/هومن حکیمی نگاه غالبی در عموم جوامع نسبت به سلبریتی‌ها و به‌خصوص بازیگران و فعالان سینمایی وجود دارد که آنها را تافته‌های جدابافته می‌انگارد. افرادی که درگیر رفاه و تجمل هستند و اغلب یک‌جور فاصله طبقاتی با مردم دارند و حتی دارای نگاهی از موضع بالا به جامعه. هنرمندانی که برای بازی در فیلم‌ها، دستمزدهای […]

/هومن حکیمی

نگاه غالبی در عموم جوامع نسبت به سلبریتی‌ها و به‌خصوص بازیگران و فعالان سینمایی وجود دارد که آنها را تافته‌های جدابافته می‌انگارد. افرادی که درگیر رفاه و تجمل هستند و اغلب یک‌جور فاصله طبقاتی با مردم دارند و حتی دارای نگاهی از موضع بالا به جامعه. هنرمندانی که برای بازی در فیلم‌ها، دستمزدهای آنچنانی می‌گیرند و غیره و غیره. این مسئله البته که در مواردی درست است اما همه ما گاهی فراموش می‌کنیم که اغلب بازیگران و اهالی سینما برای رسیدن به این جایگاه زحمت کشیده‌اند و اینکه دستمزدهایشان -به زعم ما- و میزان مورد توجه قرار گرفتنشان، کمی بی‌تناسب با کلیت جامعه است، تقصیر آنها نیست. از طرف دیگر بارها و به دفعات شاهد بوده‌ایم که سینماگران مورد آماج حملات مردم و گروه‌ها قرار گرفته‌اند که چرا در فلان مسئله و چالش، واکنشی متناسب با جایگاه و نفوذشان بر اذهان مردم، نشان نداده‌اند. ضمن اینکه حتی در کنش‌ها و موارد سیاسی همواره دیده‌ایم که سیاست‌مداران سعی می‌کنند از این محبوبیت و میزان اثرگذاری هنرمندان مشهور استفاده یا سوءاستفاده کنند. همان سیاست‌مدارانی که وقتی به نتیجه مطلوبشان دست پیدا می‌کنند، دیگر فراموش می‌کنند که چه قول‌هایی به جامعه هنرمندان و به مردم داده‌اند. دعوت شدن اخیر هنرمندان و اهالی سینما به ضیافت افطاری دکتر «روحانی» که به سنت این چندسال اخیر صورت گرفته و واکنشی که تعدادی از هنرمندان مطرح به این دعوت نشان داده‌اند و هرکدام با ادبیاتی جداگانه اما با یک نکته مشترک، تمایل نداشتنشان را به حضور در این مراسم نشان داده‌اند، نکته مهمی است که از وجوه مختلف قابل بررسی است. اینکه در میان این هنرمندان که مخالف حضور در چنین ضیافتی هستند، افراد زیادی‌اند که در انتخابات دو دوره گذشته به «حسن روحانی» رأی داده‌اند هم، البته نکته مهم دیگری است. حالا البته می‌شود این واکنش را عوام‌فریبی تعبیر کرد (همان‌گونه که مثلا «آزاده نامداری» که خودش درگیر همین عوام‌فریبی بوده، از آن یاد کرده) یا می‌شود آن را یک‌جور پز روشنفکری و در ادامه همان نگاه غالب نسبت به هنرمندان دانست یا این هنرمندان را به پشت کردن به انتخابشان متهم کرد و این سوال نامربوط را از آنها پرسید که «مگر شما نبودید که به رئیس جمهور فعلی رأی دادید؟» اما به نظرم اینها تعابیر درستی درباره رفتار آنها نیست. سلبریتی‌ها و بازیگران سینما، بخواهیم یا نخواهیم، قبولشان داشته باشیم یا به دیده تردید به آنها بنگریم، بخشی از مردم و دارای جایگاه اجتماعی بالا و تاثیرگذاری هستند و اتفاقا واکنش نشان دادن به اتفاقات و تحولات جامعه، بخشی از وظایف آنهاست. وقتی هم به اسامی آنهایی که در اعتراض به وضعیت امروز جامعه، اعلام کرده‌اند که به ضیافت آقای رئیس جمهور نخواهند رفت نگاه می‌کنیم، اسامی بزرگان و محبوبان و اهالی شریف سینما و هنر کشور همچون «پرویز پرستویی» را می‌بینیم که همواره صدای مردم بوده‌اند. افرادی که انگ زدن به آنها و اطلاق صفت عوام‌فریب به آنان اصلا با منش و اعتقادشان جور درنمی‌آید. اینکه عده‌ای از هنرمندان خوب کشور به کسی رأی داده‌اند اما حالا نسبت به او انتقاد دارند، اینکه در طول این سال‌ها به عناوین مختلف از جایگاه‌شان برای تذکر دادن و بهبود اوضاع خرج کرده‌اند، اینکه در این وانفسای منفعت‌طلبی و سودجویی که خیلی‌ها تنها به فکر خود و گروهشان هستند و درد مردم و مشکلات اقشار مختلف، برایشان پشیزی اهمیت ندارد، واکنش نشان داده‌اند، نه یک حرکت پوپولیستی و عوام‌فریبانه بلکه استفاده از حقی است که همان قانونی که به آنها اجازه انتخاب می‌دهد، برایشان درنظر گرفته است؛ اعتراض مدنی نسبت به وقایعی که از نظرشان خوشآیند نیست. اینجا اما مسئله مهم‌تری نسبت به تعابیر من و شما و چپ‌ها و راست‌ها درباره واکنش این هنرمندان وجود دارد؛ اینکه دولت تدبیر و امید و شخص رئیس دولت چه برداشتی از این اعتراض مدنی خواهد داشت و آیا اصلا به این نکته توجه خواهد کرد که از بهار ۹۲ تا بهار ۹۶ و از بهار ۹۶ تا بهار ۹۷ چه شده است که به مرور شاهد دلخوری کسانی بوده‌ایم که در روز انتخابات با شال بنفش و با لبخند به پای صندوق‌های رأی می‌رفتند و دیگران را هم به رنگ بنفش دعوت می‌کردند؟ پاسخی که رئیس جمهور محترم به این واکنش مدنی اخیر جمعی از هنرمندان خواهد داد، می‌تواند نشان دهد که در کجای مسیر تحقق حقوق شهروندی ایستاده‌ایم و برای رسیدن به نقطه مطلوب، چقدر کار نکرده داریم، پس منتظریم؛ آقای رئیس‌جمهور روحانی عزیز!