صادق زيبا كلام بيشتر براي اهل سياست نامي آشناست. اين استاد علوم سياسي دانشگاه كه در بيشتر مطالبش در حوزه سياست، نوعي صراحت در بيان و قلم دارد، در مورد فرهنگ و هنر هم صاحب ديدگاه است. گفت و گويي را كه مي خوانيد عليرضا ستوده با صادق زيبا كلام انجام داده است. آنچه در […]

صادق زيبا كلام بيشتر براي اهل سياست نامي آشناست. اين استاد علوم سياسي دانشگاه كه در بيشتر مطالبش در حوزه سياست، نوعي صراحت در بيان و قلم دارد، در مورد فرهنگ و هنر هم صاحب ديدگاه است. گفت و گويي را كه مي خوانيد عليرضا ستوده با صادق زيبا كلام انجام داده است. آنچه در اين گفت و گو مي خوانيد ديدگاه هاي اين استاد دانشگاه درباره سينماست. با آن كه زيبا كلام مي گويد آخرين باري كه فيلمي از سينماي ايران ديده مربوط به سال ۷۷ و تماشاي«آژانس شيشه اي» است اما درباره بسياري از مسايل امروزي سينماي ايران نظرات خود را عنوان كرده.

 

 

در ماه چندتا فيلم مي بينين؟

صفر تا !

 

بهترين فيلم ايراني که تا امروز ديده ايد؟

با توجه به اينکه من سينما نگاه بکن نيستم به خاطر همين از بين فيلم هاي معدود ايراني که ديدم آژانس شيشه اي رو انتخاب مي کنم.فکر مي کنم يک نقطه عطف بود هم براي سينما و هم براي من و بسيار من رو تکون داد.

 

بهترين بازيگر ايراني؟

اين سوال در مورد آدمي که در مورد سينما کم سواد که نه در واقع بيسواده سخته ولي يه جورايي براي پرويز پرستويي جايگاه ويژه اي توي قلبم احساس مي کنم.شايدم به خاطر آژانس شيشه اي باشه نمي دونم!

 

از صد در صد وجود صادق زيباکلام چند درصدش به مقوله هنر اختصاص داره؟

با نهايت تاسف و تاثر بايد بگم که شرم باد بر صادق زيباکلام که در زمينه هنر اينقدر احمق و بيسواد و کودنه! (بلند مي خندد) واقعاً من از هنر بيگانه هستم و از اين بابت بهش افتخار نمي کنم که من زياد مطالعه مي کنم و مجبورم بنويسم به خاطر همين فرصت نمي کنم به هنر بپردازم بلکه اين رو با نهايت شرمساري ابراز مي کنم!

 

پس الان اگر به عقب برگرديد رويه رو تغيير مي ديد؟

آره.اگه برگردم به عقب سعي مي کنم صادق زيباکلام رو توي سرش بزنم و هُلش بدم به سمت هنر.چون احساس مي کنم فقدان بزرگي در زندگي صادق زيباکلام که الان ۶۵ سالش شده احساس ميشه.دلم مي خواد اينبار که مصاحبه مي کنم آخرين مصاحبه ام باشه،اين مناظره اي که در مورد هسته اي در دانشگاه تهران دارم آخرين مناظره ام باشه،اين سرمقاله اي که قراره به شرق بدم آخرين سرمقاله ام باشه و همه اين مهملات سياسي رو کنار بذارم و با همه وجود و عشق بشينم رمان بخونم و فيلم ببينم! منتها هر بار ميگم بذار اين تيکه رو هم رد بکنيم بعدش ديگه رها مي کنم.حکايت من حکايت معتاديه که مي دونه بايد ترک کنه ولي هر بار ميگه:بذار اين ماه رمضون بگذره.انشاالله بعد از تعطيلات عيد نوروز…خدايي ديگه بعد محرم ترک مي کنم! آخر هم مي ترسم زمان تموم بشه و ببينم تمام مدت دنبال اين زنده باد ، مرده بادهاي احمقانه سياسي بودم و هيچ وقت نرفتم چندتا رمان قشنگ بخونم،شعر بخونم،دست نوه ام حسينعلي رو بگيرم و برم توي پارک باهاش بازي کنم.

احتمالاً آخر هم روي سنگ قبرم مي نويسن : «ناکام از دنيا رفت».چون دلش مي خواست فيلم ببينه، تاتر ببينه، شعر بخونه ولي بدبخت نتونست! البته خدا رو چه ديدي شايد اون دنيا رفتيم پاي حوض کوثر(البته اگه رفتيم چون اينجور که اصولگراها ميگن فکر نکنم ما هيچ وقت حوض کوثر رو ببينيم. احتمالاً جامون وسط قعر جهنمه!) ولي اگه موقعي که ما داريم از روي پل صراط رد مي شيم يه وقت برق رفت و تصادفي رفتيم توي بهشت قطعاً پاي حوض کوثر با خيال راحت عقده هاي اين دنيام رو به خاطر دور بودن از هنر جبران مي کنم و اونجا پاي حوض کوثر فقط فيلم مي بينم و رمان مي خونم و سعي مي کنم مثل آدم زندگي کنم!

 

بهترين فيلم خارجي که ديده ايد؟

در يک دوره اي از زندگي که دوران جوونيم رو شامل مي شه و در انگلستان بودم گاهي فيلم نگاه مي کردم اما هيچ وقت مثل ديگران تصميم به فيلم ديدن نمي گرفتم. مثلاً وقتي با دوستان بوديم نمي گفتم: حوصله مون سر رفته و پاشيم بريم اودئون(سينمايي در لندن) فيلم ببينيم.هميشه اول نقد فيلمها رو مي خوندم و اگر در موردشون خيلي مي شنيدم مي رفتم و اون فيلم رو مي ديدم.از اين بابت چندتا فيلم بود که در من آثار بلند مدت به جا گذاشت.يکيش ديوانه اي از قفس پريد ساخته جک نيکلسون در سال ۱۳۵۶ مصادف با دويستمين سالگرد انقلاب آمريکا.جذاب بود چون آدم با اين پرسش مواجه مي شد که ما ديوونه هستيم يا اونايي که داخل ديوونه خونه هستن!

خاطرات آنه فرانک؛ فيلمي که خيلي مسايل رو در مورد هولوکاست بيان مي کنه.فيلمي از نيکلاس کازانتزاکيس که در مورد کودتاي يونان و حکومت سرهنگها بود.بر باد رفته.اشک ها و لبخندها رو هم دو سه بار ديدم.شايد ميشه گفت اشک ها و لبخندها برام استثنا بود.چون اون فيلماي ديگه همه شون يه جورايي سياسي بودن ولي فيلم اشک ها و لبخندها به نظر من سياسي نبود و نشون مي داد که هنر چه جوري مي تونه انسانها رو تسخير کنه.

ولي به طور کلي من خيلي به اين بخش از زندگيم افتخار نمي کنم چون در دهه ۲۰ و ۳۰ سالگي زندگيم فيلم هايي که مي ديدم حتماً بايد يک تِم سياسي مي داشت اما الان که به صادق زيباکلام دهه ۲۰ و ۳۰ سالگي نگاه ميکنم معتقدم صادق زيباکلام خيلي چيزها رو در اون روزها نديد و نفهميد.فقط يه درصدي از اون رو توي اشکها و لبخندها گرفت.فهميد که هنر يعني چي…موسيقي يعني چي…فقط سياست توي زندگي مهم نيست يه چيزاي ديگه هم هست.هنوزم فيلم هاي سياسي مي بينيم ولي اگر برگردم به عقب سعي مي کنم فيلم هايي ببينم که نشون دهنده عمق عواطف و احساسات انسان هاي معمولي باشه.

 

پس اگر الان بخواهيد ژانر مورد علاقه تون رو انتخاب کنين سياسي رو ترجيح مي ديد يا درام ؟

الان فيلم هاي اجتماعي و لطيف رو انتخاب مي کنم.مثل جدايي نادر از سيمين.خيلي ها گفتن سياه نماييه اما نمي شود هر کس اينطوري فيلم بسازد بگوييم سياه نمايي.به هر حال اخبار بايد خبر زلزله و آتش سوزي و قحطي را هم بدهد.اگر اينطور باشد بايد بگوييم همه اخبارها در همه کشورهاي جهان علي الدوام در حال سياه نمايي هستند!

الان ديگه دلم نمي خواد فيلم هايي ببينم که نشون دهنده بي عدالتي ، فقر يا حمله آمريکا به ويتنام و يا نقش استعمار انگليس در آفريقا باشه.اينا عشق هاي صادق زيباکلام در دهه بيست و سي زندگيش بود!

 

بهترين بازيگر خارجي؟

در زمان جواني عاشق آنتوني کويين بودم.

 

از ستاره هاي جديد سينماي جهان ؟

نمي دونم.چون سالهاست فيلم خارجي نديدم.

 

آيا اعتقادي به سلطه گري فرهنگي هاليوود و هجوم فرهنگي هدفدار کشورهاي غربي به کشورهاي ديگر علي الخصوص کشورهاي جهان سوم دارين؟

خير.اينها رو توليدات ذهني و فکري دايي جان ناپلئون هاي وطني مي بينم.مثل دايي جان ناپلئون ايرج پزشکزاد که پينه دوزه اومد سر کوچه شون و معتقد بود که اين رو هوبلز براش فرستاده که از دست انگليس ها نجاتش بده و مراقبش باشه.

مشکل اينه که بعضي از دوستان خودشون رو خيلي بزرگ مي بينن و فکر مي کنند آمريکا و هاليوود نشستن ببينن ما چيکار مي کنيم و به ما ضربه بزنن.

 

از نظر شما بهترين دوره مديريت سينمايي از ابتداي انقلاب کدام دوره بوده و دليل موفقيت آن دوره چه بوده است؟

ببينيد غيرمنصفانه و ناجوانمردانه خواهد بود اگر من داوري بکنم براي اينکه آدم بايد يک ذره انصاف داشته باشه.من که فيلم زيادي نديدم نمي توانم پاسخ درستي بدهم. ولي در مجموع بايد قبول کنيم که هر قدر ارشاد آزادتر و بازتر برخورد کرده امکان به وجود آمدن نوشته جات وآثار قلمي بيشتر،تاترها و فيلم هاي بهتري بوده و متقابلاً وقتي بگير بگير بوده و ارشاد سعي مي کرده که حداکثر کنترل رو به کار بگيره کميت و کيفيت آثار تنزل پيدا کرده.

 

چرا با اضافه شدن يک سري از محدوديت ها در سينماي بعد از انقلاب دليل شکوفايي اين حوزه به خصوص در اواخر دهه شصت و دهه هفتاد چه بود؟

رژيم محمدرضاپهلوي نمي خواست چيزي رو به عنوان حقيقت به مردم بقبولاند و ارائه بده بنابراين خيلي از فيلم فارسي ها در لاله زار و ميدون ۲۴ اسفند(انقلاب) نمايش داده مي شدند و مخاطب آنها هم مشخص بود.اما سينماي بعد از انقلاب متاثر از نظام سياسي حاکم بر جمهوري اسلامي ايران  يک جور رسالت براي خودش قائله و بخش عمده اي که من اسمشون رو مي ذارم سينماي دولتي قصد دارن ايدئولوژي و تفکرات خودشون رو در اين سينما تزريق کنند.دليل موفقيت افرادي مثل اصغر فرهادي ها و عباس کيارستمي ها اينه که از اين سينماي دولتي و محتواي اون فاصله گرفتند.اصغر فرهادي دنبال اين نيست تا فيلمي بسازه که با اون فيلم توي دهن آمريکا بزنه يا نشون بده استعمار انگليس چه جناياتي در ايران مرتکب شده و قس علي هذا…اصغر فرهادي دوربينش رو برداشته و مشکلات افرادي رو که در جايي به نام جمهوري اسلامي ايران زندگي مي کنند مي خواد نشون بده.با همه زشتي ها و زيبايي ها،خوبي ها و بدي هاش…

سينماي دولتي علاوه بر اينکه به ذات ناتوان است مرتب بر سر سينماي غير دولتي هم مي کوبه.محکومشون مي کنه به سياه نمايي يا اينکه شما براي اين فيلم مي سازين که در جشنواره هاي غربي جايزه بگيرين.اما مشکلي که سينماي دولتي ما به اون توجه نداره اينه که سينما و هنر دولتي يا حکومتي در هيچ نظامي موفق نبوده.

سينماي دولتي و حکومتي محکوم به شکست است.ممکن است در گيشه هم موفق باشد اما ما بايد يک ذره انصاف داشته باشيم.يک روز آقاي حاتمي کيا گفت:مشکل بعضي ها با مسعود ده نمکي اين است که اخراجي ها رکورد زده است و نمي توانند اين را ببينند.من قبول ندارم و باور نمي کنم که اصغر فرهادي به مسعود ده نمکي حسودي مي کند چون او در گيشه رکورد شکسته.اما من سوالم از آقاي حاتمي کيا اين است که بالاخره شما تصميم خود را بگيريدکه آيا ملاک و معيار شما گيشه است؟ چون شما ملاک و معيارتان را سينماي ديگري(مفهومي)معرفي مي کنيد! اما اگر گيشه است صمد به مدرسه مي رود از همه شما جلوتر بوده است.

 

فرض کنيد خط پرواز مستقيم تهران – واشنگتن افتتاح شده و قرار است استيون اسپيلبرگ مهمان ويژه جشنواره فيلم فجر امسال باشد.به احتمال زياد عده اي از سياسيون با اين حضور مخالفت مي کنن.دليل اين نگراني و مخالفتها چيه؟

چون اين نگاه وجود دارد که هاليوود يک نهاد سينمايي مستقل نيست و هاليوود به اشکال مختلف از صهيونيست بين الملل و کاخ سفيد خط مي گيرد.بنابراين وقتي نگاه شما اينطور باشد که ما سينماي حق هستيم و آنها سينماي باطل اينجور مخالفتها عادي است.

 

به نظر شما تمايلي براي خصوصي شدن سينما و به طور کلي حوزه فرهنگ وجود دارد؟

خير.به نظر من متاسفانه دولتي بودن همه چيز در دي ماه ۹۳ نسبت به دي ماه ۵۷ بسيار بيشتر شده و اين روند رو به افزايش است.

 

به نظر شما در يک چنين روندي چقدر احتمال دارد سينما خصوصي بشود؟

صفر! ما تلويزيون خصوصي داريم؟ بانک خصوصي داريم؟ بانک پارسيان خصوصي هست اما ساعت کارش رو دولت تعيين مي کنه چه برسه به سياست هاي مالي و چيزهاي ديگه !

 

اگر حوزه فرهنگ و هنر را به يک چهار ضلعي تشبيه کنيم؛مديريت فرهنگي،قوانين فرهنگي ، اقتصاد فرهنگ، اهالي فرهنگ و هنر.کداميک از اضلاع را مهم ترين علت در عدم پيشرفت و توفيقات فرهنگي مي دونيد؟

دولت و مديريت فرهنگي.

 

رقم اختلاس بعدي رو چقدر پيش بيني مي کنيد؟

فکر مي کنم حدود ۱۵ هزار ميليارد تومان!

 

با توجه به اختيارات نظارتي مجلس شوراي اسلامي،ورود مجلس به مسئله اکران فيلم ها تحت عنوان نظارت،قانوني است يا نظر معاونت نظارت و ارزشيابي وزارت ارشاد بايد فصل الخطاب باشد؟

از نظر قانوني،قانون اساسي مي گويد مجلس شوراي اسلامي حق نظارت بر تمام امور مملکت دارد.ولي من فکر مي کنم راه صحيح اين باشد که مجلس جايگاه خودش را تنزل نبخشد و بگويد که اين فيلم را نشان ندهيد و نقش اداره اماکن را بازي کند.

 

اگر اين اتفاق بيفتد شما کجا مي خواهيد اين را متوقف کنيد؟

شايد فردا مجلس بگويد من قوه نظارتي دارم و صادق زيباکلام ديگر نبايد در دانشگاه تهران تدريس کند چون جوانان را به انحراف مي کشاند!

باز هم تکرار مي کنم که قوه نظارتي مجلس را در راس امور مي دانم اما اين کار را غيرقانوني مي دانم.روش درست اين است که مجلس وزير ارشاد را احضار کند و بگويد فيلم خانه پدري اين ايرادات را دارد و از وزير ارشاد بخواهند که پاسخگو باشد اگر توضيحاتي که وزير ارشاد داد مجلس را قانع نکرد وزير را استيضاح کنند.اينکه مجلس بخواهد مثل گشت ارشاد خودش جلوي اکران فيلم يا بدحجابي را بگيرد بي قانوني محض است.

 

يکي از موسيقي متن هايي که توي ذهن تان ماندگار شده است؟

شايد برخي از آهنگ هاي اشکها و لبخندها.

 

کارگردان مورد علاقه؟

به حاتمي کياي «آژانس شيشه اي»(فقط آزانس شيشه اي) مدال طلا مي دهم و به اصغر فرهادي مدال نقره.

 

اگر صادق زيباکلام يک فيلمساز بود چه سوژه اي را براي فيلمسازي انتخاب مي کرد؟

سوژه فيلم شيار ۱۴۳ رو انتخاب مي کردم.نه بخاطر تبليغاتي که دولت و حاکميت براي اين فيلم کرد بلکه واقعاً به خاطر خود فيلم.من اين فيلم رو دوست داشتم اما متاسفانه به دليل تبليغات بيش از حد و حمايت بسيار زياد دولتي،خوب بودن سوژه و مفهوم فيلم ديده نشد و در اذهان عمومي زير سوال رفت.

بر خلاف ديگر فيلم هايي که در مورد شهدا ساخته مي شود،الفت نمي گفت:پسرم را در راه خدا دادم يا اگر ۱۰ تا پسر ديگر هم داشتم مي دادم يا اينکه يونس را خداد داد،خدا هم گرفت. بلکه الفت ديوانه وار منتظر برگشتن پسرش است و اصلاً از اين تعاريف معنوي استفاده نمي کند.اتفاقاً دوست دارد پسرش شهيد نشده باشد و برگردد و شما مي بينيد که نبود يک فرزند چطور يک مادر را به مرز جنون مي رساند. اتفاقاً نگاه به جنگ بايد اينطور باشد.

به نظر شما اگر يک نوزاد که در زمان جنگ متولد شده و پدرش در همان دوران شهيد شده و الان بزرگ شده از شما بپرسد که؛ آيا من حق نداشتم پدر داشته باشم؟ آيا کسي از من پرسيد که مي خواهم پدر داشته باشم يا نه؟ شما و من چه جوابي داريم به او بدهيم؟

آقاي حاتمي کيا و ديگران بايد به اين سوالات و ابعاد ديگر جنگ بپردازند.اتفاقاً شيار ۱۴۳ اين را نشان مي دهد و اصلاً تقديس جنگ نيست و الفت نمي گويد يونس را خدا داده و خدا هم گرفته بلکه دوست دارد او برگردد.

 

چندتا اسم مي گويم نظرتون رو در مورد هر اسم در يک جمله بفرماييد؛

حسن روحاني

احساسم در مورد حسن روحاني احساس آدمي هستش که تا نصف بدنش توي آب يخ صفر درجه س و نصف ديگه بدنش توي آب ۶۰ درجه.يه جاهايي هم اون وسط دماي آب خوبه و احساس خوشي دارم!

علي حاتمي

آثار تاريخي زيبايي را به جا گذاشت.

محمدرضا شريفي نيا

دوست ندارم با هم روبرو شويم.

حوزه هنري

يک ارگان حکومتي

فيلم فارسي

بخشي از تاريخ ايران که خيلي جالب نيست اما بخشي از تاريخ ماست.

پرويز پرستويي

انسان بسيار محترم و دوست داشتني

علي جنتي

من سعي مي کنم به وزراي ارشاد دوران اصلاحات فکر نکنم، در عوض به وزراي ارشاد دولت نهم و دهم فکر کنم آن وقت آقاي جنتي را مي گذارم روي سرم و حلوا حلوا مي کنم!

بابک زنجاني

محصول اقتصاد دولتي

مسعود ده نمکي

مسعود ده نمکي سالهاي ۷۸ و ۷۹ را بيشتر دوست دارم چون تکليفم را با او مي دانستم!

آنجلينا جولي

بازيگر بسيار قدرتمند

مهندس بازرگان

اگر زنده بود قطعاً پشت سرش نماز مي خوندم.

بهروز وثوقي

فکر مي کنم از نظر آرتيست بودن چيزي از آرتيست هاي هاليوود کم نداشت.

ميرزا حسين خان سپهسالار

بسيار برايش احترام قايلم.از شخصيت هايي هستش که مورد ظلم و ستم تاريخ نويسي دولتي قرار گرفته.

دکتر مصدق

قطعاً بسيار به ايشان احترام مي گذارم اما ايراداتي به ملي کردن نفت ايشان دارم.

مهران مديري

کارگردان قابليه در عين حال هنرپيشه ي قابلي هم هست.

اينترنت ملي

يه خودفريبي بزرگ

جواد شمقدري

با افکار و سليقه سياسيش بسيار مخالفم اما به نظرم آدم با شخصيت و با کلاسيه.

زهره پرنديان(همسر)

فقط مي تونم بگم از بسياري جهات بهش مديونم.خيلي خيلي بهش مديونم

و صادق زيباکلام

اميدواريم خداوند کمکش کنه و از اين مهملات سياسي فاصله بگيره و به سمت هنر تمايل پيدا کنه…