تا قبل از کارشکنی ترامپ درباره برجام، رسانه های دلواپسان مدام تیتر می زدند و سران شان مدام سخن می راندند که برجام اصلاً فایده ای نداشته است، ما همچنان در تحریم هستیم و شرایط با قبل از برجام تغییر نکرده است. این روزها که ترامپ به طور یکجانبه و برخلاف همه مقررات بین المللی، […]

تا قبل از کارشکنی ترامپ درباره برجام، رسانه های دلواپسان مدام تیتر می زدند و سران شان مدام سخن می راندند که برجام اصلاً فایده ای نداشته است، ما همچنان در تحریم هستیم و شرایط با قبل از برجام تغییر نکرده است.

این روزها که ترامپ به طور یکجانبه و برخلاف همه مقررات بین المللی، از برجام خارج شده و شرکت های جهان را تهدید کرده که در صورت تجارت با ایران، دلواپسان مدام و البته با ذوف زدگی خبر می دهند که دیدید فلان شرکت اروپایی هم از ایران رفت؟

دیدید “توتال” از ایران رفت؟

دیدید شرکت کشتیرانی “مرسک” گفته است که دیگر بارهای ایران را حمل نخواهد کرد؟

دیدید “پژو” گفته است که با خودروسازی ایران همکاری نمی کند؟

دیدید “جنرال الکتریک” و شرکت تابع آن، “بیکر هیو” که در صنعت لوله و شیر نفت و گاز فعالیت می کرد و با مپنا قرارداد داشت از ایران رفت؟

دیدید “لوک اویل” گفته دیگر در نفت و گاز ایران سرمایه گذاری نخواهد کرد؟

دیدید “ریلاینس هند” (مالک بزرگ‌ترین مجموعه پالایشگاه جهان) گفته دیگر از ایران نفت نخواهد خرید؟

دیدید شرکت “زیمنس” آلمان اعلام کرده دیگر سفارش جدیدی از ایران نخواهد پذیرفت؟

دیدید … ؟!

 

با این تیترها مشخص می شود که آقایان و خانم های دلواپس در تمام این چند سال محدودی که برجام جریان داشت، می دانستند که بعد از سال ها تحریم، چه شرکت هایی از اقصی نقاط دنیا به ایران آمده بودند و چه سرمایه گذاری هایی انجام داده اند و چه گشایش هایی انجام شده است.

اگر برجام، دستاورد نداشت و این همه شرکت خارجی به ایران نیامده بودند، پس چگونه دارند می روند؟! چرا آن زمان که درهای کشور بعد از سال ها مسدودی، به روی جهان باز می شد و ایران آرام آرام از انزوای چند ساله بیرون می آمد، آمدن این شرکت ها به ایران را بایکوت کرده بودند و مدعی بودند برجام اثری نداشته است؟

برجام، با تمام نقص هایی که داشت – مانند هر محصول بشری – تنها راه ایران برای خروج از بحران انزوا و تحریم بود. ما با برجام توانستیم ۶ قطعنامه شورای امنیت علیه کشورمان را لغو کنیم ، قطعنامه هایی که ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد صادر شده بودند و فصل هفت، ناظر به مواردی است که امنیت جهانی را تهدید می کند. قطعنامه هایی که نه تنها ایران را از مراوده با جهان باز می داشتند، بلکه به حدی تحقیر آمیز بودند که بر اساس یکی از آنها همه کشورهای جهان حق داشتند هر کشتی ایرانی را در هر جایی از آب های بین المللی متوقف و بازرسی کنند.

دلواپسان که بیش از بقیه در بخش های مهم حکومت حضور دارند، همه این ها را می دانستند، آنها می دیدند که فلان قطعه صنعتی که قبلاً با ۴ برابر قیمت واقعی به ایران می آمد و گارانتی هم نداشت، الان با قیمت اصلی و با گارانتی می آید و البته کاسبان تحریم دست شان از این مابه التفاوت وحشتناک، ناراضی بودند و علیه برجام  حرف می زدند. آنها خود می دیدند که شرکت های خارجی با سرمایه های ارزی شان وارد ایران می شوند تا آرام آرام تولید و اشتغال را تقویت کنند. آنها می دیدند که پول نفت ایران، به کشور بر می گردد و نیازی به بابک زنجانی ها نیست. آنها همه این ها را می دیدند و درباره شان حرف نمی زدند ولی امروز که با اقدام غیر متعارف ترامپ، برجام به خطر افتاده و این همه دستاورد در معرض خطر است، سر و صدا راه انداخته اند.

ممکن است بگویند که نباید به آمریکا اعتماد می کردیم؛ این حرف درستی است ولی مگر به آمریکا اعتماد کردیم؟ دیپلماسی ابزارهایی دارد و دیپلمات های ایرانی، از همه آن ابزارها استفاده کردند، از جمله، متعهد کردن همه کشورهای ۱+۵ به برجام، بردن توافق هسته ای به شورای امنیت، مصوب کردن لغو قطعنامه های ضد ایرانی شورای امنیت توسط همه اعضای آن  و نیز گنجاندن حق ایران برای بازگشت به فعالیت های هسته ای در صورت انحلال برجام.

 

واقعاً یک گروه دیپلماتیک، جز این ها چه کارهای دیگری می توانست بکند؟ اگر کار دیگری می شد، حتماً دیپلمات کارکشته ای مانند ظریف انجام می داد و اگر انجام نداد، چرا همان موقع، همین دلواپسان مدعی امروزی، راه عملی ( و نه شعاری) را ارائه نکردند؟ نکند انتظار داشتند وزارت خارجه ایران روبروی کاخ سفید تانک مستقر کند تا در صورتی که آمریکا از برجام خارج شد، شلیک کند؟

وقتی ترامپ، از معاهده آسیا-پاسیفیک (که کشورهای ساحلی اقیانوس آرام و آمریکا آن را امضا کرده اند) خارج شد، آیا مردم این کشورها، دولت هایشان را متهم به کوتاهی کردند که چرا به آمریکا اعتماد کردید؟ یا آن که دریافتند این طرف مقابل است که دارد خارج از هنجارها رفتار می کند و اوست که باید محکوم شود.

امروز نیز نجات برجام، تنها راه ممکن (و نه بهترین راه متصور) برای جلوگیری از فروریختن اقتصاد ایران است که در سال های اخیر، با اتصال آرام و تدریجی به جهان، داشت جان می گرفت. فهم این نکته باید بسیار ساده است که با انزوای اقتصادی در جهان امروز نمی توان عزتمندانه زندگی کرد چه رسد به این که ملتی بخواهد با رفاه روزگار بگذراند.

آنان که با این گزاره مخالف اند، بدون لاف زدن و شعار دادن، راهکار واقعاً عملی خود را رائه دهند.