اقتصاد در ایران به واسطه منازعات هسته ای، هم تهدید شد و هم تحدید. محدودیتها به قدری در جامعه تاثیرگذار شد تا برخی اینطور بگویند که “کشور به لبه پرتگاه رسیده است” دقیقا به همین دلیل، مهم است که گفته میشد،”پساتحریم” باید به گونه ای مدیریت شود که بتوان از فرصت به دست آمده، بهترین […]
اقتصاد در ایران به واسطه منازعات هسته ای، هم تهدید شد و هم تحدید. محدودیتها به قدری در جامعه تاثیرگذار شد تا برخی اینطور بگویند که “کشور به لبه پرتگاه رسیده است” دقیقا به همین دلیل، مهم است که گفته میشد،”پساتحریم” باید به گونه ای مدیریت شود که بتوان از فرصت به دست آمده، بهترین بهره وری را در راستای خروج از رکود و بازگشت به مسیر توسعه داشت.
اما حالا که با تصمیم دونالد ترامپ مبنی بر خروج آمریکا از برجام، قرار است بخشی از تحریمها بازگردد، راهکار چیست و چطور میتوانیم از این بزنگاه به سلامت عبور کنیم.
” اصلی ترین مساله یا مشکلی که کار را برای رسیدن به توسعه دشوار می کند، “ضعف مدیریت” است. واقعیت نگران کننده، این است که فضای اجرایی و تصمیم گیری به شدت خلاء مدیران متخصص و کارآمد را احساس می کند” پرویز کاظمی وزیر اسبق رفاه با طرح اظهارات بالا به پرسشهای ” جمله ” پاسخ می گوید:
*سئوال این است که چه مانع یا مانع هایی پیش روی اهداف اقتصادی است؟
ببینید! اصلی ترین مساله یا مشکلی که کار را برای رسیدن به توسعه دشوار می کند، “ضعف مدیریت” است. واقعیت نگران کننده، این است که فضای اجرایی و تصمیم گیری به شدت خلاء مدیران متخصص و کارآمد را احساس می کند و دقیقا به همین دلیل است که با وجود برخورداری از پتانسیلهای بالا، معمولا نمی توانیم برنامه های تعیین شده را آنطور که مطلوب است، اجرایی کنیم و در نتیجه برای “سیر در مسیر پیشرفت” به مشکل بر می خوریم. متاسفانه تصمیم گیران کشور هم از خلاقیت و هم از درک صحیح شرایط به دور هستند و دقیقا به همین دلیل نمی توانیم اقتصاد باز فراجناحی را مشاهده کنیم.
* تهدید بزرگ ارزهای بلوکه شده برای اقتصاد ایران چیست؟
تهدید، این است که ما به مانند گذشته، ارزهای آزاد شده را به جای اینکه در چرخه تولید به کار بگیریم، در خدمت صادرات بی رویه در آوریم. در اینصورت نه تنها بازگشت دلارهای بلوکه شده، مشکی را حل نمی کند، بلکه به مانند قبل به مانند کشوری که کالاهای کشورهای دیگر را مصرف می کند، عمل خواهیم کرد. این احتمال، فضا را به شرکای تجاری می دهد که اقلام درجه چندمی را به ایران عرضه کند و همچنین در فضا را برای دلالیسم و فساد مهیا می کند. پس اگر واقعا دنبال این هستیم تا دارایی های آزاد شده را در مسیر رشد سرمایه های انسانی به کار بگیریم، فقط و فقط باید توجه مان را معطوف به تولید کنیم.
*در این حالت احتمال فساد کمرنگتر می شود.
صد در صد! رانتخوارها در شرایطی شرایط را برای فعالیت خود آماده می بینند که قرار باشد اکثر کالاهای مصرفی از کشورهای دیگر وارد شود و آنها در این صورت، وارد عمل می شوند تا اهداف آنچنانی خود را پیگیری کنند. همچنین باید به پدیده قاچاق هم اشاره کرد که واردات بی رویه، باعث می شود تا قاچاقچیان بتوانند به راحتی محموله های خود را از طریق راههای غیر قانونی به کشور وارد کنند. بحث کلی، این است که نگذاریم دلارهای نفتی که بعد از برداشته شدن تحریمها، بیشتر هم خواهند شد، صرفا صرفِ خرید و فروش شود. هر چقدر که منابع مالی بیشتری داشته باشیم، به همان اندازه شکوفایی تولید و عرصه صنعت راحت تر می شود. البته به شرطی که این نگاه در مسئولان و تصمیم گیران باشد.
*این روزها تحرکاتی جدی در راستای همکاری اقتصادی با کشورهای غرب مشاهده می شود. این می تواند نکته ای امیدوار کننده تلقی شود؟
حتما. البته نباید اینطور فکر کنیم که مثلا کشوری مثل آلمان یا فرانسه منتظر هستند تا همکاری خود با ایران را هر چه زودتر شروع کنند.. البته همین مقدار کم هم غنیمت است. پس باید اینطور گفت که تعامل اقتصادی با این کشورها نمی تواند تضمین کننده موفقیت باشد.
*چرا، مگر همکاری یکی از مولفه های اصلی پیشرفت در اقتصاد نیست؟
ببینید! تولید ناخالص ملی دنیا حدود ۷۸ هزار میلیارد دلار است که ایالات متحده با ۱۷ هزار میلیارد سرآمد است و کل کشورهای اروپایی هم به اندازه آمریکا تولید ناخالص ملی دارند. این در حالی است که این آمار در ایران ۴۰۰ میلیارد دلار است تا مشخص شود که تولید ایران چقدر از اقتصادِ جهانی عقب تر است. به عنوان مثال میزان صادرات کشور آلمان ۱۴۰۰ میلیارد یورو است که سهم با ایران از این مقدار حدود ۲۰ میلیارد دلار است تا بتوان اینطور گفت که آلمان خودش را به آب و آتش نمی زند تا با ایران همکاری کند. مساله دیگر هم این است که زیر ساختهای اقتصاد ما معیوب است و به همین دلیل سرمایه داران دنیا به سختی حاضر به تعامل با ایران می شود. نقل است که “سرمایه دار از هدر رفتن سرمایه اش می ترسد” به همین دلیل آنها حتما قبل از شروع رابطه با ما، همه جوانب را بررسی دقیقی می کنند تا بدانند چه نوع قراردادهایی با ایران منعقد کنند. پس نباید منتظر سرازیر شدن سرمایه داران قاره های مختلف باشیم.
*از این بحث بگذریم. مردم منتظرند که ” همه چیز یکشبه تغییر کند” این انتظار را چطور تحلیل می کنید؟
اینکه توقع بی مورد را جدی نگیریم، هزینه ساز است و حتما توسط دولت باید مدیریت شود. به هر حال وظیفه اصلی هر دولتی این است که مطالبات عمومی را پیگیری کند و اینکه جامعه به این خیال باشد که همه مشکلات بلافاصله بعد از برچیده شدن تحریمها تمام شده و گرانی و بیکاری و در نتیجه مشکل معیشت دیگر نباشد، عملی نیست و طبیعی است که نوعی سرخوردگی مردم و بی اعتمادی آنها نسبت به تصمیم گیران و دست اندرکاران را موجب می شود. پس، دولت و حتی به طور مشخص شخص آقای روحانی حتما مردم را به این آگاهی برسانند که پساتحریم برای بهبود وضعیت اقتصادی احتیاج به زمان دارد. تاکیدِ موکد این است که القائات نادرست به ذهن جامعه تزریق نشود. همه این حرف و حدیثها و تهدیدهای پیش رو، در حالی منافع و آرامش کشور را درگیر خود کرده اند که “ندانم کاری” در برهه ای به اوج خود رسید و گروهی نا کاربلد که “هیچ شایستگی برای حضور در عرصه تصمیم سازی و اجرایی نداشتند” با اصرار به روندِ غلط خود به قول معروف کاری کردند کارستان تا نتیجه اش این شود که برای بازگشت به روزهایی که در آرامش در راستای توسعه قدم بر می داشتیم، هزار جور اما و اگر ذهن مان را به خودشان مشغول کرده است.
*البته پرداختن به چرایی چنین شرایطی فایده ای ندارد، مگر اینکه با هدف “تجربه” مطرح شود.
اتفاقا لازم است که آنچه در گذشته رخ داده، مورد کند و کاو جدی قرار بگیرد تا بدانیم که چه ها بر سرمان آمد و چرا تا به این حد هزینه دادیم. حتما و قطعا باید از مقصران و همه آنها که تیشه برداشتد و ریشه توسعه و آسایش و رفاه را زدند، سئوال کنیم تا توضیح بدهند که چرا و به چه دلیل، کشور را با چنین شرایطی مواجه ساختند. مگر می شود آنهایی را که با تصمیم های غلط کاری کردند تا ارزش پول ملی گاهش پیدا کند و تورم خانوارها را با هزار جور بحران کند و فرار مغزها را موجب شدند را به حال خودشان رها کنیم تا به در آرامش به فکر بازگشت باشند. البته به قول شما، این هم مهم است تا از تجربه آنه هشت سال استفاده کنیم تا هم به لحاظ مالی و هم به لحاظ معنوی تجربه گرانبهایی را به دست آوریم. واقعیت این است که ضرر مالی سالها زمان می برد، جبران شود. به لحاظ معنودی هم، همینکه غرب از واژه “راستی آزمایی” استفاده می کند، نشانگر می دهد که تا چه حد وجهه کشور آسیب دیده است.
*با همه این تفاصیل، مهم این است که پساتحریم “مدیریت صحیح” شود.
تا همین چند ماه پیش کلی بهانه برای رکود و مشکلات دیگر داشتیم و بارها شنیده شد که بحران به مسایل چون تحریم و آمریکا و … ربط داده می شد. پس حالا که در فضای جدید قرار بر تعامل با کشورهای جهان است و انشاءالله چند ماه دیگر هم تحریمها از مسیر اقتصاد ایران کنار خواهند رفت، باید ببینیم که چه اتفاقاتی خواهد افتاد و چطور بتوانیم از پتانسیل به دست آمده به واسطه پساتحریم و همچنین توانمندی مدیران شرایط مساعدی را رقم بزنیم و بدانیم که “شرایط” برای “حسن استفاده” مهیا است و اینکه اهداف اقتصادی را به هدفی محقق تبدیل شوند، نمی تواند چندان دشوار باشد. جمعیت ۸۰ میلیونی،سومین ذخیره نفتی و اول یا دومین منبع گازی جهان آن هم در شرایطی که کشوری چهار فصل هستیم، چیزی نیست که نادیده گرفته شوند و اگر بتوانیم این “پیچش خارجی” را به درستی مدیریت کنیم، کشوری توسعه یافته شناخته خواهیم شد و اگر ترک عادت نشود و سوء مدیریت حرف اول و آخر را بزند، نه تنها پیشرفتی حاصل نمی شود، بلکه روز به روز عقبگرد خواهیم داشت. همچنین این توضیح هم لازم است که به همانقدر که برداشته شدن تحریم برای تحرکات اقتصادی لازم بود، لازم است که “مدیریت صحیح” را مد نظر قرار بدهیم تا بلکه با کاهش تهدید و تحدیدهای اقتصادی، شاهد افزایش رضایتمندی عمومی باشیم. همچنین باید تاکیدِ موکد داشت که ضعف مدیریت از تحریم بدتر است.
*ممنون؛ حرفی مانده است؟
ترامپ از برجام خارج شد، اما ما میتوانیم با منطقمداری و اداره صحیح و اصولی امور از این بزنگاه به سلامت عبور کنیم.