/هومن حکیمی آقای صالحی امیری؛ وزیر محترم سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی، اخیرا یادداشتی را درباره رئیس‌جمهور آمریکا منتشر کرده با عنوان «استراتژی عبور از بحران» که در آن طی بندهایی، به کالبدشناسی شخصیت ترامپ، واکنش دولت‌های جهان و افکار عمومی نسبت به این شخصیت و نحوه مواجهه ما به تصمیمات او پرداخته است. یادداشتی […]

/هومن حکیمی

آقای صالحی امیری؛ وزیر محترم سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی، اخیرا یادداشتی را درباره رئیس‌جمهور آمریکا منتشر کرده با عنوان «استراتژی عبور از بحران» که در آن طی بندهایی، به کالبدشناسی شخصیت ترامپ، واکنش دولت‌های جهان و افکار عمومی نسبت به این شخصیت و نحوه مواجهه ما به تصمیمات او پرداخته است. یادداشتی که انتشارش توسط او در این شرایط بااینکه قابل تحسین است اما همزمان این سؤال را در ذهن یک مخاطب پیگیر اوضاع فرهنگی کشور ایجاد می‌کند که آیا چنین نکته‌هایی با زمینه آسیب‌شناسی، توسط ایشان (در زمانی که وزیر فرهنگ بودند) و دیگر مسئولان فرهنگی درباره اوضاع فرهنگ و هنر ایران ما نیز درنظر گرفته شد و می‌شود؟

شکی نیست که پدیده‌های فرهنگی اگرچه در کلیات و در یک قیاس کلی به لحاظ مدیریتی، شاخص‌های مشترکی با دیگر پدیده‌ها و حوزه‌ها دارند اما در جزییات تفاوت‌های چشمگیری دارند که پرداختن به آنها نیاز به دانش و آگاهی تخصصی دارند. و دقیقا به همین خاطر است که نگارنده معتقد است وزیر سابق فرهنگ ما اگرچه به‌عنوان یکی از مسئولان ارشد این نظام حق دارد تا درباره مسئله‌ای ملی و فراجناحی همچون پدیده «ترامپ» بنویسد و نظر بدهد اما ما نیز حق داریم از ایشان انتظار داشته باشیم که در مسائل فرهنگی کشور که دچار مشکلات عدیده‌ای است نیز چنین مقایسه‌هایی را انجام بدهد و غیر از حرف‌هایی که در نشست‌های مختلف در زیرشاخه‌های متنوع و فرهنگی و هنری مطرح کردند و می‌کنند، گاهی دست به قلم ببرند و به طور تخصصی راه‌کارهایی درباره آسیب‌های فرهنگی منتشر کنند، چراکه چنین اقدامی می‌تواند غیر از اینکه نشان‌دهنده دغدغه شخص ایشان نسبت به حوزه حساس فرهنگ باشد، طرح سؤال‌هایی کند که فعالان دلسوز فرهنگ و هنر کشورمان را به صرافت مطرح کردن سؤال‌هایی جدیدتر و ارائه پاسخ بیندازد و درمجموع فضای گفتمانی شایسته‌ای را برای بررسی ابعاد مختلف مشکلات و آسیب‌ها فراهم کند.

بی‌تردید امروز، در شرایطی به سر می‌بریم که حوزه سیاسی و به‌ویژه اقتصادی، سایه‌شان را بر سر دیگر حوزه‌ها گسترانده‌اند و به شکل طبیعی -اما شاید نادرست- بیشتر توجه‌ها به سمت سیاست داخلی و بین‌المللی و مسائل اقتصادی معطوف شده اما در این شرایط حساس و دشوار، آنچه می‌تواند باعث عدم موفقیت ما در حل این مشکلات شود و اتفاقا در میان‌مدت -مثلا با فرض برطرف شدن مشکلات اقتصادی- ما را به نقطه مطلوبی که مد نظر است نرساند، بی‌توجهی به حوزه فرهنگ و هنر است.

برای اثبات این ادعا، نگارنده می‌تواند هم فَکت‌های تاریخی و هم مصادیق عینی متعددی بیاورد که ثابت می‌کند، در سخت‌ترین برهه‌های این مرز و بوم، هرگاه اغلب توجه‌ها به سمت حوزه‌ای خاص رفت و بیشتر تمرکزها و توان‌ها به شکل یک‌جانبه صرف حل شدن مشکلات یک حوزه شد و توجهی کافی نسبت به مسائل فرهنگی و اجتماعی صورت نگرفت، برطرف شدن آن مشکلات در زمینه موردنظر، موقتی بود و پس از سپری شدن مدتی، دوباره و به شکلی دیگر سربرآورد و کشور را درگیر خودش کرد. نمونه‌ای را هم که می‌توان برای اثبات وجه مثبت این ادعا ذکر کرد که اغلب هم با آن آشنایند و از نزدیک لمسش کرده‌اند، ۸سال جنگ تحمیلی است که اگرچه در نگاه اول، سیاست و اقتصاد ما را به شکل خاص درگیر خود کرده بود اما چیزی که باعث پایداری و کسب موفقیت دولت وقت و ملت ما در برابر آن شد، توجه به وجه فرهنگی و اجتماعی جنگ بود. به‌واقع، تولید و تکثیر فرهنگ شهادت، فرهنگ رشادت، فرهنگ تعامل و گذشتن از خود و فرهنگ همه برای یک هدف مبارزه کردن و… و توجه شایسته به آنها اگر بیشتر از تجمیع نیروهای فیزیکی و تدارکات ادوات جنگ و…، موثر نبود، دست‌کمی از آنها هم نداشت.

واضح است که امروز، مقابله مستقیم آمریکا و بخشی از جامعه جهانی با کشور و نظام ما، برای رسیدن به خواسته‌ها و منافعی که برای خودشان متصورند و تعمیم روحیه استعمارگونه‌شان، نسبت به دهه ۶۰ شمسی، شکل و شمایل دیگری یافته که برای مقابله با آن نیاز به نوع دیگری از عملکردهای ماست اما نباید از این نکته غافل شد که همچنان، توجه و تمرکز بر حوزه فرهنگ و استفاده درست از این مبحث برای چنین مقابله‌ای، نقشی حیاتی و بسیار موثر دارد. و یکی از مهم‌ترین نکته‌ها برای افزایش توان ما، پرداختن به مشکلات و آسیب‌های فرهنگی کشور و برطرف کردن آنها به شکلی منتقدانه، کارشناسانه و بدون درنظر گرفتن اختلاف سلیقه‌ها و نگاه‌ها است. آنهایی هم که فکر می‌کنند از بین رفتن مشکلات سینما و تئاتر و کتاب و نوع پوشش‌ها و به‌ویژه فرهنگ عمومی، در روزگاری که صحبت از ترامپ و تحریم و دلار ۱۲هزار تومنی است، کار بیهوده‌ای است و تاثیری در افزایش توان مقابله ما ندارد، حتما گیرنده‌هاشان ایراد دارد یا مثل آن مثال طنزگونه که باب شده؛ «خودشان ماهواره ندارند اما همسایه‌شان دارد»!

امروز دقیقا وقتی است که باید باور داشت بی‌توجهی به فرهنگ و هنر سرزمین‌مان، باعث بروز یک بلاتکلیفی در وسط این بحران خواهد شد و انرژی و ظرفیت‌های کشورمان را تباه خواهد کرد.

*تیتر، مصرعی‌ست از ترانه‌ای به قلم «اندیشه فولادوند» که با صدای «رضا یزدانی» خوانده شده