اولش مثل همه دخترهایی بود که در سنین پایه عاشق یک چیزهایی می‌شوند که در واقعیت امکان‌پذیر نیستند. مثلا «فدریکا» به شکل فزاینده‌ای (که روی مخ والدینش بود) دوست داشت کاپوچینو را با اسپاگتی مخلوط کند و بعد به آن سرکه بالزالمیک اضافه کند و آخرش آن را بریزد روی سر گربه پدربزرگ «سورنتینو»! فدریکا […]

اولش مثل همه دخترهایی بود که در سنین پایه عاشق یک چیزهایی می‌شوند که در واقعیت امکان‌پذیر نیستند. مثلا «فدریکا» به شکل فزاینده‌ای (که روی مخ والدینش بود) دوست داشت کاپوچینو را با اسپاگتی مخلوط کند و بعد به آن سرکه بالزالمیک اضافه کند و آخرش آن را بریزد روی سر گربه پدربزرگ «سورنتینو»! فدریکا در دوران دبستان به مدرسه «والت» رفت و آنجا تحت‌تاثیر تعلیمات آقای «پربونی» قرار گرفت که بعدها در حوزه سیاسی خیلی به دردش خورد! آنجا از «فرانچی» که خیلی بچه ناهنجاری بود خوشش آمد اما به خیر گذشت! بعدا که کمی بزرگ‌تر شد عاشق «پائولو مالدینی» شد که دوران دبیرستان با او همکلاس بود و هرچی پوستر از او چاپ می‌شد می‌خرید و به دیوار اتاقش می‌زد اما مالدینی اصلا به او پا نداد و چندسال بعد رفت با یک دختر دیگری که از نظر قیافه به هیچ وجه همپایش نبود ازدواج کرد! این شکست عشقی خیلی روی روحیه «ظریف» فدریکا اثر گذاشت و یکبار که ناهار، خانه عمه الیزابت اینها دعوت بودند، فالگیری که فال قهوه می‌گرفت فالش را گرفت و به او گفت که کلا بی‌خیال روابط رمانتیک شود و برود دانشگاه یک مدرکی چیزی بگیرد چون در طالعش آمده که روزی روزگاری قرار است آدم مهمی بشود! خلاصه فدریکا تحصیلات فوق‌لیسانس خود را در رشته فلسفه سیاسی در دانشگاه «ساپینزا» رم گذراند. از دانشگاه که فارغ شد یک کمی برای خودش توی این احزاب چپ و راست ول چرخید و بالاخره وارد شورای ملی حزب دموکرات‌های چپ شد. الان را نگاه نکنید که حضور بانوان ایتالیا در ورزشگاه‌ها بلامانع می‌باشد؛ دوران جوانی فدریکا اصلا از این خبرها نبود و دخترها اغلب سبیل داشتند و پسرها هم عمرا زیر ابرو نمی‌گرفتند بنابراین وی شروع کرد به انجام فعالیت‌های فرهنگی و ارتقا دادن سطح مطالبات بانوان ایتالیا، منتهی چون بیش از حد سعی کرد، همه از آن طرف بام افتادند و الان طوری شده که در ایتالیا مردان به راحتی اجازه ورود به ورزشگاه‌ها را ندارند و هر مردی اگر بخواهد بدون اجازه والدین ازدواج کند لااقل باید ۲۸ سال سن و مدرک کارشناسی ارشد داشته باشد! فدریکا اما همزمان با فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی از احوال مالدینی هم بی‌خبر نبود و دورادور زندگی‌اش را چک می‌کرد و آه می‌کشید! یکی از دیپلمات‌های ایرانی تعریف می‌کند که وسط یکی از جلسات خیلی مهم برجام و اینها، با چشم خودش دیده که موگرینی در بین بحث‌های داغ سیاسی، موبایلش را درآورده و زیر جدیدترین پست پائولو مالدینی که عکس دونفره‌شان با همسرش را گذاشته بود، یک کامنتی گذاشته به این مضمون که؛ «اگر پروانه بودم می‌پریدم/ سر ساعت به خدمت می‌رسیدم. خوشی‌هایتان پایدار»! و بعد آه بلندی کشیده و زیرلبی گفته؛ «آخه حیف تو نبود با این زنیکه ازدواج کردی؟ سن مادرت رو داره»! فدریکا سر این مسئله برجام و ۱+۵ خیلی اذیت شد و اصلا شکسته شد و پوستش هم آسیب دید. روایت است که هربار جلسه برجام برگزار می‌شود قرص اعصاب می‌خورد و با اس‌ام‌اس از مادرش می‌پرسد که «تو واقعا شیرت را حلالم کردی؟!». از وقتی هم که این یارو «ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا شده، حال فدریکا بدتر هم شده و مدام به خودش می‌گوید که عجب شکری خورده وارد سیاست و این‌چیزها شده! آخرین باری هم که آن فالگیر خانه عمه الیزابت را دید، فهمید که در طالعش این هم آمده که باید یکبار حتما سفر برود به مجلس ایران! فالگیر به او گفت که وقتی رفت مجلس ایران، حواسش را جمع کند و حتما روسری یا شالش را با چسب دوقلوی رازی به سرش بچسباند چون آنجا برای گرفتن سلفی و عکس یادگاری ازدحام خواهد شد و ممکن است…! فدریکا بعد از این سفر کذایی به یکی از دوستان صمیمی‌اش گفت که ایران خیلی کشور باحال و جالبی است و کلی جاهای قشنگ دارد که البته قطعا مجلسش جزو آن‌جاها محسوب نمی‌شود! دوست فدریکا هم چند روز پیش به همسایه‌شان می‌گفت که؛ «فدریکا از وقتی که از ایران برگشته خیلی تودار و مرموز شده و شب‌ها هم هِی کابوس می‌بیند»! در ایتالیا از فدریکا به‌عنوان کسی یاد می‌کنند که آدم خوبی است «اما زن را چه به برجام و هِی جلسه گذاشتن با چند تا مرد غریبه و اینها و اصلا مگر آدم و مرد در ایتالیا قحط است که این ضعیفه، نماینده عالی اروپا در سیاست خارجی شده و اصولا برجام مثل مهریه است و کی داده و کی گرفته»! خلاصه اینکه فدریکا از آن دست چهره‌هایی می‌باشد که نقش عظیمی در تحولات عصر حاضر بازی می‌کند و تاریخ بعدها درباره‌اش بیشتر خواهد گفت. فقط با این وضعیتی که دارد پیش می‌رود یک کمی باعث نگرانی والدین و خانواده‌اش شده و زندگی شخصی‌اش دچار بالا و پایین است و کلا این اروپایی‌ها بهتر است از مناسبات اداری و کاری و فرهنگی ما در ایران الگوبرداری کنند؛ تا بیشتر از این دچار چالش نشده‌اند!

سوتیتر:

اصلا زن را چه به برجام و هِی جلسه گذاشتن با چند تا مرد غریبه و اینها و اصلا مگر مرد در ایتالیا قحط است که این ضعیفه، نماینده عالی اروپا در سیاست خارجی شده و اصولا برجام مثل مهریه است و کی داده و کی گرفته!