی ببینند و در این میان، اوضاع به نفع تهیه‌کنندگان و کارگردانانی پیش می‌رود که فیلمشان خوب و باکیفیت نیست.