جمله / مائده مطهری زاده یکی از فانتزی‌ترین و کلیشه‌ای‌ترین سوالات، پاسخ به این پرسش معروف است که سخت‌ترین مشاغل دنیا کدام‌ است؟ البته کار پاسخ به این پرسش معروف را سال‌هاست عده‌ای به نظر راحت کرده‌ و با نام بردن از دو حرفه معدن‌کاوی و بازیگری، از این دو به عنوان سخت‌ترین کارهای دنیا […]

جمله / مائده مطهری زاده

یکی از فانتزی‌ترین و کلیشه‌ای‌ترین سوالات، پاسخ به این پرسش معروف است که سخت‌ترین مشاغل دنیا کدام‌ است؟ البته کار پاسخ به این پرسش معروف را سال‌هاست عده‌ای به نظر راحت کرده‌ و با نام بردن از دو حرفه معدن‌کاوی و بازیگری، از این دو به عنوان سخت‌ترین کارهای دنیا یاد کرده‌اند.

دو شغل کاملا متفاوت، با ابزارها و مهارت‌ها و فضاهای کاری به شدت متمایز.

هرچند که برخی با پذیرفتن معدن‌کاوی به عنوان سخت‌ترین شغل دنیا در پذیرش بازیگری در رتبه دوم این جدول مشکل دارند و مشاغل دیگری را برای دست‌یابی به این جایگاه، شایسته می‌دانند.

اما اکنون با توجه به سخنان اخیر معاون سلامت روانی وزارت بهداشت، به نظر می‌رسد معادلات فکری در این باره، دگرگون شده و باید در انتخاب سخت‌ترین مشاغل، تجدیدنظر کرد.

علی اسدی، با ذکر این نکته که هرکسی به تناسب شغلی که دارد، دچار استرس می‌‎شود، گفت:« استرس در مشاغلی مثل پزشکی، پرستاری، خبرنگاری و مشاغلی از این دست، به دلیل حساسیت‌های بالایی  که دارد، بیشتر از سایر مشاغل است.»

معاون دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت که استرس را گاه ناشی از عدم برقراری توازن میان نوع کار با توانمندی افراد می‌دانست، اظهار کرد: گاهی اوقات، کار یا مسئولیت واگذار شده به افراد، بالاتر یا پایین‌تر از سطح توانایی‌های آنان بوده و ممکن است فردی به دلیل نوع کاری که به وی محول شده، علیرغم توانایی‌ها و قابلیت‌‌هایی که دارد، دچار استرس‌ شود و از طرف دیگر نیز این امکان وجود دارد که مسئولیتی به فردی واگذار شود که انجام آن از عهده او خارج است و همین امر نیز باعث بروز استرس در وی شود، بنابراین برای کاهش میزان استرس در محیط کار، باید میان توانمندی افراد و وظایف درنظرگرفته شده برای آنان تناسب ایجاد شود.

اسدی، با اشاره به اینکه افراد شاغل بعضا بیش از نیمی از روز خود را در محل کار می‌گذرانند گفت:« از همین روست که چگونه سپری شدن این ساعات طولانی، اهمیت بسیاری دارد و در نتیجه، افراد زمانی که احساس کردند استرس‌شان بیش از حد لازم برای انجام درست و به موقع امور محول شده است و قادر به کنترل آن با شیوه‌های رایج مانند آموزش مهارت حل مسئله نیستند، حتما به روانپزشک مراجعه کنند تا بر اساس تشخیص پزشک، درمان‌های لازم را دریافت کنند.»

پس با این وصف، وقتی موضوع استرس و سختی کار تا این حد جدی است که به گفته معاون دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت، می‌تواند کار را به مراجعه به روانپزشک بکشاند، موضوع انتخاب شغل متناسب با توانمندی‌ها و استعدادها و علایق هر فرد نیز به میان می‌آید.

به طور مثال، شما دانش‌آموز سخت‌کوشی را در نظر بگیرید که در مرحله انتخاب رشته، زیر فشارهای خانواده و نگاه‌های سنگین و معنادار دوستان و آشنایان، علیرغم میل باطنی خویش، در رشته علوم تجربی به تحصیل پرداخته و در نهایت در دانشگاه نیز بدون توجه به علاقه شخصی و استعداد و علایق خود، تنها بنا به همان دلایل فوق‌الذکر، با تلاش و کوشش و ممارست بسیار در رشته پزشکی از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده است و اکنون به عنوان پزشک، مشغول به فعالیت است.

به نظر شما این فرد، با توجه به اینکه رشته تجربی و شغل پزشکی از همان ابتدا انتخاب اصلی وی نبوده است، تا کجا می‌تواند در زیر فشارهای این شغل دوام بیاورد؟ آیا او بعد از چند سال و شاید هم چندماه، دچار گرانباری نقش نشده و این اتفاق بر روی طبابت وی اثرگذار نخواهد بود؟ آیا چنین پزشکی که کمترین علاقه و ارادتی به حرفه مقدس خود ندارد، می‌تواند پزشک حاذقی باشد که دستان نوازشگرش، شفابخش هر دردی باشد؟

اگر اندکی بیشتر با خود بیندیشیم، خواهیم دید که پیرامون ما پر شده از افرادی که به دلیل عدم آشنایی و آگاهی درست و یا از روی ناچاری، مشغول به انجام کاری هستند که کمترین علاقه‌ و استعدادی برای پیشبرد اهداف آن ندارند و ناگزیر، تنها به عنوان راهی برای گذران زندگی و امرار معاش، سختی‌ها و مصائب آن را تحمل می‌کنند.

این افراد کسانی هستند که بعد از سال‌ها کار و تلاش، با احساس سرخوردگی و جسمی فرسوده و روحی افسرده، وقتی به گذشته کاری خود می‌نگرند، گویی به کوهی از استرس‌های تلمبار شده نگاه می‌کنند که تنها افتخاری که برایشان مانده، پشت سر گذاشتن آن همه سختی و مشقت بوده است، در حالی که اگر فردی، آگاهانه و عالمانه و از سر عشق و علاقه به حرفه‌ای دست یابد، حتی استرس‌های حاکم بر آن نیز برایش شیرین و دلچسب می‌شود.

بنابراین، شاید بهتر باشد، از این به بعد در پاسخ به این پرسش که سخت‌ترین و      پر استرس‌ترین کار دنیا کدام است، با صدای بلند بگوییم:«کاری‌ست که آن را دوست نداشته باشیم.»